عصر روز پنجشنبه هشتمین دوره جایزه ادبی “منتقدان و نویسندگان مطبوعات” برندگان جوایز خود را شناخت. جایزه ای که نطفه اش با تعطیلی جنجالی مطبوعات در اردیبهشت 79 بسته شده بود، در هشتمین دوره نیز شاهد غلبه حاشیه بر متن جایزه بود. گزارش همکار روز در تهران را از این مراسم می خوانید….
گزارش هشتمین دوره جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات
سانسور با طعم پرتقال
عصر روز پنجشنبه هشتمین دوره جایزه ادبی “منتقدان و نویسندگان مطبوعات” برندگان جوایز خود را شناخت. جایزه ای که نطفه اش با تعطیلی جنجالی مطبوعات در اردیبهشت 79 بسته شده بود، در هشتمین دوره نیز شاهد غلبه حاشیه بر متن جایزه بود. گرچه افرادی چون احمد غلامی - دبیر و پیشنهاد دهنده اصلی این جایزه بخش خصوصی - و حسن محمودی - یکی از داوران این جایزه و دبیر گروه فرهنگی روزنامه توقیف شده شرق - تاکید کردند که جایزه به خوبی برگزار شده است و از روند برگزاری آن کاملا راضی هستند اما سایه پررنگ سخنان اخیر مرتضا کربلایی لو و برنده شدن کتاب جدید حسن بنی عامری که تنها حدود دو هفته پیش از برگزاری مراسم و بعد از انتخاب فینالیست های جایزه وارد مسابقه شده بود حرف و حدیث هایی پیرامون برگزاری این جایزه به وجود آورده است.
اما بازیگر نقش اول تمامی جایزه های ادبی خصوصی این دو سال اخیر و به تبع آن جایزه “منتقدان و نویسندگان مطبوعات” مساله ای جز سانسور نبود که باز هم گریبان برگزار کنندگان جایزه را گرفت. آنگونه که محمود دولت آبادی داستان نویس قدیمی ایران و یکی از اهدا کنندگان جوایز به برندگان این دوره – که در دوره های پیشین برگزاری جایزه مورد تجلیل برگزار کنندگان قرار گفته بود – داد سخن از سانسور برآورد و حسن محمودی نیز بعد از مراسم طی سخنانی گفت: “سال 85 سال بدی برای ما بود. در این سال تعداد کتاب هایی که برای دریافت مجوز به ارشاد رفتند و مجوز نگرفتند، از تعداد کتاب هایی که چاپ شدند بیشتر بود. به گونه ای که دست هیات داوران برای انتخاب کتاب برتر بسته بود.” مساله ای که احمد غلامی هم به گونه ای دیگر به آن اشاره کرد: “ محدود شدن فضای فرهنگی کشور در سال های اخیر و ندادن مجوز به برخی از آثار، هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی بر روی جایزه امسال اثر گذاشت. رقابت در سال های گذشته بسیار فشرده تر از امسال بود.”
حسن بنی عامری نیز هنگام دریافت جایزه بهترین رمان گفت: “خوشحالم از این که توی مملکت فردوسی زندگی می کنم و می نویسم و توی مملکت نظامی، توی مملکت بیهقی، توی مملکت سهروردی، توی مملکت حافظ و مولوی و شهرزاد قصه گو و تمام بزرگان ادب پارسی – و همین طور توی مملکت هدایت، توی مملکت چوبک، توی مملکت دولت آبادی، توی مملکت احمد محمود و درویشیان، توی مملکت گلشیری، توی مملکت ساعدی و دانشور و آل احمد و تمام ادیبان معاصرم و تمام دوستان دیده و ندیده ام که با تمام وجودشان داستان می نویسند و قلم شان را توی خون خودشان می زنند و می نویسند. ما نویسنده های ایرانی پوست مان خیلی کلفت است.این را از بزرگان مان به ارث برده ایم و بعد خوشحال نیستم از این که توی مملکتی زندگی می کنم که کتاب های دوستانم و هم خون هایم مجوز نمی گیرند و من اگر این شانس را داشتم که کتابم چاپ شود خودم را نماینده تمام آن هایی می دانم که کتاب شان چاپ نشد و فرصت دیده شدن نداشتند. امیدوارم روزی فرا برسد که دنیا باز ایران را به اسم ادیبان و ادبیات نابش بشناسد.
