هفت عکاس زن عکس های خود را تحت عنوان زن ایرانی در تریای گالری خانه مهر به نمایش گذاشته اند.
همکران ما در تهران با دوتن از این عکاسان گفت وگو کرده اند. نیوشاتوکلیان به پرسش های بهرام تقوی پا سخ داده ومریم بخشی در گفت وگو با مهدی شکیبائی شرکت کرده است.
حرف های نیوشا توکلیان
مردا ن بزرگ، زنان کوچک
دربیوگرافی شما طراحی پارچه رشته اصلی دانشگاهیتان است. چطور شد به سراغ عکاسی رفتید؟
من از کودکی به هنر بسیار علاقمند بودم. همینطور که بزرگتر می شدم گرایشهای مختلف هنری را بیشتر آزمایش می کردم. درکاریکاتور ونقاشی بسیار کار کردم. اما هیچ کدام مرا ارضاء نمی کرد. تا اینکه دردانشگاه با واحد عکاسی آشنا شدم وکم کم خودم به این نتیجه رسیدم که می توانم درعکاسی حضور مثبت تری داشته باشم. درمیان فعالیتهای عکاسی سری هم به فیلمسازی زدم اما دیدم که بهترین رشته برای رشد من همان عکاسی است. بنابراین شروع به تجربه کردم و کارهایم برای خودم جالب توجه شد. تصمیمم این شد که به صورت حرفه ای آن را ادامه دهم که الانم مشغول همین کار هستم.
هیچ عمد خاصی برروی عدد “هفت”داشتید که نمایشگاهتان را هفت نفره برپا کردید؟
خیر. ابتدا که اصلا قرار براین بود تا نمایشگاه ما شش نفره باشد. تا اینکه یک نفر دیگر از دوستانمان هم اعلام آمادگی کردند.
شما پیش از این نمایشگاههای دیگری هم داشتید؟
بله. سال 81 نمایشگاه کودکان خیابانی بود که به صورت انفرادی برپا شد. بقیه کارهایم درنمایشگاههای جمعی برگزار می شد.
به نظرتان مکان این نمایشگاه برای برپایی آن مناسب است؟
ببینید من که خودم از فضای “کافه تریا” بسیار لذت می برم. فکر می کنم اینجا هم برای برپایی چنین نمایشگاهی بهترین مکان محسوب شود. به دلیل اینکه خوب بازدیدکنندگان از دست آن فضای رسمی وخشک یک نمایشگاه کاملا جدی رهایی پیدا می کنند و با آرامش بیشتری با آثار ارتباط برقرار می کنند. به هر حال این هم تجربه ای است درمیان همه تجارب دیگر. من فکر می کنم که کم کم باید درایران از این دست اتفاقات صورت بگیرد. تا کی باید خط قرمزها را برای مخاطبانمان ترسیم کنیم وبگوییم اگر برفرض از اینجا جلوتر بروی هزاران خطر درانتظار توست.
درمورد عکس هایتان برایمان توضیح می دهید؟
عکس های من دراینجا نگاهی مستند واجتماعی به سوژه دارد. یعنی تلاش کرده ام وارد زندگی سنتی مردم شوم واز لا به لای آن سوژه هایی را به تصویر بکشم که نو وبکر باشند. استفاده از فضاهای مرسوم وسنتی ایرانی با رویکردهای زنانه از ویژه گی های عکس هاس من است که من به آن بسیار علاقمندم.
نگاه شما به زنان درعکس هایتان جالب است. نظرتان درمورد زنان ایرانی چیست؟
ببینید من درعکس هایم تلاش کردم تا چهره زن ایرانی را به مانند یک مادر قهرمان ترسیم کنم زیرا نظرم هم همین است. ایران سربلندی ها و عزت نفس های خود را بیشتر از زنان درخیلی جاها مدیون زنان خود است. فهم وشعور زن ایرانی دردنیا نمثال زدنی است. این را هر کسی درهر جای دنیا می داند اما افسوس که ما هر چه می آوریم خودمان برسرخودمان می آوریم. هنوز دربسیاری از نقاط ایران دختران بسیاری هستند که پدرانشان مانع تحصیلشان هستند. هنوز خیلی از نگاه ها به زن ایرانی از طرف مردان ایرانی درست ومنطقی نیست. خیلی از قوانین دولتی برای زنان کاملا به ضرر آنهاست. حقوق زنان ودختران ما به راحتی پایمال می شود وهمه سکوت کرده اند. نگاهی به خیابان های تهران درهمین روزهای تابستانی بیندازید. یک سری به میدان آزادی ومیدان انقلاب بزنید، آن وقت متوجه خواهید شد که آزادی که از انقلابمان به ارمغان آوردیم کجا دفن شده است. منظورم از این حرف ها اصلاایجاد هرج ومرج وترغیب به زندگی ورفتار غیرقانونی نیست. ولی دیگر همه چیز از حد گذشته است. همه هر طوری که دوست داشته باشند با دختران برخورد می کنند.
