مذاکره یک دولت نامشروع به نفع منافع ملی نیست

نویسنده

» آینده گفتگوهای تهران و غرب در مصاحبه با آزاده کیان

آزاده کیان استاد پژوهشگر مرکز تحقیقات ملی فرانسه و دانشگاه پاریس 7 درگفت وگو با روز می گوید که سیاست خارجی دولت محموداحمدی نژاد درحال رادیکالیزه شدن است واگر وی قصد داشت در دور دوم دولت خود دست دوستی به غرب وجامعه جهانی دراز کند هیچگاه کارمندان سفارت خانه های خارجی را دستگیر نمی کرد و به تشدیدسرکوب مخالفان داخلی مبادرت نمی ورزید. به گفته وی راهی که احمدی نژاد می رود تحریم های گسترده و اقدامات شدیدتری مثل تحریم صادرات نفت ایران را به دنبال خواهد داشت. این گفت وگو را می خوانید.

 

مهمترین مساله سیاست خارجی ایران در حال حاضر چه موضوعی است؟

دولت تا سپتامبر وقت دارد که درخصوص پرونده هسته ای ومساپل دیگر مربوط به خاور میانه جواب آمریکا واتحادیه اروپا را بدهند و وارد مذاکرات مستقیم وجدی بشود که به نظر نمی رسد بتواند این کار را انجام بدهد. با دولت ضعیف و با وجود اینکه ایشان مشروعیت داخلی اش زیر سوال است انتظار نمی رود بتواند از پس مشکلات سیاست خارجی برآید…

 

برخی معتقدند که اگرآقای احمدی نژاد می خواست  در دور دوم دولت خودش وارد گفت وگو با غرب بشود واز تنش های موجود بکاهند اساسا به سمت سرکوب گسترده داخلی نمی رفت . آیا این اقدامات بعد از انتخابات به این معناست که ایران به سمت رادیکال تر شدن وانزوای بیشتر پیش می رود؟

وقایعی که درایران اتفاق افتاده و به خصوص دستگیر کردن کارمندان سفارتخانه های انگلیس وفرانسه نشان می دهد که ایشان می خواهد عنوان کند که غربی ها تلاش داشته اند فرد دیگری را به انتخاب برسانند. درنتیجه  سیاست داخلی وخارجی ایران رایکالیزه خواهد شد. من به هیچ وجه نمی توانم ببینم که ایشان با این عدم مشروعیت داخلی که با آن مواجه است واینکه بحران داخلی تازه آغاز شده بتواند سیاست مماشات با غرب را درپیش بگیرد. با توجه به اینکه کشورهای خارجی هم براین مساله توافق دارند که انتخاب آقای احمدی نژاد به هیچ وجه انتخاب اکثریت نبوده و مشروعیت ندارد. چنانکه ایشان قبول کند پای میز مذاکره هم بنشیند چون مشروعیت ندارد به هیچ وجه نمی تواند مذاکره مثبتی بکند وهر گونه مذاکره ای به نفع منافع ایران نخواهد بود. کسانی که از ایشان حمایت می کنند رادیکال ترین جناح های داخلی هستند واساسا نمی توان انتظار داشت کهایشان  با این طرفداران حتی به خودش این اجازه را بدهد که وارد مذاکرات جدی برای از بین بردن بی اعتمادها و تنش ها شود. به نظر من بیش از پیش سیاست خارجی در تضاد و درمقابله جویی با غرب اتخاذ خواهد شد.

 

دولت آمریکا چندین بار گفته است که هنوز پیشنهاد گفت وگو روی میز است و برای گرفتن جواب ایران هم بسیار شکیبا بوده اند . پاسخ ایران چه خواهد بود؟

