آقاجان! چرا به حرف گوش نمی کنی؟ نمی میری که. دو تا گوش داری و یک دهان، یعنی دوبرابر آن که حرف می زنی باید گوش کنی، دو دقیقه دندان روی جگر بگذار، شاید یک حرف درست و حسابی شنیدی. قبل از اینکه گوش کند طرف سئوالش چیست، دهان بی مروت را باز می کند و هی مثل تیربار شلیک می کند.
طرف آمده مغازه و می گوید: “یک ساندویچ بده با یک کوکا کولا” صاحب مغازه می گوید: “ساندویچ نداریم” طرف می گوید: “باشه، یک ساندویچ بده با یک دلستر” صاحب مغازه می گوید: “ساندویچ نداریم” طرف کلافه می شود و می گوید: “باشه، یک ساندویچ بده با یک دوغ” صاحب مغازه حالا دیگر اعصابش خط خطی است، می گوید: “ساندویچ نداریم.” طرف سری به نشانه تاسف تکان می دهد و می گوید: “باشه، یک ساندویچ بده با یک لیوان آب” صاحب مغازه خیره می شود توی چشمهایش و می گوید: “عرض کردم که، ساندویچ نداریم.” مشتری حالش بکلی گرفته شده و می گوید: “نداری که نداری، یک ساندویچ خالی بده کوفت کنم و بروم”.
یعنی این صاحب بدبخت مغازه باید چکار کند؟ اصلا اینجا ساندویچ فروشی نیست، اصلا هیچ وقت ساندویچ فروشی نبوده، طرف اصلا گوش نمی کند که چه می گوید.
ملت می گویند “ما حکم رهبری را قبول نداریم.” سخنگوی شورای نگهبان می گوید: “اگر کسی با حکم رهبری مخالفت کند، مثل این است که با نظر روحانیت مخالفت کرده.” ملت باز می گوید: “ما حکم رهبری را قبول نداریم.” طرف می گوید: “اگر کسی با حکم رهبری مخالف باشد، انگار که با نایب امام زمان مخالفت کرده.” طرف تکرار می کند که “من چکار به نایب امام زمان دارم، ما حکم رهبری را قبول نداریم” این دفعه دو متر می رود بالاتر و می گوید: “اگر کسی با حکم رهبری مخالفت کند، انگار که با خود امام زمان مخالفت کرده.” طرف تکرار می کند که “ما حکم رهبری را قبول نداریم” باز سخنگوی شورای نگهبان فریاد می زند که “اگر کسی با حکم رهبری مخالفت کند، انگار با امام معصوم و پیغمبر مخالفت کرده.” باز هم طرف می گوید: “برادر من! چرا ما را با امام و پیغمبر دعوا می اندازی؟ ما فقط حکم رهبری را قبول نداریم.” این دفعه آقای عضو شورای نگهبان، یعنی آقای شب زنده دار، کلاس مخالفت را می برد به طبقه هفتم آسمان و می گوید: “اگر کسی حکم رهبری را قبول نکرد، حکم خدا را کوچک شمرده است.”
ببین! تقصیر خودت است، این ملت همان اولش گفتند که ما حکم رهبری را قبول نداریم، وقتی شما رهبری را می گذاری در حد مرجع تقلید، مردم در همان حالت مخالفت می کنند، حالا که بردی در سطح خدا، همین می شود که الآن شده، هزار تا خدا را هم بیاوری روی زمین کسی عین خیالش نیست. من نمی فهمم این علما چه دشمنی با دین و ایمان مردم دارند؟
در زمان عبید زاکانی طرف از آن شیعه های تندرو بود، رفته بود به یک مسجد اهل سنت، دید اسم عمر و عثمان و ابوبکر و علی را یک جا نوشتند، عصبانی شد، آمد روی اسم عثمان تف بیاندازد، افتاد روی اسم حضرت علی، عصبانی شد و گفت: “حق ات است، می خواستی پهلوی عمر و ابوبکر و عثمان نشینی.” حالا حکایت آقای شب زنده دار است. اصلا بگو شما مرض داری هی این رهبر را پهلوی خدا و پیغمبر می نشانی که مردم اگر با این یکی دعوا داشته باشند، دست از ایمان به خدا هم بردارند؟ بعد می نشینند غصه می خورند که چرا مردم بی دین شدند؟ همین کارها را کردید که بی دین شدند.
وقتی بگوئی اگر یک مرد زن دار با زن شوهردار بخوابد، زنا کرده، تعداد زناکاران تهران می شود ۱۰ هزار نفر، ولی وقتی بگوئی اگر مردی با زنی دست داد زنا کرده است، تعداد زناکاران تهران می شود یک میلیون نفر. حالا خودت می دانی، اگر در جهنم برای یک میلیون نفر جا داری همه آنهایی که دست می دهند، بگو زناکار.
اصلا یعنی چی اون وقت؟ زمان صدر اسلام کفار را کتک می زدند و می گفتند بگو من مسلمانم تا دیگر کتک نخوری، حالا طرف نمازخوان است و به خدا اعتقاد دارد، اینقدر کتکش می زنند که بگوید من کافرم. اصلا معلوم نیست این حامیان رهبر، دشمن خدا و دین مردم هستند، یا دوستش؟ عوض اینکه کاری کنند که مردم به دین و خدا علاقمند شوند، به زور به مردم ثابت می کنند که همه کافرند و دشمن خدا. شما دیگر چه دیوانه هایی هستید.
از آن طرف آقای شب زنده دار گفته: “رهبر حتی اگر اشتباه هم بکند، خدا یک اجر برای او در نظر می گیرد.” هی جمله را می خوانم و فکر می کنم فهمیدم، بعد به عقل آقای شب زنده دار شک می کنم، لابد این قدر شب ها بیدار مانده، که با خودش جت لگ پیدا کرده و حالا قاط زده و چنین حرفی می زند.
یعنی چطوری می شود که اگر رهبری اشتباه هم بکند، باز هم خداوند به او اجر می دهد؟ یعنی آن قانون اساسی که نوشته اگر رهبری اشتباه بکند، خبرگان برکنارش می کند، هذا کشک! آن وقت عدالت خدا کجا می رود؟
هی با خودم فکر کردم و دوباره جمله را خواندم، “رهبر حتی اگر اشتباه هم بکند…” تا اینجا که همه چیز معلوم است. معنی کلمه “اشتباه” هم که عوض نشده. برداشت دیگری نمی شود کرد. بقیه جمله چی؟ “رهبر حتی اگر اشتباه هم بکند، خدا یک… برای او در نظر می گیرد.” این کلمات همه مشخص هستند و نمی شود قاطی کرد.
فقط یک احتمال می ماند و آن اینکه کلمه “اجر” به معنی پاداش نباشد و به معنی “آجر” باشد که با آن ساختمان را می سازند. یعنی این جوری باشد که “رهبر حتی اگر اشتباه هم بکند، خدا یک آجری خشتی سنگی برای او در نظر می گیرد و آن را پرت می کند طرفش.” این شد یک چیزی. اشتباه کردی بخور.
البته من از خدا انتظار نداشتم به جای اینکه طرف را محو کند یا بخارش کند یا بکشد، با آجر و سنگ به او حمله کند. ولی به هر حال وقتی با خدا اینجوری برخورد کنند، او هم عصبانی می شود و از این کارها می کند. این شد یک حرفی.