آیا حمله به ایران در دستور کار است؟

نویسنده

امانوئل والرشتاین

ایران بار دیگر به راس خبر ها بازگشت. تقریبا هر روز شاهد محکوم شدن ایران توسط مقامات رسمی آمریکا هستیم که این موضوع یکی از نشانه های نزدیک شدن زمان حمله به ایران است. ما هر روز درباره آمادگی نیروی دریایی و هوایی آمریکا برای حمله، مطالبی می خوانیم. آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ و آیا این اقدام عقلانی است؟

عقلانی بودن حمله به ایران بستگی به عوامل زیادی دارد. پس یهتر است ابتدا عواملی را تحلیل کنیم که چنین پیشنهادی را مطرح کرده اند و همچنین کسانی که در داخل دولت آمریکا با این پیشنهاد مخالفند. بعد به عواقب احتمالی حمله قریب الوقوع بپردازیم. به نظر می رسد که دو گروه عمده در جهان طرفدار حمله آمریکا به ایران هستند: دیک چنی و دوستانش و دولت اسرائیل و دوستانش.

اسرائیلی ها هرگز این مسئله را که ایران به سرعت در حال دستیابی به سلاح اتمی است و این موضوع خطری بزرگ برای اسرائیل است را کتمان نکرده اند. آنها امیدوارند که کسی به تاسیسات اتمی ایران حمله کند. آنها ترجیح می دهند که این کار را آمریکا انجام بدهد تا خودشان، چون این اقدام ضرر کمتری را متوجه سیاست های اسرائیل می کند. اما در عین حال اسرائیل تهدید کرده است که اگر آمریکا بزودی به ایران حمله نکند، خودشان دست به این کار خواهند زد. از نظر اسرائیل این اقدام می تواند مانند حمله به تاسیسات اوزیراک عراق در سال 1981، موفقیت آمیز باشد. این هدف آنقدر برای اسرائیل مهم بود که طبق گزارش هایی که اخیرا منتشر شد، اسرائیلی ها در سال 2003-2002، آمریکا را تشویق می کردند که قبل از حمله به عراق، به ایران حمله کند.

احتمالا هدف چنی با اسرائیل متفاوت است. او و دوستانش معتقدند که حمله به ایران کمتر از حمله اسرائیل به عراق در سال 1981، موفقیت آمیز خواهد بود.چنی احتمالا انتظار دارد که حمله به ایران دورنمای جدیدی روبروی جمهوری خواهان در سال 2009 قرار می دهد، این اقدام می تواند نظامی شدن آمریکا را در داخل کشور جلو بیاندازد، رئیس جمهور را قوی تر کنند و آزادی های مدنی را تضعیف کند. اگر هدف ها همین باشد، مزیت های محدود حمله به ایران باعث می شود که این اهداف نامربوط تلقی شوند.

مخالفان جنگ

مشخص است که قدرت های بزرگی وجود دارند که با حمله به ایران مخالفند. حضور نئو کان ها در دولت آمریکا، کم تر شده است. به نظر می رسد کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه، رابرت گیتس، وزیر دفاع و فرماندهان نیروهای ارتش آمریکا، همگی معتقدند که این اقدام درستی نیست. احتمالا رهبران مهم که با دولت همکاری می کنند هم، چنین نظری دارند و معنای آن این است که هنری پولسون، وزیر خزانه داری هم با حمله به ایران مخالف است. متحدان آمریکا از جمله انگلیس هم مخالف حمله این کشور به ایران هستند . مشخص است که دولت عراق هم مخالف است. پس آیا چنی و اسرائیل در مقابل دیگران می ایستند.

دلایل مخالفان بر پایه تحلیل تحلیلگران درباره حمله هوایی به ایران است. اولین سووال این است که حمله به ایران تا چه اندازه موثر خواهد بود. مسلم است که ایرانی ها از حمله اسرائیل به عراق، درس هایی آموخته اند. آنها تاسیسات اتمی خود را به صورت پراکنده و زیر زمین ساخته اند. اطلاعات آمریکا درباره تاسیسات اتمی ایران کاملا محدود است و اصلا مشخص نیست که نیروی هوایی آمریکا بتواند همه تاسیسات را شناسایی کرده باشد یا حتی بتواند همه اهداف شناسایی شده را نشانه بگیرد. و اگر آمریکا نتواند نیروی زمینی را بفرستند، این یک شکست نظامی است. اما آمریکا واقعا نمی تواند نیروی زمینی اش را به ایران بفرستد، چون چنین نیرویی در اختیار ندارد.

