برای بازیابی اعتماد مردم برنامه بدهید

نویسنده

mohammadsadeqi.jpg

محمد ایمان

سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی از جمله نهاد هایی است که با تاکید بر لزوم فعالیت سیاسی سازمان ‏یافته و در قالب تشکیلات، یکی از اولویت های استراتژیک خود را بسط و گسترش تشکیلات اعلام کرده ‏است. با محمد صادقی، عضو شورای مرکزی و مسئول کمیته شعب (مناطق) ادوار تحکیم در مورد الزامات ‏فعالیت تشکیلاتی و انتخابات ریاست جمهوری دهم گفت و گو کرده ایم.‏


‎ ‎از جمله مهم ترین موارد برای فعالیت در جامعه مدنی، حفظ و گسترش تشکیلات است. ایا سازمان ‏دانش آموختگان هیچ گونه برنامه ای برای گسترش تشکیلاتی دارد؟‏‎ ‎‏


‏ ورود سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم) به عرصه سیاسی کشور با هدف ارائه الگویی ‏از کار تشکیلاتی هدفمند بوده است. مجموعه سازمان برغم آنکه در شرایط فعلی واز بدو شکل گیری در ‏معرض فشارها و تنگناهای جدی وهجمه سنگین از سوی اقتدار گرایان بوده اما با این حال سعی دارد به ‏الزامات کار تشکیلاتی- سیاسی پایبند باشد و به سمت و سوی تشکیلاتی کارآمد با رویکرد دفاع از حقوق ‏شهروندی سیر کند. بدین منظور تمام تلاش ما این خواهد بود که جنبه های مثبت و موثر کار حزبی را در خود ‏تقویت و از مبتلا شدن به آفات کار حزبی پرهیز کنیم.‏


‎ ‎چگونه؟‎ ‎


از آنجایی که گسترش و تحکیم فعالیت های تشکیلاتی و نهاد سازی از مهمترین شاخصه های گسترش ‏دموکراسی است واز سویی ارتقاء سطح کمی و کیفی سازمان های سیاسی- اجتماعی در واقع نیاز اصلی ‏جنبش دموکراسی خواهی در ایران می باشد، لذا سازمان دانش آموختگان ایران چشم اندازآینده خود را بر ‏محور توسعه تشکیلات ،کادر سازی و توجه بیشتر به فعالیت های درون سازمانی ترسیم کرده و دو هدف ‏استرتژیک “توسعه تشکیلات” و “آموزش و توانمند سازی نیروها” را مبنای سیاستهای کلان خود در آینده ‏قرار داده است.در همین راستا کمیته شعب سازمان در دوره جدید فعالیت خود ضمن ارتباط گسترده و مستمر ‏و تقویت شعب استانی که از گذشته وجود داشته است در خصوص تاسیس شعب جدید و بررسی وضعیت ‏متقاضیان عضویت در سازمان امکان سنجی نموده و تا کنون نیز شعبه کرمانشاه، خراسان رضوی و شعبه ‏استان مرکزی و در آینده نزدیک دیگر استان های کشور افتتاح و به تعداد شعب استانی سازمان افزوده خواهد ‏شد.‏


‎ ‎در سال های اخیر سازمان دانش آموختگان را بیشتر حزبی نزدیک به تشکل های دانشجویی می ‏دانسته اند تا یک حزب سیاسی. آیا سازمان برنامه خاصی برای حرکت به سوی یک حزب تمام و کمال داشته ‏است؟‎ ‎