اگر دولت بخواهد با آمریکا گفت وگوی مستقیم داشته باشد  مساله هسته ای یکی از موضوعات آن خواهد بود و غرب هرگز نخواهد پذیرفت که ایران برنامه هسته ای نظامی داشته باشد.  بعد از آن غربی ها -همان طور که الان سیاست دولت اوباما خوب نشان می دهد-  از طریق نزدیکی با برخی دولت های دوست ایران سعی می کنند که سیاست خارجی ایران بیش از پیش ایزوله شود. بعد از مساله هسته ای موضوعات مهم دیگری در خاورمیانه مطرح است. از جمله عدم دخالت ایران در موضوع فلسطین واسراییل. بنابراین از ایران خواهند خواست از حمایت خود از برخی گروه های منطقه مثل حماس وحزب الله دست بردارد. به همین شکل درمورد افغانستان وعراق.  اگر آمریکا بخواهد با ایران مذاکره مستقیم کند گفت و گو ها حول موضوعاتی خواهد بود که در سی سال اخیر مطرح بوده است. مساپل هم همه جانبه است. من این را در صلاحیت ومشروعیت وتوان دولت احمدی نژاد نمی بینم که بخواهد در خصوص این مساپل پاسخی بدهد که منافع ملی ایران را در نظر بگیرد ودر عین حال ایران را از ایزوله شدن بیرون بکشد. متاسفانه شاهدش منزوی تر شدن ایران  و تشدید تحریم ها خواهیم بود. این موضوعی است که باید منتظرش بود. اگر وی می خواست دور دوم مقداری در رابطه با جامعه بین المللی بازتر باشد، از تشدید سرکوب ها خودداری می کرد و بنابراین دستگیری های اخیر و یا به دادگاه کشاندن جوان فرانسوی به اتهام جاسوسی را قاعدتا نمی دیدیم. برای اینکه اینها عملا با این اقدامات اعتماد جامعه بین المللی را از خودشان سلب کرده اند. هر کشوری که در سطح بین المللی خودش را جدی می گیرد نمی تواند وارد مذاکره با این دولت بشود. به همین دلیل من امکان مذاکرات جدی را نمی بینم. این دولت جدی گرفته نمی شود. مقاله ای که در نشریه صبح صادق چاپ شده و خواهان دستگیری آقای خاتمی وکروبی وموسوی شده خودش بحران زاست وبرای همین جو اعتماد وجود ندارد بین جامعه بین المللی ایران.

 

بنابراین دولت ایران در عرصه سیاست خارجی به کدام سو خواهد رفت؟

دولت فعلی ایران درجاهایی که بتواند به رادیکالیزه کردن کشورهای دیگر بپردازد این کار را خواهد کرد. می شود انتظار داشت در عراق و لبنان وسوریه  با گروه های رادیکال ارتباط برقرارکند یا ارتباط موجود را تقویت  وکمک بیشتری به انها بکنند ودر جهت ناپایدار کردن بیش از پیش منطقه به پیش بروند به خاطر اینکه دولت احمدی نژاد در چهار سال گذشته تلاش کرده با ایجاد تنش خود را حفظ کند. فکر می کنم این تنش ها به شدت درآینده هم ایجاد خواهد شد. با ایجاد این تنش و با این تصور که خارجی ها قصد سرکوب ما را دارند سعی خواهند کرد که هر صدای خارجی را خاموش کنند. این یکی از دلایلی است که جامعه بین المللی را نگران می کند. در مورد مساله هسته ای هم نمی تواند انتظار داشت که اینها بتوانند به یک توافق سازنده با کشورهای غربی برسند. ما به سمت رادیکالیزاسیون بیش از پیش خواهیم رفت.

 

اگر به توافقی در خصوص پرونده هسته ای نرسند چه اتفاقی خواهد افتاد؟

اگر توافق نرسند باید ببینیم از ایران چه می خواهند؟ می خواهند اعتماد سازی کنند. یعنی اینکه ایران کاملا نشان بدهد برنامه اش نظامی نیست واین مستلزم حضور مرتب بازرسان سازمان اتمی است. این نوع اعتمادسازی ها لازمه اش این است که ایران بتواند درتعامل با جامعه بین الملی پیش برود. دولتی که اینچنین درحال  سرکوب کردن مخالفان خود است چطور می تواند برای خودش مجددا احترام کسب کند. چون این احترام سازی بدون احترام خواست اکثریت جامعه میسر نیست.   

 

نتیجه این ناکامی چه خواهد بود؟

اولین کاری که جامعه بین المللی خواهد کرد  تشدید تحریم ها است که فشارش برمردم ایران خواهد بود. اما یکی از تصمیم هایی که تا کنون گرفته نشده بود واگر دولت بیش از پیش رادیکال شود خواهندگرفت  تحریم صادرات نفت ایران خواهد بود. تحریم هایی که تا کنون بوده بنیه مالی واقتصادی دولت را آنچنان تضعیف نکرده اما اگر دولت ایران به سمت رادیکالیزاسیون پیش برود جامعه بین المللی حتی می تواند به این سمت برود که نفت ایران را نخرد. این به وضع نامعلومی دامن می زند. اگر سران جمهوری اسلامی بخواهند برای پیشگیری از وضعیت تحریم ها با جامعه بین المللی کنار بیایند مجبور خواهند بود که امیتاز های مختلفی را سر برنامه های مخلتف از جمله برنامه هسته ای بدهند ونمی دانم این در توان دولتی که مشروعیتی ندارد وازطرفی بخواهد امتیازاتی را به غرب بدهد هست یا نه. اگر هم امتیاز بدهند امتیاز هایی است که به ضرر منافع ملی ایران خواهد بود. ما بایک بن بست مواجهیم که می تواند نتایج خطرناکی هم به دنبال داشته باشد. مانند گمانه زنی هایی که قبل از انتخابات هم شاعد اوج گیری آن بودیم مثل بمباران تاسیسات هسته ای. البته الان زود است که بخواهیم در این زمینه صحبت کنیم و باید ببینیم تا ماه سپتامبر پاسخ ایران چه خواهد بود.

