بالاخره بعد از دوسال تلاش فعالان و سازمان های حقوق بشری و رسانهای خارج از کشور، شرکت یوتل ست به خاطر تحریم های اتحادیه اروپا صداوسیمای جمهوری اسلامی را تحریم کرد و به این ترتیب ۱۹ شبکه تلویزیون دولتی از جمله دو شبکه پرس تی وی و العالم روی ماهواره هاتبرد قابل رویت نخواهند بود.
این تصمیم در حالی گرفته شده است که شرکت یوتل ست مدتها برای اقدام علیه صداوسیمای ایران که بر روی برنامه های دیگر مشتریان این شرکت پارازیت پخش می کرد مقاومت می کرد و عملا طی دو سال گذشته تلاش فعالان و سازمان های حقوق بشری و رسانه ای برای متقاعد کردن این شرکت برای اعمال اقدام موثری که پارازیت اندازی را متوقف کند به جایی نرسیده بود. اما تحریم های صداوسیما به دلیل برنامه سازی هایی که مصداق نقض حقوق بشر است توسط اتحادیه اروپا، نشان داد دامنه تحریم ها به دلیل عملکرد این سازمان به جایی رسیده که کشورهایی که حتی درایران سفارتخانه و دیپلمات دارند هیچ ابایی از تنگ کردن دامنه تحریم ها و البته واکنش نشان دادن به موارد آشکار نقض حقوق بشر در کشور ندارند؛ موضوعی که نشان دهنده عمق انزوای سیاسی جمهوری اسلامی درغرب است.
نه تنها پارازیت بلکه دست داشتن صداوسیما در پروژه های مختلف امنیتی و اشاعه اکاذیب و افترا علیه جمع کثیری از فعالین جامعه مدنی ایران و پخش اعترافات اجباری و حتی مشارکت در تهیه آنها و مجموعه ای از اقداماتی که به نقض حقوق اولیه شهروندان ایرانی انجامیده، موضوعی بود که در دو سال گذشته توسط فعالین مدنی خارج از کشور با مقامات اروپایی در میان گذاشته شد و با اطلاع رسانه و مستندسازی فراهم شده، اراده سیاسی لازم را برای تحریم صداوسیما فراهم کرد.
اقدامات شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل، عبدالکریم لاهیجی از حقوقدانان برجسته ایرانی، شادی صدر و سازمان عدالت برای ایران که تمرکز زیادی روی شبکه پرس تی وی داشتند، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و بسیاری از فعالان مدنی دیگر برای شکل گیری چنین اراده ای خیلی موثر بوده است. در ژانویه امسال در جریان کنفرانس جهانی ارتباطات رادیویی یا WRT فعالان حقوق بشر با نمایندگان کشورهای مختلف دیدار و موارد نقض حقوق بشر توسط سازمان صداوسیما را یادآوری کردند. سازمان های رسانه ای چون بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو آلمان و رادیو زمانه و دیگر رسانه ها نیز بارها نسبت به موضوع پارازیت اندازی و نقض آزادی بیان توسط صداوسیما به اشکال مختلف اعتراض کردند تا هیچ بهانه ای برای دیپلمات های اتحادیه اروپا باقی نماند برای اینکه نسبت به عملکرد صداوسیمای ایران اقدام نکنند.
وقتی آقای ضرغامی دستور می داد که تیم فیلمبرداری از این سازمان به داخل زندان برود و زندانی بی پناهیرا که چند هفته یا چند ماه تحت فشارهای مختلف روانی و جسمی بوده جلوی دوربین خود بنشاند و بعد بی هیچ پروا و شرمی آن را از تلویزیون ملی پخش کند یا برنامه سازی های متعددی در جهت بی اعتبار کردن فعالان مدنی را مدیریت کند، شاید هیچ گاه فکر نمی کرد که سازمان عریض و طویل صداوسیمای جمهوری اسلامی را با چنین مخاطره ای مواجه کند و خود را هم در لیست سیاه ناقضان حقوق بشر بگنجاند.
اما تبدیل شدن صداوسیما به عنوان بخشی از دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی عملا این سازمان را از سطح یک رسانه بی طرف ملی به یکی از ادارات وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه تقلیل داد که در آن حقیقت به راحتی ذبح و آبرو و حیثیت افراد با اشاره ای به بازی گرفته شد.
