استفن فارل
من امروز با همکاران نوری المالکی، نخست وزیر عراق، صحبت کردم. منابع رسمی خبررسانی درمورد ربوده شدن جلال شرفی، دیپلمات ایران، اعلام کردند که این آدم ربایی، مانند ده ها آدم ربایی دیگر توسط افرادی که لباس مدل پلیس عراق را به تن داشتند، صورت گرفته است.
آقای المالکی در موقعیت حساسی بین ایران و آمریکا، که یکی در منطقه و دیگری در جهان ابر قدرت محسوب می شوند، گیر افتاده است. دولت او بارها اعلام کرده است که هر دو کشور، متحدان عراق هستند و نباید اختلافاتشان را به داخل خاک عراق بکشانند. شعله ور تر کردن آتش میان ایران و آمریکا، اشتباه بزرگی است.
حضور ایرانیان عراق را به سختی می توان دید، و تنها دلیل آن این است که رفت و آمد ما محدود به مکان هایی است که امن باشد. اما این به این معنا نیست که آنها حضور ندارند یا از تعدادشان کم شده است. ما درباره ایران می شنویم که آنها قدرت پشت پرده هستند و نتیجه آن را در سیاست های جهانی، در جایی که سنی ها، هموطنان شیعه شان را متهم می کنند که دستشان در دست ایرانی هاست، می بینیم.
این بازی، بازی نفوذ است که اگر معتقد باشید پول آمریکایی ها به جای بازسازی و کمک به پروژه ها، در راه خرید اسلحه و کمک مالی به گروه های شبه نظامی زیرزمینی صرف می شود، به آن پی می برید و این موضوعی است که سفیر ایران در عراق، در روزهای اخیر به آن اشاره کرده بود.
این تصویر به محض اینکه به جنوب عراق بروید، تغییر می کند؛ در آنجا نفوذ ایرانی ها کاملا مشهود است؛ بازار شهر بصره، لبریز از محصولات ایرانی است و شباهت فرهنگی بسیار زیادی بین جامعه شیعه هردو کشور، به وضوح دیده می شود.
من زمانی را به یاد می آورم که نقشه انگلیسی جنوب عراق را دیدم که خط طولانی در مرز بین ایران و عراق روی آن کشیده شده بود و به طور رسمی”مرز پر از منفذ” نامیده می شد. و این نتیجه دو قرن تلاش ایران برای به وجود آوردن یک جامعه شیعه با روابط دوستانه در منطقه است.
در قرن نوزدهم، ظهور اسلامگرایان بنیادگرای وهابی در عربستان سعودی، زنگ خطری برای روحانیون شیعه نجف و شهر قم در ایران بود، که سبب آن شد که جنوب عراق را به عنوان سپر دفاعی تبدیل به منطقه یک شیعه کنند.
نفوذ ایران در عراق، دیرینه است. بزرگترین آیت الله شیعه عراق، آیت الله علی سیستانی، در ایران به دنیا آمده است و عربی را با لهجه فارسی صحبت می کند. تعداد زیادی از رهبران شیعه احزاب مختلف در عراق، سال ها در زمان صدام در ایران زندگی می کردند.
معنای آن این است که نمایندگان سنی مجلس عراق، منصفانه یا غیر منصفانه، مدعی اند که آن دسته از رهبران شیعه، دستشان با دولت ایران یکی است. نمایندگان شیعه هم به نوبه خود متقاعد شده اند که گروه های سنی، کمی از حزب بعث صدام کوچکترند و فقط تغییر نام داده اند. برخورد کینه توزانه و بی اعتمادی، بین هر دو گروه موج می زند.
منبع: تایمز، 6 فوریه 2007