نگرانی کشورهای تولید کننده طلای سیاه

نویسنده

naft849.jpg

نوشته ژان میشل بزا

منبع ثروت اندوزی کشورهای نفت خیز طی چهارسال گذشته، امروز این کشورها را در ورطه ابهام غوطه ‏ور ساخته است. کشورهای تولید کننده نفت پس از 15 سال پشت خم کردن در قبال بهای نازل نفت( از 1985 ‏تا 2000) توانستند با نفت بالای بشکه ای 80 دلار بار دیگر سربلند کنند و اینک با سقوط بهای نفت از بشکه ‏ای 50147 دلار به 45 دلار ــ که درصورت تشدید رکود در سال 2009 ممکن است از این هم پائین تر بیاید ‏ــ باید رؤیای شکوفائی و جاه طلبی های خود در سطح بین المللی را تا حدودی برباد رفته ببینند. نظام هائی که ‏بخش اعظم ثبات خود را مرهون باز تقسیم درآمد های نفتی اند از این پس باید با موانع سخت سیاسی و ‏اقتصادی دست و پنجه نرم کنند. ‏

نگرانی از فردا بیش از همه شامل آن کشورهائی می شود که باید در آمدهائی را که گاه از کلّ عواید صادراتی ‏و منابع بودجه ای حاصل می شود، روزانه اداره کنند.‏

نظام های پادشاهی حاشیه خلیج، با جمعیت اندک و ذخایر مالی عظیم آن چنان نگران نیستند یا اگر هم باشند ‏نگرانی شان به اندازه روسیه و به خصوص ونزوئلا، ایران، عراق، الجزایر، نیجریه و آنگولا نیست. برای ‏این کشورها دورانی خطیر آغاز شده است که اگر بحران اخیر چند سالی طول بکشد هیچ کس قادر نخواهد بود ‏میزان سقوط آن ها را پیش بینی کند. ‏

امسال، برای نخستین بار پس از سال 1983، تقاضا برای خرید نفت کاهش خواهد یافت (منهای دویست هزار ‏بشکه در روز). آژانس بین المللی انرژی اتمی امیدوار است که، به فرض از سر گیری رشد اقتصادی در شش ‏ماهه دوم سال 2009،رقم فوق تا 400000 بشکه ( از تولید 86 میلیون بشکه در روز) افزایش یابد امّا ‏سازمان کشورهای تولید کننده نفت( اوپک) و سازمان اطلاعات انرژی آمریکا( ‏EIA‏) که نسبت به روند قضایا ‏بدبین ترندپیش بینی می کنند که در 2009 تقاضا به میزان فاحشی کاهش خواهد یافت. چشم انداز کاهش شدید ‏تفاضای کشورهای صنعتی، به ویژه با نیش ترمز چین و هند، خطر تسریع سقوط بهای نفت را در پی خواهد ‏داشت وچه کسی می تواند حدّ این سقوط را تعیین کند؟

سیزده عضو سازمان کشورهای تولید کننده نفت (اوپک) یک روز قبل از آغاز اجلاس سازمان در اوران ‏الجزایر( 17 دسامبر)، در مورد” کاهش کلان” رقم تولید به اجماع نظر دست یافتند و اینک تحلیل گران ‏چشم انتظار خروج دو میلیون بشکه نفت در روز، علاوه بر دو میلیون بشکۀ ماه سپتامبر، از بازار هستند بدون ‏آنکه واقعاً بر این باور باشند که این اقدام موجب افزایش پایدار بهای نفت بشود. امّا یک فرضیه تکمیلی و به ‏مراتب بنیادی تر که به گمانه زنی ها دامن می زند فرض پیوستن روسیه به اوپک است. ‏

آنچه که به این فرضیه بال و پر می دهد سخنان دیمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه در روز 11 دسامبر ‏است که از آن بوی تهدید به مشام می رسد:” ما باید از( منافع مان) دفاع کنیم. نفت یا گاز، فرق نمی کند، ‏هردو منبع درآمد ما هستند. این اقدامات حمایتی می توانند شامل کاهش رقم تولید نفت یا شرکت در سازمان ‏های موجود کشورهای تولید کننده یا عضویت در سازمان های جدید باشند”. این گفته در واقع بازتاب سخن ‏ولادیمیر پوتین است که اعتقاد دارد” روسیه نمی تواند در تعیین قیمت ها نقش نداشته باشد”…‏