مسئله دوم این است که محتمل است که ایران درگیر تحرکات نظامی- سیاسی شود که در عراق یا در افغانستان یا در هر دو کشور اتفاق افتاده است و نتیجه آن برای آمریکا منفی بوده است. آمریکا و ایران در مورد افغانستان در کنار هم کار کردند و آمریکا در هیچ شرایطی نمی خواند حمایت ایران را از دست بدهد.

علت دیگر این است که وارد شدن به جزئیات عراق پیچیده است. اما مسلما کمکی به موقعیت های سیاسی از قبل تضعیف شده آمریکا برای فشار آوردن به دولت المالکی برای اتخاذ در عراق نخواهد کرد. اگر این فشار بر دولت عراق بیاید بعید به نظر می رسد که احزاب شیعه کاری جز حمایت از ایران، دستکم بطور ضمنی، نداشته باشند.

دیگر این که واکنش قدرت های بزرگ از پیش مشخص است. شاید اروپای غربی به شکل عمومی واکنش محدودی داشته باشد، اما مسلما بمباران را تحسین نمی کنند. روسیه و چین به احتمال زیاد این اقدام را تقبیح می کنند. اگرچه رژیم های عربی که به آنها مدرن می گویند، ممکن است از ایران واهمه داشته باشند، بعید به نظر می رسد که اقدامات خشن علیه یک کشور اسلامی را تحمل کنند. در کشور هایی که تعداد اقلیت شیعه در آنها زیاد است، خطر تظاهرات عمومی وجود دارد که دولت ها به سختی می توانند مانع از آن بشوند.

و نکته آخر این که احتمال دارد یکی از عواقب بمباران تهران نیمه کاره ماندن گفتگوهای دیپلماتیک جدید بین کره شمالی و آمریکا باشد، زیرا این بدترین هراس کره شمالی است.

بطور خلاصه، بمباران ایران یک اشتباه دیپلماتک است که منجر به تشدید خشونت در خاورمیانه می شود. اگر منفعت نظامی واضحی هم بدست نیاید، گزینه های اسرائیل بسیار محدود خواهد بود. بدون شک در حال حاضر، همه این مسائل در موضوعات مطرح شده در دولت آمریکا، مورد بحث قرار می گیرد. تنها نقطه ضعف مخالفان اقدام نظامی در میان دولتمردان آمریکا، این است که آنها بجز تلاش های دیپلماتیک و فشار اقتصادی هیچ گرینه دیگری را ارائه نداده اند. مسلما چنی معتقد است که این اقدامات عملی نیست و احتمالا حق با اوست.

آیا بمباران ایران از سوی آمریکا عاقلانه است؟ مسلما نیست، نه فقط برای دولت فعلی آمریکا بلکه برای اسرائیل هم چنین است . این اقدام فقط در این صورت عاقلانه است که هدف اصلی آن تغییر فضای سیاسی داخل آمریکا باشد که برای آن باید بهای سنگینی پرداخت.

منتقدین زیادی در دنیا وجود دارند که می گویند آمریکا در پایان می تواند از بمباران صرف نظر کند زیرا واکنش نسبت به این اقدام که من از آن صحبت کرده بودم، ضعیف تر از آن چیزی است که حدس می زدم. و بسیاری دیگر معتقدند اقدام مردم از جان گذشته ( که هم چنی و هم دولت اسرائیل آن را مد نظر دارند) در این تحلیل چهار بخشی گنجانده نشده است. اما به عقیده من واکنش مردم از جان گذشته برای در دست گرفتن اوضاع، اگر غیر ممکن نباشد، احتمال آن بسیار ضعیف است.

منبع: میدل ایست آنلاین، 15 سپتامبر