محمدجواد ظریف، وزیرخارجه جدید ایران، در اندک زمان سپری شده از تصدی این مقام، با به کار بستن نوآوری ها و ابتکاراتی چند، نشان داده که متفاوت از پیشینیان خود و حتی متفاوت از دیگر وزیران کابینه روحانی عمل می کند. مواردی چند از ابتکارات او عبارتند از:
1- انتصاب مرضیه افخم به عنوان نخستین سخنگوی زن در تاریخ دیپلماسی ایران.
2- قرار انتصاب نخستین زن به عنوان سفیر در تاریخ پس از جمهوری اسلامی.
3- قرار افزودن معاونت علم و فناوری در چارت سازمانی وزارت خارجه.
4- به کار بستن دیپلماسی عمومی در شبکه های اجتماعی.
عبور از شرایط ویژه
این چهار مورد خود گویاست که فضای ذهنی ظریف برخوردار از نوعی تحولگرایی است. در شرایطی که حسن روحانی به عنوان رییس جمهوری مستظهر به هیجده میلیون رأی، صرفنظر کردن از حضور زنان در کابینه اش را به دلیل “شرایط ویژه” یعنی مخالفت مراجع تقلید اعلام می کند، گماردن یک زن به عنوان سخنگو که بنا به اقتضای وظایفش باید در برابر رسانه های داخلی و خارجی حضور مستمر داشته باشد، عبور از آن شرایط ویژه است.
انتصاب نخستین سفیر زن نیز که قرار است نمایندگی کشور را در کشوری دیگر برعهده داشته باشد نیز عیناً عبور از شرائط ویژه است.
عبور از خط قرمز
حضور ظریف، اما، در فیسبوک نه تنها عبور از شرایط ویژه که به یک معنا عبور از “خط قرمز” است. ظریف در حالی در فیسبوک به عنوان یک شبکه اجتماعی گسترده، حضور فعال و مستمر دارد که کاربران اینترنت در درون خاک ایران با فیلترینگ این شبکه و دیگر شبکه های اجتماعی مواجه هستند.
همه در یاد دارند که به دنبال اعتراضات ۸۸ که شبکه های اجتماعی جای خالی رسانه های بسته شده معترضان را پر کرده بودند، ازشبکه های اجتماعی توسط حاکمیت جمهوری اسلامی به عنوان “ابزارهای برانداز” نام برده می شد.
اینک حاکمیت جمهوری اسلامی چه پاسخی خواهد داشت که وزیرخارجه اش در یکی از همان ابزارهای برانداز حضور پررنگ دارد؟ به روز رسانی صفحه فیسبوک ظریف اگر از درون ایران انجام شود چگونه می تواند مزاحمت های فیلترینگ را بدون فیلترشکن دور بزند؟ اگر هم دسترسی به این شبکه ها برای عده ای آزاد و برای عده ای غیرآزاد است، جمهوری اسلامی چه پاسخی به این رفتار تبعیض آمیز دارد؟
دیپلماسی شبکه های اجتماعی
بی معنا نخواهد بود اگر بگوییم، اینک شاخه ای به شاخه های دیپلماسی افزوده شده که می توان آن را « دیپلماسی شبکه های اجتماعی» نام نهاد. تاکنون هیچ یک از وزیران کابینه های پیشین و کنونی این اقدام را به کار نبسته اند. این ابتکار در واقع نشان از درک درست ظریف از نقش آفرینی رسانه های مجازی به ویژه شبکه های اجتماعی دارد.
در عرصه دیپلماسی فیسبوکی البته ظریف تنها نیست. آلن آیر، سخنگوی فارسی زبان و چیره دست وزارت خارجه امریکا، بسیار پیش تر از ظریف این ابتکار را به کار بسته بود.