‏ اساسنامه ی سازمان دانش آموختگان به گونه ای تنظیم شده است که شرط اصلی عضویت هر فرد در این ‏سازمان دارا بودن تحصیلات دانشگاهی و فارغ التحصیلی در یکی از مقاطع تحصیلی ازیکی از دانشگاهها ‏یا مراکز آموزشی کشور است.این موضوع خود سبب قرابت بیشتر سازمان با جامعه دانشگاهی کشور شده ‏است. از سوی دیگر به دلیل عضویت بسیاری از فعالین سابق انجمن های اسلامی در ارکان مختلف این تشکل ‏و نوع مواضع اتخاذ شده و رویکرد سازمان در دفاع از آزادی ،دمکراسی و حقوق بشر، این سازمان خاستگاه ‏بسیاری از فارغ التحصیلان عضو انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور است که برای ادامه فعالیت ‏های سیاسی واجتماعی خود پس از فراغت از تحصیل به دنبال عضویت درحزب یا تشکلی متناسب با دیدگاه ‏وآرمان های خویش اند؛ سازمان ادوار تحکیم تا حدودی توانسته است در این سالها این نقش را ایفا نماید و ‏فضایی مناسب جهت جذب و گزینش نخبگان آگاه و فارغ التحصیلان دانشگاهها و مراکز آموزشی کشور ‏فراهم آورد. به هر حال محدودیت ها و خلاء موجود در اساسنامه برای جذب دیگر اقشار جامعه همچون ‏معلمان،کارگران،دانش آموزان و… از جمله نکاتی است که می تواند در آینده و در صورت لزوم توسط ارکان ‏تصمیم گیرسازمان در این حوزه مورد توجه و بازنگری قرار گیرد و سازمان را به سمت تشکیل یک حزب ‏فراگیر و گسترده رهنمون سازد.‏


‎ ‎سازمان دانش آموختگان در انتخابات قبلی از جمله سردمداران تحریم انتخابات بوده، اما برای ‏انتخابات آتی کاندیدا معرفی کرده است. در 4 سال اخیر چه اتفاقی افتاده است که سازمان به این جمع بندی ‏رسیده که در انتخابات شرکت کند؟‎ ‎‏


احتمالا منظور شما از تحریم همان عدم شرکت در انتخابات است چرا که در الگوهای ارائه شده توسط ‏گروهها و جریانات سیاسی موجود در فضای سیاسی کشور در انتخاباتهای پیشین، اساسا استراتژی و برنامه ‏ی هدفمند و ویژه ای برای تحریم انتخابات وجود نداشت و آنچه که از سوی برخی از گروههای سیاسی و ‏تشکل های دانشجویی ارائه شد بیشتر عدم شرکت و اجتناب ازریختن رای خود به نفع کاندیداها بود. اما در ‏هر حال تحریم انتخابات نیز یکی از گزینه های موجود در مواجهه با هر انتخابات غیر دمکراتیک ، غیر ‏موثرو نا عادلانه در نظامهای غیر دمکراتیک است؛ البته استراتژی تحریم خود دارای لوازم ،ویژگی ها و ‏البته پیش نیاز هایی است که به اعتقاد من تا امروزهم از سوی هیچ کدام از گروههای سیاسی‎ ‎داخل کشوردر ‏نظر گرفته نشده است.به نظر می رسد برای یک تحریم واقعی علاوه بر نارضایتی عمومی و گسترده مردم و ‏گروههای سیاسی از نظام موجود و بروز یک بحران سیاسی اقتصادی جدی در کشو، به پیش شرطهای ‏دیگری همچون وجود یک جریان سازمان یافته و منسجم و دارای ایده ی تحریم که ارتباطی قوی، نزدیک و ‏گسترده ای با بدنه ی ناراضی جامعه و مورد وثوق و اعتماد توده ی جامعه داشته باشد نیاز است. از سوی ‏دیگر این گروهها می بایست اراده ای مستحکم برای همه گیر کردن ایده ی خود داشته باشند.‏