آذردخت بهرامی برنده جایزه بهترین مجموعه داستان کوتاه هم در مورد دریافت این جایزه بعد از مراسم گفت: “برای من باعث افتخار است که کتابم منتخب هشتمین دوره کتاب سال منتقدان و نویسندگان مطبوعات شد. ولی اگر کمی منصف باشیم، در این وانفسای نشر، با توجه به تعداد معدود کتابهایی که در سال 85 منتشر شد، رتبه آوردن و جایزه گرفتن در این موقعیت، آن چنان کار شقالقمری نیست. ولی به هرحال از دریافت این جایزه به خودم میبالم و امیدوارم در سالهای بعد، رقابت منطقیتر باشد” بهرامی همچنین افزود: “قطعاً برگزاری و اهدای جوایز و تقدیر و تشکر، هم روی نویسنده تأثیر میگذارد و هم روی تیراژ کتاب. از جهاتی هم کار نویسنده را سختتر میکند و قطعاً انتظارها را بالا میبرد. من، معمولاً سعی میکنم به این حواشی فکر نکنم و مدام به خودم یادآوری کنم کارم نوشتن است.“
کریمی مدیر نشر نیلوفر هم می گوید: “بعد از راه یافتن کتاب آقای بنی عامری به فینال این جایزه استقبال از آن هم افزایش صعودی غیرقابل باوری داشته است.“
همه این حاشیه ها اما مانع برگزاری این مراسم و اهدای جوایز به برترین ها نشد، مساله ای که پیش از این هم اتفاق افتاده بود: “ما دو سال هیچ انتخاب برتری نداشتیم، ولی امسال دیدیم که اگر جایزه ندهیم کار نادرستی می کنیم.” حسن محمودی با گفتن این حرف ها اضافه می کند: “چون اگر امسال هم جایزه ای نمی دادیم به این جو رخوت دامن می زدیم، در حالی که تلاش ما این است که این رخوت را از بین ببریم.“
اما برای بسیاری این سوال پیش آمد که چگونه کتاب بنی عامری در بخش رمان برنده از میدان رقابت بیرون آمد؟ کتابی که بسیار دیر وارد جایزه شده بود و البته بنی عامری رقیب قدری همچون آبکنار را هم داشت. این مساله ای است که غلامی این گونه در مورد آن توضیح می دهد: “کتاب آقای بنی عامری دیر آمد، در نتیجه وقتی ما کتاب را خواندیم دیدیم بد نیست که به فینال بیاید. و وقتی آقای بنی عامری آمد، رقابت هم جدی تر شد.” اما چگونه این کتاب برنده جایزه شد؟ ”وقتی کیفیت کتاب قابل دفاع باشد ما آن را انتخاب می کنیم. از نظر داوران جایزه منتقدین کتاب آقای بنی عامری از نظر کیفیت کاملا قابل دفاع بوده است و به همین دلیل برنده جایزه شده است.” حسن محمودی اما به گونه دیگری به این مساله اشاره می کند: “تاکید ما روی نویسنده ای مثل حسن بنی عامری به خاطر روند خلاقانه ای بود که او طی می کند. گرچه نقدهایی که روی کتاب آبکنار مثبت بود، اما باید توجه کرد که هر جایزه ای نیازمند آن است که رنگ و بوی خودش را داشته باشد.با این توضیحاتی که دادم، مسلم است که برنده شدن بنی عامری به معنای کم کردن ارزش کار آبکنار نیست و این معنا را ندارد که کتاب آبکنار در رده پایین تری بوده است.” محمودی ادامه می دهد: “هر جایزه ای استراتژی خاص خودش را دارد و انتخاب برندگان از سوی ما نشان دهنده استراتژی جایزه ماست. مثلا ما در یک دوره، در بخش رمان هم زویا پیرزاد و هم رضا قاسمی را به عنوان کاندیدا داشتیم. در حالی که آن سال همه طرفدار کتاب پیرزاد بودند، اما جایزه ما به قاسمی رسید.“
اما مساله ناخوشایندی که همواره در مورد جوایز ادبی زمزمه می شود، چیزی نیست جز بحث باند بازی. مساله ای که امسال هم به انحای گوناگون از سوی بعضی نویسندگان مطرح شد. حسن محمودی در این مورد می گوید: “لفظ باند بازی از طرف کسانی ترویج پیدا می کند که کتاب شان در میان برندگان نیست. معمولا این افراد هستند که این بحث ها را مطرح می کنند. البته امسال این بحث ها خیلی کمتر شده است.” محمودی شاید به طعنه به کربلایی لو اشاره می کند. کربلایی لو امسال و در جایزه مهرگان، به همراه امیرحسین خورشیدفر مشترکاً برنده اول جایزه داستان