همآوردی ظریف و آلن ایر
اما، اگر واقع بینانه بنگریم یکی از ابعاد این ابتکار ظریف تقابل اوست با آلن ایر، که به دلیل تسلط به فارسی به راحتی با مخاطبان فارسی زبان ارتباط برقرار می کند. گزاف نیست بگوییم تسلط ظریف به زبان انگلیسی که در حد تسلط آلن ایر به زبان فارسی است، اینک همآوردی این دو دیپلمات ورزیده ایران و آمریکا را در فیسبوک موجب شده است.
ظریف می تواند مدعی باشد که “صرفاً” به اقتضای ظرفیت های شخصی خود با آلن ایر در عرصه دیپلماسی عمومی در شبکه های اجتماعی برای اقناع افکار عمومی همآوردی جدی دارد. با چنین توجیهی نه تنها فیسبوک ابزار براندازی نیست که ابزار تثبیت نظام نیز هست.
جالب است که صفحه فیسبوک وزیر خارجه ایران که پس از پیروزی حسن روحانی و پیش از معرفی ظریف به عنوان وزیر خارجه راه اندازی شده بود، در اندک مدتی از آغاز به کارش تاکنون بیش از ۱۱۰ هزار عضو دارد. این تعداد عضو در این مدت کوتاه خود نشان از عطش افکار عمومی (داخلی و خارجی) برای شنیدن بی واسطه سخنان طرف ایرانی دارد.
بدین ترتیب ظریف به جای آنکه طبق روال دیگر وزیران منتظر بماند تا رسانه ها به سراغ اش بیایند و نظراتش را به گوش مخاطبان برساند، خود به دنبال مخاطبانش رفته و آنان را طرف خطاب قرار داده است. به این طریق ظریف به راحتی و بی واسطه بازخورد سخنان و مواضعش را از عموم مردم دریافت می کند.
در حالی که بسیاری صاحب منصبان از شبکه های اجتماعی برای ارتباط مستقیم با مردم استفاده می کنند، ابتکار ظریف، در عین حال درسی است به نظامی که او وزیر خارجه اش است تا بداند مبارزه با فیسبوک و شبکه های احتماعی آب در هاون کوفتن است.
به رغم این حساسیت، ظریف عالماً و عامداً به این عرصه پا گذاشته و به روز رسانی صفحه خود را به عنوان یک وظیفه، تاکنون به طور جدی پیگیری نموده است.
چنین ابتکاری کاملاً براساس شالوده ای است که روحیات ظریف را ساخته است. وی در کتاب خود “آقای سفیر” خاطر نشان ساخته که نخستین کسی بود که دستگاه کامپیوتر را به وزارت خارجه آورد. تسلط توأمان به دانش کامپیوتر و زبان انگلیسی، این فرصت را به ظریف داده که با یک اقدام فردی بتواند بیست میلیون کاربر فارسی زبان فیسبوک و میلیون های کاربر انگلیسی زبان را مخاطب قرار دهد.
دشواری های چنین نوآوری
اما، این مخاطب قرار دادن و اقناع افکار عمومی چیزی نیست که چندان راحت باشد. برای مثال در حالی که مسئله حمله امریکا به سوریه، پرونده هسته ای و پرونده نقض حقوق بشر سه محور مهمی هستند که آلن ایر، متناوباً مخاطبان خود را درباره مواضع کشورش به روز رسانی می کند، ظریف عمدتاً جوانب زیانبار جنگ را در صفحه اش به بحث گذاشته بدون آنکه ورودی در بحث نقض حقوق بشر در ایران و پرونده هسته ای (که هر دو پرونده هایی بیرون از وزارت خارجه هستند) داشته باشد.
یک مثال ساده گواه این دشواری است و آن اینکه:
اگر یک کاربر و یا گروهی از کاربران فیسبوک از ظریف بپرسند که “جناب وزیر، کشور شما به عنوان یکی از اعضای امضا کننده ان پی تی اجازه صدها ساعت بازرسی را به کارشناسان آژانس داده و بر این شفافیت خود افتخار می کنید، پس چرا به عنوان عضو امضا کننده اعلامیه جهانی حقوق بشر، اجازه یک دقیقه دیدار احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل از ایران را نمی دهید”، چه پاسخی دارد؟