کسانی که در انتخابات گذشته شرکت نکردند صرفا از رای دادن اجتناب کردند و هیچ الزام و تلاشی برای ‏فراگیرشدن استراتژی خود نداشتند. عدم شرکت در انتخابات پیشین از سوی مردم و برخی تشکلها بیشتر یک ‏تصمیم فردی و گروهی و آنهم نه هدایت شونده از سوی جریان و مرجعی سازمان یافته و ارائه دهنده ی ‏گفتمان تحریمی بلکه به دلیل فقدان انگیزه و نا امیدی و سرخوردگی ایشان نسبت به بهبود اوضاع از طریق ‏اعمال رای و شرکت در انتخابات بود و نه تحریم به معنای واقعی آن. سازمان دانش آموختگان ایران نیز ‏ضمن دفاع از مواضع گذشته خود در قبال انتخابات با این رویکرد که اتخاذ استراتژی و نوع کنش نسبت به ‏هر انتخاباتی و اساسا شرکت یا عدم شرکت در آن منوط به بررسی شرایط موجود و پیش رو و نه سالیان ‏سپری شده است و با توجه به شرایط خاص سیاسی،اقتصادی و بین المللی که در آن به سر می بریم و به ‏منظور رفع موانع و مشکلات و امید به تاثیر گذاری در روند بهبود اوضاع کشور به این جمع بندی رسیده ‏است که در انتخابات آتی باید حضوری ایجابی داشته باشد و این به هیچ عنوان به معنای مرتفع شدن ‏مشکلات،موانع و دغدغه ها و نگرانی های پیشین نیست. آنچه برای اعضای این سازمان، حتی بیش و پیش ‏از پیروزی و یا شکست در انتخابات و تایید یا عدم تایید صلاحیت کاندیدای خود در اولویت قرار دارد ‏،سازمان یابی و همسویی نیروهای اجتماعی و همان “احیای دوباره ی جنبش اجتماعی” است، و به نظر می ‏رسد احیای این جنبش و بازگرداندن این سرمایه اجتماعی یگانه پیش نیاز هرگونه حرکت اصلاح طلبانه و ‏تحول خواهانه یی فارغ از حضور یا عدم حضور در قدرت است.هرگونه ایجاد تحول در ساختار حاکمیت ‏نیازمند سازمان یابی و انسجام نیروهای اجتماعی در قالب پویش ها و خرده جنبش هایی نظیر دانشجویان ‏،زنان،کارگران،معلمان،اقلیت های قومی و دینی و… است. دسته بندی و شفاف سازی مطالبات این گروها و ‏ارائه آن به توده ی جامعه و به نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و سنجش میزان پایبندی و تلاش و حمایت ‏عملی کاندیداها از مطالبات مطرح شده می تواند این پیام را به مدعیان تصدی قدرت اجرایی کشور بدهد که ‏حضور در قوه مجریه جز با جلب اعتماد عمومی و قبول مطالبات گروهای اجتماعی امکان پذیر نیست. ‏


‎ ‎انتخابات آینده از نظر بسیاری از صاحب نظران از انتخابات سرنوشت ساز برای کشور است. ‏سازمان دانش آموختگان در این انتخابات از کاندیداتوری عبدالله نوری حمایت می کند. چرا؟‎ ‎‏


همانطور که عرض کردم هدف اصلی سازمان دانش آموختگان ایران کمک به شکل گیری و بازیابی جنبش ‏اجتماعی و تقویت جامعه مدنی و ایجاد یک جریان سیاسی قابل اعتماد برای مردم ونیروهای تحول خواه و ‏طرح مطالبات ایشان و به ویژه بخش محذوف جامعه است. با این رویکرد و با توجه به پیشینه و سوابق قابل ‏دفاع عبدالله نوری در دوران اصلاحات و باور عمیق ایشان به ملزومات دمکراسی و همچنین ظرفیت ها و ‏ویژگی های شخصیتی ایشان که مهمترین آنها ایستادگی و عدم مسامحه و سازش بر سر خواست مردم است و ‏با هدف شکل گیری محوریت سیاسی توانمند و امید آفرین که فقدان چنین اهرم نیرومندی در جامعه به عنوان ‏یکی از اصلی ترین دلایل عدم توفیق اصلاح طلبان بود و با بررسی شرایط خاص و غیر قابل تحمل موجود ‏که لزوم تغییر را به خواستس فراگیر تبدیل نموده است به طرح ایده ی کاندیداتوری عبدالله نوری پرداختیم. ‏