 

حضور رییس دولت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل چه تاثیری خواهد گذاشت؟ آیا مثبت خواهد بود؟

به هیچ وجه. ما بایک مساله جدیدی مواجه هستم. از زمان انتخابات سرکوب های زیادی صورت ی گرفته ودرنتیجه احمدی نژاد پیش از پیش با مخالفت مواجه است. آمدن ایشان به نیویورک باعث خواهد شد ایرانی ها ونیروهای مترقی بین المللی علیه حضور ایشان در سازمان ملل تجهیز بشوند. این خودش نتایج بسیار منفی برای کل نظام جمهوری اسلامی خواهد داشت. احمدی نژاد با سرکوب های داخلی مقدار زیادی از آن گفتمان قبلی اش که برخی از کشورهای جهان سوم را به طرفداری از خودش کشانده بوده تضعیف کرد. به همین جهت می بینید حتی الان خیلی از مردم جهان عرب که قبلا از احمدی نژاد طرفداری می کردند با آغاز کشتار خیابانی در تهران وسرکوب ها مواضع شان نسبت به دولت احمدی نژاد دچار تغییر شده  نمی تواند انتظار داشت که اگر وی به مجمع عمومی برود بتواند روی حمایت خیلی از کشورهای که ازاو حمایت می کردند حساب کند. حضورش در نیویورک بحران را تشدید  می کند.

 

برخی می گویند که احمدی نژاد با رادیکالیزه کردن سیاست خارجی بار دیگر گزینه حمله نظامی با ایران را روی میز قدرتهای بزرگ می آورد . آیا این همچنان یک تهدید است؟

البته بیشتر تهدید به حمله است. همان طور که آمریکایی ها گفته اند همه گزینه ها روی میز است. منتها در مرحله تهدید است تا یک حمله جدی وواقعی. برای اینکه این آخرین گزینه خواهد بود. تا به آن گزینه برسند امکانات مختلفی در دست جهان غرب برای فشار گذاشتن روی ایران وجود دارد. برخی متحدین منطقه ای ایران مثل چین وروسیه از تهران حمایت می کنند چون منافع خودشان حفظ می شود اما چین یا روسیه هیچ گاه آمریکا را به خاطر ایران رها نخواهند کرد. غرب می تواند به روش های گوناگون روی ایران فشار جدی بگذارند از جمله از طریق نفوذ روی سیاسیت های چین وروسیه برای مهار ایران.. چین می تواند حدود ۱۷ درصد نفتی که از ایران می گیرد را  ز عربستان ویا کشورهای دیگر تامین کند. درواقع ایران به این ترتیب  بیش از پیش ایزوله خواهد شد تا در فروش تک محصولی که دارد هم با مشکل مواجه شود. این راه کارهایی است که پیش از حمله نظامی بنا به موقعیت ورابطه ایران وغرب مورد استفاده قرارخواهد گرفت. به این ترتیب اقتصاد کشور که ورشکسته است ورشکسته تر خواهد شد.

 

آیا تیم جدیدی که به وزارت خارجه خواهد آمد می تواند جهت گیری جدیدی را در سیاست خارجه ایران نوید دهد؟

درایران همه می دانند که  درمورد مساپل مهم سیاست خارجی این ریس جمهور و وزیر خارجه نیستند که تصمیم می گیرند. تصمیم گیرنده رهبر است  و نهادهایی مثل شورای عالی  امنیت ملی. وزیر خارجه تنها رل  یک کارگزار را  دارد. مانند مجلس. برای همین هیچ تاثیری ندارد. البته اگر دولت آینده احمدی نژاد محافظه کاران بیشتری را در خود ش جای بدهد ومقدار کمتری از دوستان نزدیک به خودش را استفاده کند می تواند یک مقداری سیاست خارجی و سیاست داخلی خودش را تعدیل کند. ظاهرا از سوی محافظه کاران دیگر به رییس جمهور هشدار داده شده که اگر بخواهد دوستان نزدیک خودش را در کابینه جای دهد رای اعتماد نخواهد گرفت.  احمدی نژادخودش تمایل به رادیکالیزه تر کرده سیاست خارجی دارد.  اما اینکه محافظه کاران نفوذشان تا چه حد است در این مساپل، در آینده مشخص خواهد شد. وقتی احمدی نژاد اعضای دولتش را اعلام کرد جهت گیری کلی دولت را بهتر می توان حدس زد.