ایاسون اتاناسیادیس
علیرضا تقریبا 20 ساله، یک جوانی متواضع ایرانی است. او به عنوان تهیه کننده در صدا وسیمای دولتی ایران کار می کند. با اینحال، او یک خدمتگزار معمولی جمهوری اسلامی نیست.
علیرضا در نیویورک بزرگ شده بعد از تحصیل در یک دانشگاه معتبر کانادایی، دو سال پیش به کشور برگشته است. توانایی او برای صحبت کردن به انگلیسی و فارسی و نیز تسلط او به زبان عربی، به همراه ارتباطات خوب دولتی باعث شده در جمهوری اسلامی قرن 21 به جایی برسد.
قضیه این است که او چهره نمادین دیپلماتیک آینده ایران است. اگر قرار باشد رشد فزاینده ایران تا چند سال دیگر آمریکا را به پیشنهاد هم پیمانی با ایران مجبور کند، هیچ بعید نیست که علیرضا دست در این نزدیکی نقش مهمی داشته باشد..
به اتفاق علیرضا، که نخواست نام خانوادگی اش منتشر شود، بعد از ظهر یک روز بارانی در ماه گذشته در یک رستوران سنتی در میدان ونک به گفتگو نشستیم و او درباره رشد منطقه ای ایران صحبت کرد.
علیرضا با اشاره به ماجرای رویارویی قایق های تندروی ایران با کشتی های جنگی آمریکا و با خاطر نشان کردن احساس خوشایندی که در سطوح بالای ایران وجود دارد، گفت: “ما احتمالاً به آرامی در حال نبرد هستیم.“
افراد برجسته دیپلماتیک ایرانی عقیده دارند زمان آن فرا رسیده که این کشور رهبری منطقه را در دست بگیرد. درحالیکه بهای نفت به نقطه اوج خود رسیده و با توجه به اینکه ایران بعد از اسراییل و ترکیه، صاحب پیشرفته ترین نیروی نظامی در منطقه است و در موقعیت سوق الجیشی شاهراه انتقال انرژی از دریای خزربه خلیج فارس قرار گرفته است، این کشور تحت رهبری حکومت شیعه از نظر استراتژیک در قوی ترین نقطه خود طی 30 سال گذشته قرار گرفته است.
محمود احمدی نژاد در مراسم شلیک یک موشک ایرانی در ماه گذشته، با جسارت اعلام کرد: “لازم است ما حضور فعال و موثری در فضا داشته باشیم.“
انتظاری که ما از محور سنی ها برای خنثی ساختن هلال شیعه ها داشتیم، به خاطر چرخش دیپلماتیک حکومت های سنی نظیر عربستان سعودی و مصر به سمت ایران، فرو پاشیده است. محمود احمدی نژاد در حالی سفر خود به عراق را آغاز خواهد کرد که محبوبیت رئیس جمهور ایران در خانه های مردم قاهره و ریاض رو به افزایش است. مردم مصر و عربستان حرف دل خود را درباره سیاست واشنگتن در منطقه شان، که از به زبان آوردنش در خوف و هراس هستند، از زبان احمدی نژاد می شنوند.
در تهران هم استنباط عمومی از گزارش امنیتی ماه دسامبر آمریکا این است که بوش با علم به اینکه قادر به وارد آوردن فشار سیاسی، اقتصادی یا نظامی به ایران نخواهد بود، سرافکنده شده است.
با توجه به این دورنما، گزارش امنیتی به دولت بوش این امکان را داد که بوسیله یک مکانیسم آبرومندانه از تلاش برای تشکیل جبهه بین المللی علیه ایران دست بردارد، و حل و فصل موضوع هسته ای ایران را برای دولت بعدی به ارث بگذارد.
علیرضا علیرغم اعتماد به جهت گیری های ایران، از فرهنگ پارتی بازی در جمهوری اسلامی ایران ناراضی است. او می گوید که زندگی ساده ای را برای خود انتخاب کرده و از ولخرجی های شمال شهری دوری می کند.
او به من گفت چیزی که هر روز صبح او را از تختخوابش بیرون می آورد، کمک به این پیش بینی است که روزی واشنگتن، تهران را به عنوان یک هم پیمان در منطقه به رسمیت بشناسد. او گفت: “وقتی بالاخره این توافق بین ایران و ایالات متحده امضاء شود، توافقی که آینده منطقه را ترسیم خواهد کرد، من دوست دارم در آن جلسه باشم – البته نه به عنوان یک مشاهده کننده. من می خواهم کسی باشم که با تلاش زیاد کار را به آنجا کشانده است.“
رهبران ایران، اعم از سکولار یا مذهبی، اهدافی در راستای منافع ملی را دنبال می کنند. این اهداف بر پایه تضمین برتری اقتصادی و سیاسی کشور بر گلوگاه های سوق الجیشی نظیر تنگه هرمز، دریای خزر به عنوان نقطه ورود به آسیای مرکزی، پهنه های شرقی در مجاورت با افغانستان و بلوچستان پاکستان، و نیز راه ارتباطی مدیترانه- بین النهرین به سوی لبنان، سوریه و عراق، استوار شده است.
تهاجم علیه افغانستان و عراق تحت رهبری آمریکایی ها، نقش کمک کننده ای برای دستیابی ایارن به این اهداف بازی کرده است. این تهاجم با از سر راه برداشتن حکومت های ضد ایرانی، باعث گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی ایران شد.
ظرف سه سالی که به مسافرت در ایران پرداختم، کاروان های متعدد کامیون را دیدم که کالاهای ایرانی را در امتداد بزرگراه ها از شهر مشهد در شمالشرق به سوی هرات در منتها علیه غربی افغانستان حمل می کردند. نظیر همین جریان هم به سوی جنوب عراق وجود داشت.
با توسعه نفوذ ایران در منطقه و نزول آمریکا پس از چندین شکست موجود در سیاست خارجی، ایران در اشتیاق رسیدن به استیلای منطقه ای است. علیرضا می تواند به خوبی یکی از مقاماتی باشد که در نهایت در مورد آینده منطقه، وارد مذاکره با واشنگتن شود.
منبع: کریستین ساینس مانیتور – 27 فوریه