‎ ‎بسیاری از گروه های اصلاح طلب به دنبال جلب نظر سیدمحمد خاتمی برای کاندیداتوری هستند و ‏معتقدند امکان رای آوری او بیش از بقیه است. چرا سازمان دانش آموختگان به دنبال حمایت از خاتمی نمی ‏رود که امکان رای آوری بیشتری دارد؟‏‎ ‎‏


‏ تجربه ی انتخابات نسبتا آزاد دوره دوم شوراها و شکست هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در ‏شرایطی که سپس، نفر اول انتخابات خبرگان در این استان شد، یا شکست لیست یاران خاتمی در انتخابات ‏اخیر شوراها و مواردی این چنینی باعث می شود من برخلاف دیگرانی که پیروزی و رای آوردن آقای ‏خاتمی را حتمی میدانند اندکی در این خصوص جانب احتیاط را رعایت کنم و قاطعانه در مورد پیروزی و یا ‏شکست هیچکدام از کاندیداهای مطرح شده اظهار نظر نکنم؛ جرا که به اعتقاد من جامعه ایران قابل پیش بینی ‏نیست. با این وجود سازمان دانش آموختگان ضمن پذیرفتن اصل تکثر در بین کاندیداهای مطرح شده از سوی ‏اصلاح طلبان و احترام به تمامی کاندبداها که در واقع به نمایندگی از سوی طیف های مختلف سیاسی وارد ‏عرصه خواهند شد بر این نکته پافشاری دارد که تجربه ی شکست خورده ی8سال اصلاحات در ایران اگر ‏می خواهد بازسازی شود به اصلاح وبازنگری اساسی در روش ها و اتخاذ تاکتیک های متناسب با خواست ‏تغییر نیازمند است. ‏

پیگیری پروژه اصلاحات با همان سبک و سیاق و با همان برنامه ها و روش های پیش آزموده فرجامی جز ‏بن بست و شکستی دوباره نخواهد یافت.روند دمکراتیزه کردن ساختار حاکمیت جز با تکیه بر یک پایگاه ‏اجتماعی گسترده و تحمیل اراده ی جامعه به حاکمان از طریق برنامه عملی و متناسب با خواست جامعه امکان ‏پذیر نخواهد بود.در چنین شرایطی بسیاری از اصلاح طلبان به جای ارائه یک برنامه عملی مشخص و قابل ‏اجرا و گفتگو با نخبگان و نیروهای تحول خواه، حول مطالبات جامعه و جلب اعتماد عمومی و بازسازی ‏سرمایه اجتماعی از دست رفته ، در پی نام ها و نشانه ها رفته اند و موضوع انتخابات را در سطح افراد و نه ‏برنامه های مشخص دنبال می کنند. به نظر می رسد ایجاد دو قطبی “نارضایتی جامعه از احمدی نژاد ـ ‏محبوبیت خاتمی” (با این پیش فرض که بپذیریم خاتمی دارای محبوبیت بالایی در جامعه است کما اینکه بنده ‏نیز بر این باورم که آقای خاتمی درصد بالایی از مقبولیت و محبوبیت در جامعه را داراست) هدف اصلی ‏اصلاح طلبان است بی آنکه پاسخی به این سوال دهند که برنامه چیست و هدف چه می باشد. در واقع‎ ‎این ‏موضع تمام امید ودغدغه ی بخشی از اصلاح طلبان در خصوص انتخابات آینده شده است. در شرایطی که ‏انتظار ارائه برنامه مشخص و روشن در خصوص اصلاح طلبی و شیوه های پیگیری آن انتظاری زیاده از ‏حد نیست و حق طبیعی جامعه ی خواهان تحول و هوادار اصلاحات برای اعطای اعتبار”رای “ به حاملان ‏حرکت اصلاحی منوط به ارائه برنامه می باشد ، چرا اصلاح طلبان به جای حرکت در مسیر این خواست ‏انتخابات را به اشخاص و قطب بندی های غیر کارامد تنزل می دهند. ‏


‎ ‎آیا عدم حمایت از کاندیداهای اصلاح طلب(خاتمی – کروبی)، به نوعی برهم زدن بازی اصلاح ‏طلبان نیست و باعث از میان رفتن اجماع در میان آن ها نمی شود؟‎ ‎‏


