سبک دفاع اصلاح‌طلبان از روح‌الله خمینی

نویسنده
جلال یعقوبی

» خطاهای اول انقلاب، خطاهای جمعی جامعه ایرانی بود

عیسی سحرخیز، از روزنامه‌نگاران شناخته‌شده داخل ایران و مدیرکل پیشین مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در زمان ریاست‌جمهوری خاتمی هفته پیش طی گفتگویی با سایت تقاطع، اشاره‌ای به گذشته اصلاح‌طلبان هم کرده و گفته بود: “اگر شرایط را می‌خواهیم بازخوانی کنیم باید شرایط آن دوره را در نظر بگیریم. به هرحال جوان‌تر بودیم و مساله حقوق بشر برای ما اهمیت چندانی نداشت.” او سپس به رویکردهای مختلفی که اصلاح‌طلبان در دوره خاتمی داشتند اشاره کرده و افزوده بود: “تعبیر «جبهه» اصلاحات به همین دلیل بود. بسیاری به تغییر بنیانی باور داشتند و‌‌ همان وقت هم می‌گفتند. بعضی قانون اساسی را اصلا قبول نداشتند. در‌‌ همان “مجله آفتاب” امثال آقای کدیور ولایت فقیه را رد می‌کردند. مباحث مربوط به رهبری و نقد جایگاه آن در آن زمان مطرح می‌شد.”

اما بخشی از سخنان سحرخیز درباره روح‌الله خمینی خبرسازتر بود. او گفته بود: “در درون اصلاح‌طلبان تفکرات متفاوتی وجود دارد. بعضی در همین شرایط فعلی، هنوز به ولایت فقیهِ آیت‌الله خمینی اعتقاد دارند. بعضی‌ها جمهوری اسلامی را در پکیج قدیمی‌اش می‌پذیرند و آیت‌الله خمینی را در قالب یک قدیس و معصوم که خطایی نکرده و نمی‌کند، نگاه می‌کنند و نسبت به او تعصب دارند. چه می‌شود کرد؟ […] خیلی‌ها هم هستند که قانون اساسی و نظام را قبول دارند. رهبری را نفی می‌کنند. خیلی‌ از اصلاح‌طلبان هم بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند.”

او در قسمت دوم این گفتگو هم درباره نگاه خودش به آیت‌الله خمینی گفته بود: “من نگاه منتقدانه‌ای به ایشان دارم و فکر می‌کنم خیلی از کار‌ها خطا بود. در عین این‌که باور دارم اگر آقای خمینی نبود انقلاب به هیچ‌وجه پیروز نمی‌شد. انقلابی که من آن را یک حرکت تکاملی و رو به جلو در تاریخ ایران می‌دانم.”

انتشار این سخنان بلافاصله مورد توجه رسانه‌های راستگرای جمهوری اسلامی قرار گرفت و چنانکه معمول است، بدون اشاره به تقسیم‌بندی عیسی سحرخیز درباره تنوع دیدگاه اصلاح‌طلبان، از قول او نوشتند که اصلاح‌طلبان علاقه‌ای به خمینی ندارند.

روزنامه وطن‌امروز در گزارشی با عنوان “اصلاح‌طلبان علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند!” نوشت: “گفتنی است اذعان سحرخیز به عدم اعتقاد اصلاح‌طلبان به اندیشه‌های امام خمینی (ره) درحالی است که پیش از این نیز این جریان سیاسی بارها در رفتارهای سیاسی خود این موضوع را نشان داده است. از حمله و توهین به افکار و آرای بنیانگذار انقلاب در دوره اصلاحات که یک نمونه آن اظهارات اکبر گنجی مبنی بر به موزه سپردن افکار امام خمینی بود.”

روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران نیز در گزارشی دیگر تاکید کرد که “رشته رهبران دوم خرداد را سحرخیز پنبه کرد” نویسنده این روزنامه معتقد بود: “درحالی این فعال فتنه ۸۸ اینگونه سخنان را مطرح می‌کند که ماه‌هاست رهبران جریان تجدیدنظرطلب در تلاشند تا با راهکارهای مختلف خود را درون نظام تعریف کرده و مواضعی همسو با گفتمان انقلاب و رهبری اتخاذ کنند.”

از طرفی دیگر روزنامه کیهان با انتشار خبری ویژه تحت عنوان “روایت مدیر کل مطبوعاتی خاتمی از بی‌علاقگی اصلاح‌طلبان به امام(ره)” نوشت: “اظهارات سحرخیز به ویژه درباره بی‌علاقگی اصلاح‌طلبان به حضرت امام(ره) طبق روال گذشته با سکوت توام با تاکید مدعیانی چون مجمع روحانیون مواجه شده است.”