جالب آنکه پرس تی وی به دنبال برداشته شدن ۱۹ شبکه از ماهواره هاتبرد گفته است که این شبکه، محلی برای رساندن صدای بی صدایان یا محرومان بوده است. همان شبکه ای که در جریان پخش اعترافات مازیار بهاری روزنامه نگار ایرانی در بعد از انتخابات سال ۸۸ حضور داشت. همان شبکه ای که به تحریف اتفاقات بعد از انتخابات پرداخت و تلاش کرد روایتی از ماجرا را نشان دهد که با حقیقت نسبتی نداشت.
اگر چه امروز اعلام شد که چندین شبکه از شبکه هایی که از ماهواره هاتبرد برداشته شده اند از ماهواره اینتل ست قابل رویت هستند، اما چنین اقداماتی نمی تواند از صدمه ای که به آبروی سیاسی و بین المللی رسانه ملی ایران زده شده بکاهد. به علاوه با گسترده شدن دامنه فشارها و شناسایی راه های فرار - مثلا اینکه تلاش کند روی نیل ست و یا عرب ست برنامه های خود را پخش کند- رسانه ملی ایران را به یک فراری ماهواره ای تقلیل داد. مانند مبارزان مسلحی که از این کوه به آن کوه و از این جنگل به آن جنگل فرار می کنند و دامنه محاصره اندک اندک بر آنان تنگ می شود.
تلاش مسوولین صداوسیما برای اینکه اقدام اتحادیه اروپا را به عنوان نقض آزادی بیان جلوه دهند هم حنای بی رنگی است. مقامات حکومت ایران جزو آخرین افرادی در دنیا هستند که می توانند نسبت به آزادی بیان اظهار نظر کنند چرا که در زمینه نقض آزادی بیان و اجتماعات و حقوق شهروندی آنچنان کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته اند که صحبت های آقای ضرغامی از آزادی بیان بیشتر شبیه لطیفه سیاه و تخیلی است که حتی لبخندی را هم میهمان هیچ صورتی نمی کند.
اینکه آقای رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امورخارج می گوید این اقدام “برخلاف ادعای غرب مبنی بر آزادی جریان اطلاعات و آزادی بیان” است نیز وقتی در کنار کارنامه این سازمان قرار می گیرد عملا بی معنا می شود. آن هم وقتی تعدادی از خبرنگاران ایرانی در زندان هستند و بسیاری از آنها که بیرون هستند از پوشش خبرهای مختلفی از برنامه هسته ای گرفته یا مشکلات اقتصادی و تحریم و منازعات حوزه قدرت سیاسی برحذر داشته شده اند. محدودیت برای خبرنگاران خارجی و فشار زیادی که بر آنها وارد می شود تا خبرها و گزارش های مطابق میل مسوولان ایران به خارج از کشور مخابره کنند را هم به لیست اقدامات دوستداران آزادی بیان در حکومت ایران می توان اضافه کرد.
حال باید دید که آیا اقدام اتحادیه اروپا و شرکت یوتل ست حواس مسوولان بلندپایه ایرانی را نسبت به وخامت اوضاع جمع خواهد کرد یا آنکه باعث خواهد شد که همچنان به انکار تاثیرات چنین اقداماتی و شاخ و شانه کشیدن و هل من مبارز طلبیدن در سطح بین المللی ادامه بدهند. درحالی که صداوسیما چاره ای ندارد جز آنکه در دنیای ارتباطات امروز به قواعد بازی تن بدهد و دیگر نمی تواند شبکه پشت شبکه درست کند و به زبان های انگلیسی و پرتقالی و هرزبان زنده و غیر زنده دنیا برنامه بسازد ولی همزمان به پارازیت انداختن روی شبکه های مجاور خود در ماهواره ها اقدام کند و از این ابزار رسانه ای به مثابه اتاق بازجویی و بخش جلوه های ویژه وزارت اطلاعات بهره بگیرد.
بنابراین به جای مظلوم نمایی و ناگهان مدافع آزادی بیان شدن، خوب است آقای ضرغامی اقدامات جدی برای اینکه سازمانش را از یک فراری ماهواره ای - که هر روز به دنبال یک ماهواره باشند- به یک سازمان رسانه ای غیراطلاعاتی و پاکیزه تبدیل کند و تابلویی به دیوار اتاق خودبیاویزد که روی آن نوشته “رسانه ملی حق مردم است”، حقی است که سالهاست از آنها دریغ می شود. آقای ضرغامی همچنین اگر علاقه زیادی به بازی های اطلاعاتی وامنیتی دارد، می تواند از کار خود استعفا دهد و به شغلی که در آن مهارت بیشتری دارد بازگردد.