نا گفته پیداست که اعلام قطعی کاندیداتوری آقای کروبی و تلاش حامیان خاتمی برای حضور ایشان در ‏انتخابات عملا اصلاح طلبان را با معضلی به نام اجماع و توافق بر سر یک کاندیدای واحد روبرو کرده است ‏و این بازی که شما از آن یاد می کنید پیشا پیش به دلیل اعلام کاندیداتوری زود هنگام کروبی و مهم تر از آن ‏تردیدو بلاتکلیفی وضعیت آقای خاتمی در اعلام کاندیداتوری خود یا انصراف از حضور در انتخابات به هم ‏خورده است. اگر چه کاندیداتوری فرد یا حمایت گروه های سیاسی از نامزدی یک شخص و نقطه مقابل آن را ‏حقی بدیهی و روشن می دانیم اما در صورت وجود خواستی فراگیر در بین کلیه طیف های اصلاحی مبنی بر ‏اجماع بر روی داشتن کاندیدای واحد با رعایت ملزومات اجماع مستلزم پایبندی همه گروه ها به نتیجه و ‏خواست حاصله است. فراموش نکنیم که حضورعبدالله نوری نیزدارای ملزومات و پیش فرضهایی است که ‏یکی از آنها عدم حضورآقای خاتمی در انتخابات است و عملا فارغ از مخالفت یا موافقت گروههای حامی ‏آقای نوری حضور ایشان به عنوان کاندیدا منتفی خواهد شد.‏


‎ ‎بسیاری معتقدند سازمان دانش آموختگان به این دلیل از عبدالله نوری حمایت می کند که مطمئن ‏است وی ردصلاحیت می شود و به این ترتیب سازمان بهانه خوبی برای تحریم پیدا می کند. آیا این مساله در ‏حمایت سازمان از عبدالله نوری نقش داشته است؟‏‎ ‎‏


به هر حال نگرانی در خصوص رد صلاحیت ها موضوعی است که در این سالها پیش از برگزاری هر ‏انتخاباتی در نظام جمهوری اسلامی به دغدغه ی اصلی مردم و اصلاح طلبان تبدیل شده است. سازمان دانش ‏آموختگان حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را برای همگان به رسمیت می شناسد و با ابراز نگرانی نسبت به ‏اعمال سلیقه و حذف غیر قانونی افراد با سلایق و دیدگاههای متفاوت از عرصه انتخابات، خواستار برگزاری ‏انتخاباتی آزاد،‏‎ ‎دمکراتیک،‎ ‎رقابتی و سالم است.‏‎ ‎در شرایط فعلی و با نگاه بدبینانه به موضوع و با توجه به ‏تجربه های تلخ گذشته و زمزمه های نگران کننده ی کنونی از سوی برخی محافل اقتدارگرا این نگرانی برای ‏بسیاری از افراد مطرح شده و منتقد وضعیت فعلی نظیر آقای خاتمی نیز وجود دارد اما در نگاهی خوش بینانه ‏وبا فشار افکار عمومی و اندکی عقلانیت و پایبندی به قانون از سوی دستگاههای اجرایی و نظارت کننده بر ‏فرایند انتخابات، امکان رد صلاحیت خاتمی، نوری و هیچ کدام از کاندیداهای مطرح شده ی فعلی وجود ندارد.‏‎ ‎از سوی دیگرعدم شرکت در انتخابات های گذشته که از حداقل معیار های دمکراتیک و استاندارد های بین ‏المللی بی بهره بود و در واقع چیزی شبیه به انتخابات برگزار می شد که در آن مجبور به انتخاب بین گزینه ‏های مورد وثوق دستگاههای متولی انتخابات بودیم را نه حرکتی نکوهیده و قابل سرزنش می دانیم و نه آن را ‏غیر قابل دفاع تلقی می کنیم که حال برای تکرار آن به دنبال بهانه و دستاویز بگردیم! ‏