در روزهای بعد حمله راستگرایان به سحرخیز و همچنین اصلاح‌طلبان شدت گرفت. حجت‌الاسلام مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار به خبرگزاری تسنیم گفته بود: “عیسی سحرخیز انسان فاسقی است چراکه وی با رفتار خود و پناه بردن به ضد انقلاب‌ این موضوع را اثبات کرده است.” و همچنین اینکه: “مأموریت سحرخیز عادی سازی فاصله گرفتن از خط امام خمینی(ره) است.”

محمدکاظم انبارلویی رئیس مرکز امور سیاسی حزب موتلفه اسلامی هم در گفتگو با خبرگزاری فارس تاکید داشت: “ صحبت‌های این فعال فتنه ۸۸ چیز عجیبی نیست، او در خدمت ضد انقلاب و سرویس‌های تبلیغی و امنیتی معاند نظام است و با رسانه‌ها و سایت‌های ضد انقلاب همکاری می‌کند.” او درباره واکنش اصلاح‌طلبانی که معتقد به آیت‌الله خمینی هستند، اضافه کرده بود: “ کسانی که معتقد به امام هستند احساس شرم می‌کنند که شخصی از داخل جریان آنها چنین مواضعی را اتخاذ می‌کند و به دلیل خجالتی که دارند راغب نیستند در مورد این موضوع صحبت کنند.”

در چنین فضایی بود که گروهی از اصلاح‌طلبان به دفاع از روح‌الله خمینی پرداختند و اظهارات عیسی سحرخیز را نادرست دانستند.

داریوش قنبری به خبرگزاری فارس گفته بود: “قاطعانه می‌گویم هر تفکری که دیدگاه امام (ره) را قبول نداشته باشد و بخواهد فراتر از چارچوب‌های نظام حرکت کند از اصلاحات خارج است.” او تاکید کرده بود: “دیدگاهی که بخواهد مقابل امام (ره) باشد، تفکر اصلاح‌طلبی نیست؛ بهتر است کسانی که اینگونه اظهارات را بیان می‌کنند عنوان اصلاح‌طلب را برای خودشان انتخاب نکنند و عنوانی متناسب با خودشان را انتخاب کنند.”

احمد حکیمی‌پور رئیس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز معتقد بود: “صحبت‌هایی که آقای سحرخیز انجام داده نظر شخصی خودشان است و ربطی به اصلاح طلبان ندارد؛ آنچه به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار و گروه‌های اصلاح‌طلب که در قالب شورای هماهنگی جمع شده‌اند، بر می‌گردد این است که ریشه این جریان به خط امام بر می‌گردد.” او همچنین گفته بود: “ جریان اصلاحات با حرکت‌هایی که ساختارشکنانه است و به نوعی ثبات و امنیت ملی را دچار آسیب می‌کند مرزبندی شفافی دارد.”

حمیدرضا جلائی‌پور، استاد دانشگاه تهران و از اعضای جبهه مشارکت هم در گفتگویی با سایت جماران تاکید کرده بود: “حرف اصلاح‌طلبان این است که باید درس گرفت از این‌که امام در شرایط هرج و مرج به جای انقلابیگری قانونگرایی کرد و از نگرانی‌های عمده جریان اصلاح طلب این است که چرا از نقاط قوت امام درس نمی‌گیریم؟” او با انتقاد از آنچه “نقدهای کتره‌ای و زمان‌پریشانه‌ نسبت به حضرت امام” نامیده بود با اشاره به این جمله عیسی سحرخیز که “خیلی‌ از اصلاح‌طلبان هم بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند.” پرسیده بود که “چنین ادعایی متکی به کدام شواهد تجربی است؟ وقتی که می گوییم خیلی از اصلاح طلبان منظور چه کسانی هستند؟”

جلایی‌پور همچنین اضافه کرده بود: “این را هم نباید فراموش کرد که برخی خطاهای اول انقلاب نیز خطاهای جمعی جامعه و سیاست‌ورزان ایرانی بود و مثلا برخی تندروی‌ها در برخوردهای قضایی و به درازا کشیدن تسخیر سفارت آمریکا بیش از این‌که مورد حمایت امام باشد مورد حمایت بسیاری از گروه‌های سیاسی چپ سکولار و مسلمان و طیف وسیعی‌ از نیروهای سیاسی و اجتماعی بود. آن‌چه در دهه‌ی اول انقلاب اتفاق افتاد را نمی‌توان به اتفاقات ناروا فروکاست و اتفاقات ناروا را نیز نمی‌توان به رهبری امام تقلیل داد.”