سازمان بین المللی انرژی اتمی، سازمان تجارت جهانی، کشورهای عضو جی 8 و به خصوص واشینگتن ‏هیچیک به این اقدام که به تحکیم مواضع اوپک خواهد انجامید صحه نمی گذارند. این سازمان انحصاری از ‏همان بدو تأسیس در 1960 از جانب رقبایش به عنوان نیروئی که آزادی عمل را از بازار آزاد سلب کرده ‏تلقی شد که حتی در دوران ابتلا به سرسام این بازار، مثل شش ماهه نخست سال 2008، به آن اجازه ابتکار ‏عمل نمی دهد. در صورت پیوستن روسیه، که همپای عربستان سعودی دومین کشور تولید کننده نفت جهان به ‏شمار می رود به اوپک، این سازمان با تولید 55% نفت جهان نفوذ( یا دست کم انسجام) و قدرت خود بر بازار ‏را گسترش خواهد داد. و مسکو برای تحقق این امر به تمام ابزار لازم مجهز است زیرا دولت کنترل شیرهای ‏نفت و گاز را از طریق ترانس نفت و گازپروم دراختیار دارد. ‏

روسیه تا کنون از تأثیرات کاهش تولید بر قیمت نفت، به زیان اوپک و بدون پرداخت کمترین غرامتی، استفاده ‏می برد. از سال 2000 بخش عمده رشد این کشور مدیون فروش نفت و گاز بود. به پیش بینی مدودوف بهای ‏این دو منبع درآمد برای روسیه “ مسئله ای حیاتی” و به گفته بسیاری از اقتصاد دانان بسیار حیاتی است زیرا ‏این کشور وابسته به منابع سوختی برای تأمین منابع مالی سیاست فعلی خود نیازمند فروش نفت به بهای بشکه ‏ای 75 دلار است. اضافه شدن سقوط بهای مواد اولیه به فرار سرمایه ها و تورم و افزایش بیکاری تعادل ‏کشور را به هم خواهد زد. ‏

در سایر کشورهای تولید کننده نفت نیز اوضاع متلاطم است.نیجریه و عراق با تجدید نظر در بودجه سال ‏‏2009 مصمم اند هزینه ها را کاهش دهند. در ونزوئلا نیز، با وجود ذخیره ازری معادل سی میلیارد دلار، ‏کاهش در آمدهای نفتی اجرای برنامه های هزینه بر هوگو چاوز را با مانع روبروخواهدساخت.وی از هم ‏اکنون ناچار به کند کردن روند سیاست ملّی کردن بخش های راهبردی ( نظیربانک ها، کارخانه های سیمان و ‏فولاد و…) شده است…‏

در میان این کشورها، ایران با 75 میلیون جمعیت بیش از همه در معرض خطر قرار دارد. همین یک ماه پیش ‏بود که احمدی نژاد لاف می زد که “ مابابشکه ای پنج دلار هم می توانیم زندگی کنیم”. امّا الآن ناچار به ‏پذیرفتن این مسئله شده که با نفت بشکه ای سی دلار باید” بخش اعظم طرح های اقتصادی را رها کند”. برای ‏این دولتمرد سیاست باز که از طرف بسیاری از اقتصاد دانان و مخالفانش( از جمله محافظه کاران) به خاطر ‏حیف و میل کردن در آمدهای نفتی در مصارف عامه پسند بدون آینده نگری، مورد انتقاد شدید قرار دارد ‏روزهای نگران کننده ای در پیش است و حتی ممکن است در انتخابات ژوئن 2009 نتواند رأی بیاورد.‏

این همه واهمۀ کشورهای تولید کننده نفت امّا آیا به جاست؟ با بازگشت رونق اقتصادی تقاضا و به تبع آن بهای ‏نفت خام دوباره افزایش خواهد یافت. مسئله فقط مسئله زمان و خروج از بحران است. سعودی ها با وجود آنکه ‏زیاد اهل تخمین نیستند برای تضمین در آمد مکفی و اجرای طرح های نیازمند سرمایه در کشورهای تولید ‏کننده، بهای واقعی هر بشکه را 75 دلار ارزیابی می کنند. ‏

‏ ‏

امّا اگر به دلیل فقدان سرمایه گذاری کافی ظرفیت تولید و تصفیه برابر نباشد این افزایش قیمت ممکن است ‏خیلی بیشتر و ناگهانی تر باشد. بسیارند کارشناسانی که در افق دیدشان بار دیگر بشکه هائی به بهای 150 تا ‏‏200 دلار نقش می بندد. ‏

‏ ‏

منبع: لوموند 17 دسامبر‏