شما فکر نمی کنید یکی از عوامل این گونه برخوردهای زشت علیه زنان خود زنانی هستندکه سکوت اختیار کرده اند؟
بله این هم تاثیر گذار است اما خب عدم فرهنگ سازی مناسب درمیان اجتماع وظیفه سیاست گذاران است. وقتی آنها تصمیمی ویا قانونی را برای زنان اجرا می کنند که همه تلاش وهدفشان تضعیف قدرت زنانه است امر برزنان ما هم مشتبه می شود مکه حتما اینجوری هستند. ایران با این قدمت وتاریخ دارای چنین فرهنگ عقب مانده ای باشد واقعا فقط افسوس دارد. دردوران ساخت ساز تخت جمشید درهزاران سال پیش با زنان همانطور برخورد می شد که الان با زنان ما. البته کمی تغییر به وجود آمده وآن شعارهایی است که درمورد حفظ حقوق زنان می دهند اما هیچ وقت درهیچ جایی به درستی وکامل عملی نشده است.
اگر یک روز فرصت داشتید که درجای رییس جمهور بنشینید اولین تصمیمی که برای زنان می گرفتید چه بود؟
ببینید الان خود شما هم تفکرات ضد زنانه دارید. خب چرا فقط یک روز؟فرصت بیشتری به یک زن برای نشستن برکرسی ریاست جمهوری نمی دهید؟
اولین تصمیمتان چه بود؟
نمی دانم. شاید فرصت خودرابه نفع خدمت به اهالی زنان ایراین بیشتر می کردم وبعد یک سری قوانین مضحکی را که برعلیه زنان بنا شده به دور می ریختم.
فکر می کنید نمایشگاهتان را درجای دیگری برپا کنید؟
خیر.
امروز روز زن درایران است. آیا برپایی این نمایشگاه ومنافات زمانی آن با این روز دربرنامه هایتان بود؟
بله. می خواستیم همین هفته این اتفاق بیفتد.
چرا از مسئولین برای افتتاحیه نمایشگاه دعوت به عمل نیامد؟
فکر نمی کنم برای مسئولین درست باشد که به محلی مثل کافی شاپ قدم بگذارند.
دوربین عکاسی شما چه بود؟
Canon21.
مصاحبه با مریم بخشی
فریاد… فریاد… فریاد…
چرادرمیان هنرها عکاسی راانتخاب کردید؟
برای اینکه درمیان هنرها عکاسی برای من خیلی سریع است. وخیلی سریع به نتیجه می رسم. وچون من آدم هولی هستم می خواهم زود تمام شود، وخوب به این خاطرکه برادرم دوربین دستش بود وبا آن کارمی کرد به من داد ومن ازسوم راهنمایی عکاسی راشروع کردم. وحتی یادم می آید که دبیرم دعوایم کرد که چرا می خواهی عکاسی کنی؟ درواقع اتفاقی بود.
بیشترعکس هایتان راخبری می دانید یا هنری؟
ببینید، من بیشترسعی کرده ام درعکس ها وکارهای خبری ام، زیبایی داشته باشم. دراین نمایشگاه عکس هایم Art است وعکس ها خبری نیست.
تم هایی که درعکسهایتان مشاهده می شود می توان به : فریاد- توهم- رویا- خواب- اسارت ورهایی اشاره کرد. درواقع بیشتربه فضاهای سوررئالیستی گرایش دارید تا رئالیستی، کمی دراین مورد صحبت کنید؟
همان اولین نمی که گفتید، من بیشتربا آن موافقم.
اسارت- رهایی یا فریاد؟
فریاد…. فریاد…. فریاد…. اگراین انتقال پیدا نکند به مخاطب من باید به خودم واثرم شک کنم.
اما گرایش سوررئالیستی تان؟
ببینید، دوست ندارم برای اینکه شاید… راحت خدمتتون عرض کنم، من زن نمی بینم، انسان می بینم. اصلا جنسیت مطرح نیست، وتمام مشکلات ما ازجایی شروع می شود که انسان نمی بینیم ومی آییم خط کشی می کنیم، ومی گوییم زن- مرد. اما درچند سال گذشته درجامعه میبینم که مشکل، زن بودن است. زن اصلا خودش مشکل است، زن بودن یعنی معضل. واقعا می گم، این روبا برخوردهایی که درجامعه می بینم خدمتتان عرض می کنم. مثلا: مسئله حجاب که این روزها درجامعه مطرح است. درادامه باید بگویم ناچارم که ازفضای رئالیستی بسمت سوررئال گرایش داشته باشم، چون بدنبال یک فضای عمومی وجهانی بودم. درضمن ناگفته نماند که چند تا ازتابلوها وعکسهای من بدلیل مسئله حجاب یا بهتربگویم مو( می خندد)، ازگالری حذف شد.
چقدر درانتخاب سوژه وگزینش موضوع، دخل وتصرف دارید؟ چقدرخودتان چیدمان راانجام می دهید وچقدرمی گذارید طبیعت به شما ایده بدهد؟
ببینید، وقتی رئال کارمی کنم سعی می کنم سانسورنکنم. چون وقتی سانسورکرده ام، دیده ام عکس ام راخراب کرده، بعدش، مثلا یک المان راسانسورکردن، یعنی خود سانسوری کردن. اما درعکسهایی که سوژه دراختیارمن است دوست دارم به آن چیزی که ذهنیت خودم است، برسم. حالا هرچقدردخل وتصرف درآن باشد مهم نیست.