مهدی سحرخیز به روز گفت نظر پدرم درباره پیشنهاد عبدالله نوری مبنیبر برگزاری همهپرسی برای تعیین تداوم راهبرد برخورد ایران با مساله هستهای و فیصله بخشیدن به اختلافات کشور با همسایگان و کشورهای غربی ازجمله آمریکا این است که این اقدام لازم است اما کافی نیست.
بهگفته وی، عیسی سحرخیز در صحبت هایی که با خانوادهاش داشته در این خصوص گفته :این اقدام[نظر سنجی] “لازم” اما “کافی” این است که ملت ایران نظر قاطع و قطعی خود را در مورد مجموعهای از مسائل از جمله درخصوص آمران ضرورت پیروی از این راهبرد و راهکارهای منتهی به آن که منجر به انزوای سیاسی ـ اقتصادی ایران شده و تورم، بیکاری، فساد و فحشای روزافزون به بار آورده، اعلام کند.از این دیدگاه در همهپرسی مورد نظر نهتنها ملت باید نظر قطعی و قاطع خود را درخصوص تداوم سیاست انرژی هستهای بیان دارد، بلکه باید در مورد یک بسته درهم تنیده سیاسی ـ اقتصادی اجتماعی، بههمراه ادامه حاکمیت آیتالله خامنهای بهعنوان مبدع و مبلغ آن، نظر دهد.
بهنظر عیسی سحرخیز، این روزنامه نگار زندانی که چندیست به علت مشکلات جسمانی در بیمارستان به سر می برد. این کار مجموعهای از خطمشیهای سیاسی در امور داخلی و خارجی را که توسط رهبر جمهوری اسلامی طی نیمقرن گذشته طراحی و اجرایی شده در بر میگیرد.از دید وی از جمله مواردی که که باید مورد نظرسنجی قرار گیرد،عبارتند از:
1- تداوم سیاست کشور بر مبنای “مردمسالاریدینی هدایت شدهی یکهسالار” از طریق انتخابات مهندسی شده که آخرین پیامد آن، حصرخانگی آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد، حبس زندانیان سیاسی ـ عقیدتی، تعطیلی فعالیت احزاب اصلاحطلب، تحولخواه و دگراندیش و ارگانهای مطبوعاتی آنان و بازداشت و زندانی کردن روزنامهنگاران مستقل و آزادیخواه و تعطیلی و توقیف نشریات آنان بوده است.
2- “تداوم سیاست خارجی دشمنستیز” از طریق برنامههای سیاسی،نظامی و امنیتی مبنیبر حمایت از رژیمهایی چون بشار اسد که نتیجه آن میتواند رویارویی با دیگر کشورها و تشدید دشمنی و عداوت بین شیعه و سنی در جهان اسلام باشد.
3- “ادامه سیاست هستهای” بدون توجه به عواقب آن بر سطح زندگی مردم و توسعه و آبادانی کشور حتی تا اجبار به بستن تنگههرمز، این شریان حیاتی منطقه بهروی نفت صادراتی ایران و کشورهای جنوب خلیجفارس و کالاهای وارداتی آنان ازجمله اقلامی چون موادغذایی و دارویی باشد.
4- و بالاخره نظرخواهی درمورد “تداوم رهبری آیتالله خامنهای” که “مدیریت” و “تدبیر” ایشان در کنار “تقوا” و “عدالت”، جمهوریاسلامی و ملت ایران را به این نقطه سرنوشتساز و زندگی فلاکتبار رسانده است.