محمد هادی کریمی [متولد 1350] را پیش از این به عنوان روزنامه نگار و مدیر مسئول و صاحب امتیاز نشریه های توقیف شده سینما جهان و تصویر روز می شناختیم. اما او از سال 1376 با سماجت عجیبی شروع به فیلمنامه نویسی نیز کرد و تا امروز امضای خود را در پای 14 فیلم متوسط رو به پایین-ساغر، اتانازی، شهرت و…- انداخته است. اولی کریمی نیز همچون بسیاری علاقمند بود تا یکی از فیلمنامه هایش را خود کارگردانی کند و سرانجام به شکلی دور از انتظار”غیر منتظره” این امکان را در اختیار او گذاشت…
غیرمنتظره
نویسنده و کارگردان: محمد هادی کریمی. موسیقی: آریا عظیمی نژاد. مدیر فیلمبرداری: اصغر رفیعی جم. تدوین: حسن ایوبی. طراح صحنه: اصغر رفیعی جم. بازیگران:شهاب حسینی [دلال تبلیغات]، هانیه توسلی[همسر محمود]، دانیال عبادی[محمود]. 100 دقیقه. محصول ایران.
محمود جوانی خوش چهره و مربی باشگاه بدن سازی است. او و همسرش زندگی خوب و عاشقانه ای دارند تا اینکه یک پیشکار تبلیغاتی از محمود می خواهد تا در ازای دستمزدی خوب به مانکن تبدیل شود. محمود با وجود مخالفت همسرش می پذیرد و زندگی خصوصی اش دستخوش دگرگونی می شود. محمود به زودی مانکنی موفق می شود، اما ناگهان یک بیماری پوستی همه چیز را برهم می ریزد. این واقعه سبب بازگشت او نزد همسرش و ادامه زندگی به روال سابق می شود….
مردی که می خواست همه چیز، همه چیز، همه چیز باشد
محمد هادی کریمی در فیلم غیر منتظره سراغ داستان جالبی رفته که پتانسیل های خوبی برای روایت دارد. اما این داستان که تا اواسط کار هم پر کشش می نماید، در انتها دچار باری به هرجهت گونگی فیلم های ایرانی شده و از دست می رود و پایان شیرین تحمیلی فیلم- یکی از بزرگترین نقطه ضعف های فیلم - به داستان لطمه می زند.
کریمی تا کنون فیلمنامه های زیادی را برای کارگردان های دیگر نوشته است. بزرگ ترین مشکل فیلمنامه های او ریتم کند و بی روح بودن آنهاست که این فیلم تا حد زیادی از این نکات مبرا به نظرمی رسد. شاید دلیل این است که فیلم شخصیت اضافه ندارد و داستان تنها با وجود 4 شخصیت پیش می رود. از دیگر سو لوکیشن های متعدد هم برای کار در نظر گرفته نشده و در 3 یا 4 لوکیشن کل فیلم روایت می شود.
کارگردان در این زمینه هوش به خرج داده که برای اولین کار خود فضایی محدود را برای کنترل در اختیار بگیرد و بتواند از پس آن بر آید. اگر بخواهیم برای فیلم تمی را در نظر بگیریم به نبرد خیر و شر می رسیم که از صور ازلی روایت کلاسیک است. نیروی شر انسان را وسوسه می کند و با خصلت های نیک او به جدال بر می خیزد. در این فیلم نیز چنین است. دانیال با وسوسه های کارگزار تبلیغاتی از راه به در می شود و زندگی عاشقانه اش از هم گسسته می شود. داستان تا نیمه این روایت را خوب پیش می برد. از حوادث آنی فیلمفارسی خبری نیست و نویسنده برای شخصیت هایش انگیزه مناسب برای اتخاذ تصمیم را ایجاد می کند. تنها در این میان شخصیت همسر محمود به قرصی دیگر شخصیت ها نیست. او اوایل داستان زمانی که می گوید دوستانش از چهره همسرش تعریف کرده اند خود را به خوش چهره بودن محمود حساس نشان نمی دهد، اما در ادامه معلوم نیست چرا با کار او مخالفت می کند. البته می گوید خانواده ای که بخاطر محمود از آنها بریده سنتی هستند و ممکن است این حرکت را تاب نیاورند اما در عمل این محرک خوبی برای چالش و شکل گیری درام محسوب نمی شود.
داستان فیلم از جایی آسیب می بیند که رئیس بزرگ تصمیم می گیرد با محمود قرارداد همکاری ببندد و از او تضمین می گیرد مراقب چهره اش باشد. در اینجا با حساسیت ها و سئوال و جواب های محمود باقی داستان لو می رود و تماشاگر انگیزه ای برای تعقیب ادامه داستان پیدا نمی کند. بنابراین چون صاحب اثر می فهمد که از تماشاگر عقب افتاده به هر ترفندی می کوشد تا این نقص را جبران کند. او گره هایی را در داستان ایجاد می کند که از منشاء نخستین شخصیت پردازی شخصیت ها ناشی نمی شود.
به طور مثال چرا رفتار همسر محمود ناگهان این قدر مشکوک می شود. او به چه منظوری محمود را در زیرزمین محبوس می کند و به گونه ای رفتار می کند که گویی فراموش کرده محمود در زیرزمین است. در نهایت هم زمانی که به دیدار او می رود طوری رفتار می کند گویی یک گونی سیب زمینی را در انبار قرار داده بوده است.
ضعف شخصیت کارگزار تبلیغاتی نیز در پایان داستان مشخص می شود و چون دیگر زمانی برای کارگردان باقی نمانده تمام آنچه باید در کل فیلم مجسم می شد با رد و بدل کردن چند دیالوگ از پشت تلفن سر و ته همه چیز سر می آید و داستان به خوبی و خوشی پایان می پذیرد. در انتهای فیلم هم محمود دوباره همسرش را از خود می راند اما با چرخشی ناگهانی سراغ او می رود و از وی می خواهد که زندگی را ادامه دهد و زن هم به راحتی می پذیرد و فیلمفارسی در نهایت این چنین سایه خود را بر فیلم می گستراند.