کوتاه شدند، اما کربلایی لو برای دریافت جایزه به روی سن نرفت و سپس در مصاحبه با خبرگزاری ها اعلام کرد که دوران نوشتن به سبک گلشیری تمام شده و “من و دوستانم در حال پی ریزی سبک جدیدی هستیم.” کربلایی لو سپس طی نامه ای به بنیاد گلشیری درخواست کرد که کتابش از میان فینالیست های این جایزه ادبی بیرون کشیده شود. مساله ای که با واکنش فرزانه طاهری – مسئول بنیاد گلشیری - هم رو به رو شد، آن جا که گفت: “از راه پدر کشی نمی توان بزرگ شد.” البته خود محمودی هم به این مساله واکنش نشان داد: “اگر گلستان هم در ایران بود همین حرف ها در موردش زده می شد. نمی شود نقش گلشیری و تاثیری که روی ادبیات ما گذاشته است را کنار بگذاریم. تخریب گلشیری از طرف کوتوله های ادبی شکل می گیرد که من فکر می کنم حتی نمی توانند یکی از داستان های کوتاه گلشیری را بنویسند.“
محمودی در ادامه با اشاره به این که جایزه “منتقدان و نویسندگان مطبوعات” از این اتهامات بری است می گوید: ”جایزه ما یک روند تکاملی را طی می کند. می بینید که کتاب هایی که از طرف ما نامزد می شوند، در جامعه هم مورد استقبال قرار می گیرند. از طرف دیگر حضور افراد مختلف از طیف های متفاوت جامعه روشنفکری نشان دهنده این است که این جایزه جای خود را در میان نویسندگان و اهل قلم باز کرده است.” شاید منظور محمودی حضور مدیا کاشیگر، فرزانه طاهری، فتح الله بی نیاز، محمود دولت آبادی و چند چهره دیگر در میان حاضران جلسه بود.
مراسم امسال جایزه “منتقدان و نویسندگان مطبوعات” دو اتفاق ویژه هم داشت: اولی حضور بهمن شعله ور در یکی از محافل ادبی ایران که پس از 44 سال اتفاق افتاد و دیگری مراسم تجلیل از علی اشرف درویشیان. درویشیان که چندی پیش در جایزه مهرگان نیز مورد تجلیل قرار گرفته بود، این بار به دلیل انجام فیزیوتراپی قادر به حضور در مراسم نشد. محمودی در مورد مراسم تجلیل از نخبگان ادبی می گوید: “همان طور که آقای تراکمه، در متنی که برای آقای درویشیان نوشته بود متذکر شد، بعد از مراسم به این فکر می کردیم که تعداد کسانی که می شود آن ها را مورد تجلیل قرار داد، رو به اتمام است. خود ما اگر سال دیگر از ابراهیم گلستان تجلیل کنیم، تقریبا دیگر شخصی باقی نمی ماند. نسل ما خیلی کند حرکت می کند. بعد از گلشیری، دولت آبادی، میرصادقی و… کدام چهره در این سطح در جامعه ادبی ما ظهور و حضور پیدا کرده است؟” هرچند آذردخت بهرامی نظر دیگری در این مورد دارد: “به نظرم هنوز خیلی از بزرگان فرهیخته هستند که باید از آنها تجلیل کرد. کسانی که شاید بیشترشان در خارج از کشور به سر میبرند.“
بهرامی در پایان سخنانش نکته دیگری هم مدنظر دارد: “اولین چیزی که در بدو ورود قابل توجه بود، دیدن تابلوی «روزنامه شرق» بود که برای ما نوستالژی داشت. بودن در جمع گرم و صمیمانهی خبرنگاران و منتقدان، مرا به سالهای نه چندان دور برد. به زمانی که خبرنگار مجله آدینه بودم و دغدغهام تهیه و تنظیم خبر بود. ظاهراً تمام حضار دعوت شده بودند، که با توجه به تنگی جا و امکانات محدود مقبول و منطقی بود. مراسم، با توجه به موانع و مشکلاتی که همیشه در راه برگزاری اینگونه مراسم بوده و هست، بسیار خوب و صمیمانه برگزار شد و جا دارد از زحمات جناب آقای غلامی و اعضای محترم هیئت داوران تشکر کنم و به همهشان خسته نباشید بگویم.“
هشتمین دوره جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات هم با تمام حاشیه ها و نقاط ضعف و قوت خود به پایان رسید. اما برای بسیاری از حاضران در جلسه این سوال مطرح بود که آیا در سال آینده تعداد کتاب هایی که از وزارت ارشاد مجوز دریافت می کنند به اندازه ای هست که بتوان برایشان جایزه هم برگزار کرد؟