همچنین حجت‌الاسلام مجید انصاری، دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز در گفتگویی دیگر با سایت جماران گفت: “ما امام را اصلاح طلبی بزرگ می دانیم که آمدند و مفاسدی را که در تاریخ و سرزمین ایران به لحاظ ساختار سیاسی و وابستگی به بیگانگان و رسوبات تحجرگرایی و غربزدگی و خودباختگی وجود داشت را برجسته کرده و در این میدان دست به یک اصلاح بزرگ زدند.” او ضمن تاکید بر اینکه “هرکسی ادعایی را مطرح کند؛ این امر از نقطه نظر علمی قابلیت پرداختن ندارد؛ مگر این که بر یک پژوهش یا رای گیری و نظرسنجی علمی مبتنی باشد” اضافه کرده بود: “امام خمینی شخصیتی ورای جریانات سیاسی و حتی مافوق مقاطع زمان و حوادث تاریخی است. به تعبیر زیبای آیت الله سید حسن خمینی ما نباید راجع به امام تاریخی بلکه باید درباره امام تاریخ ساز سخن بگوییم. شخصیت‌های بزرگ تاریخ‌ساز به ویژه اگر معنوی و الهی هم باشند و یا از سلسله انبیا و اولیای الهی باشند در حوزه یک زمان و مکان خاص نباید آن‌ها را تحلیل کرد.”

مساله روح‌الله خمینی و نحوه عملکرد او در سال‌های رهبری‌اش یکی از موارد اختلاف در میان نیروهای سیاسی ایران است. هرگونه نقد عملکرد آیت‌الله خمینی در ایران هزینه‌ای سنگین دارد و به همین دلیل اصلاح‌طلبان تلاش می‌کنند که در این مورد کمتر سخن بگویند. از طرفی تبار سیاسی اصلاح‌طلبان که از میان گروه‌های موسوم به چپ دهه شصت برآمده‌اند، برای آنان وابستگی‌های عمیقی با میراث آیت‌الله خمینی برجای گذاشته است. میرحسین موسوی نیز در جریان اعتراض‌های گسترده پس از انتخابات سال ۸۸ متهم بود که همچنان از “دوران طلایی امام” سخن می‌گوید و حاضر به نقد این دوره نیست.

حتی رادیکال‌ترین نیروهای موسوم به اصلاح‌طلب، همانند مصطفی تاج‌زاده نیز وقتی که به نقد دهه شصت پرداخته بودند، حاضر به نقد عملکرد آیت‌الله خمینی نشدند. تاج‌زاده در یادداشت مفصلی که تحت عنوان “پدر، مادر، ما باز هم متهمیم!” در خردادماه ۱۳۸۹ منتشر کرد ضمن نقد بخشی از عملکرد سیاسی مسئولان جمهوری اسلامی در دهه شصت، نوشته بود: “اسلام نابی که خاتمی و میرحسین به تبعیت از امام خمینی ضد تحجرگرایی و خشونت‌پرستی و یکسان‌سازی نظامی طرح می کنند، متناسب با خواست اکثریت ملت است.” او اضافه کرده بود: “امام خمینی وقتی میخواست درباره اصلی‌ترین دستاوردهای انقلاب سخن بگوید، انبانی پر از استدلال داشت. ایشان در پاسخ شبهه کسانی که مدعی بودند «اتفاقی رخ نداده» و «وضعیت بدتر از سابق شده» است، به تحول بزرگی که در جامعه و روحیه دیکتاتورناپذیری و دیکتاتورستیزی ملت رخ داده بود اشاره میکرد و میپرسید آیا اکنون مثل دوران شاه است که یک پاسبان بر یک بازار حکومت کند؟ آیا امروزه اقتدارگراها هم میتوانند با همین اعتماد به نفس از دستاوردهای ضد دیکتاتوری و دموکراتیک انقلاب و قانون اساسی سخن بگویند؟”

در سال‌های اخیر برخی انتقادهای محدود در نوشته‌های حجت‌الاسلام محسن کدیور، و درباره نحوه مواجهه آیت‌الله خمینی با منتقدان مذهبی‌اش مطرح شد که نارضایتی گروه‌های نزدیک به خانواده خمینی از جمله مجمع روحانیون مبارز را در پی‌داشت. این انتقادها هیچگاه از حالت فردی و تکنفره خارج نشد.