اندرو کاچینز، رییس برنامه روسیه و اروپا-آسیا در مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک واشنگتن، به سؤالاتی در خصوص وضعیت خاورمیانه، روابط بین واشنگتن و مسکو و نقش ایران و سوریه در ایجاد صلح پاسخ می دهد.
آیا به نظر شما، جهان در حال شروع یک جنگ سرد جدید است؟
خیر، من اینطور فکر نمی کنم. منازعات و برخوردهای کوچک بین ایالات متحده و روسیه نشان می دهد که تعادل جدیدی بین این دو کشور درحال شکل گیری است. روسیه دیگر یک ابرقدرت نیست، ولی ازطرف دیگر تمایل دارد جایگاه مهمی در صحنه بین المللی اشغال کند. درحالی که ایالات متحده همچنان به صورت یک ابرقدرت باقی مانده، ولی درعین حال با مشکلاتی روبرو است که موجب تضعیف قدرت واشنگتن می شوند.
در وضعیت فعلی جهان، دیدارهای بین بوش و پوتین را چگونه می توان توضیح داد؟
کاخ سفید هر کاری انجام داده تا سطح انتظارات را پایین آورد. ولی بی شک ملاقات بین دو رییس جمهور قبل از پایان دوره ریاست جمهوری ایشان نکته مثبتی است. هیچ یک از آنها نمی خواهد این ایده را تداعی کند که مایل به ادامه رابطه با طرف مقابل نیست. به نظر من آنها قصد دارند گرایش های منفی را که در سال های اخیر شاهدش بودیم از میان بردارند.
آنها برای انجام این مهم چه اقدامی می توانند انجام دهند؟
برای شروع باید کمی لفاظی ها و سخنوری ها را کم کنند، به ویژه روس ها که به دنبال اهداف داخلی نیز هستند. در این زمینه موضوعات متعددی وجود دارد که دو رییس جمهور می توانند در آنها پیشروی کنند. ابتدا، موضوع استفاده صلح آمیز از رآکتورهای اتمی است که روسیه به خارج و به ویژه به ایران می فروشد. البته این موضوع چندان جالبی نیست، ولی بی نهایت برای روسیه حائزاهمیت است، زیرا همواره به موافقت و رضایت ایالات متحده نیاز دارد. با بحث پیرامون این موضوع مسأله دیگری نیز مطرح می شود: ایران. بوش و پوتین در حال پیشرفت بر سر این مسأله هستند که فشار بر ایران را افزایش دهند تا این کشور از دستیابی به سلاح هسته ای چشم پوشی کند.
موضوع دیگری که باید به آن پرداخت موضوع سیستم های تدافعی ضدموشکی است که امریکا قصد دارد در جمهوری چک نصب کند. پوتین ماه گذشته پیشنهاد کرد این سیستم در آذربایجان مستقر شود. حال باید دید آیا رییس جمهور روسیه نسبت به نصب این سیستم در آذربایجان و جمهوری چک انعطاف پذیر خواهد بود یا خیر. به هرحال، حتی اگر پوتین این مسأله را رد کند، ایالات متحده این سیستم را نصب خواهد کرد.
همان طور که می دانید کاخ سفید ابتدا با پوتین بسیار مدارا می کرد ولی امروز به انتقاد از او می پردازد. آیا ممکن است که کاخ سفید در ارزیابی رییس جمهور روسیه اشتباه کند؟
ابتدا باید به این نکته توجه داشت که وضعیت در روسیه بسیار تغییر کرده. زمانی که پوتین در سال 1999 به قدرت رسید، هیچ کس فکر نمی کرد در وضعیت اقتصادی روسیه تا این حد پیشرفت حاصل شود. البته این مسأله بیشتر به دلیل کمک اقتصادی کشورهای غربی به روس ها بود که در سال های 1990 صورت گرفت. ازطرف دیگر باید اذعان داشت که ولادیمیر پوتین نیز در شغل خود بسیار تغییر کرده و مسؤولیت های بزرگ تری را برعهده گرفته است. درواقع روس ها امروز رییس جمهوری “امریکایی” و درعین حال غیرمردمی دارند؛ رییس جمهوری که قدرتش به دو دلیل تضعیف شده: جنگ عراق و عدم تمایل اروپا برای ایجاد یکپارچگی.
همان طور که می دانید در ارتباط با بهبود شرایط، نمایندگان جنبش های لبنانی از تاریخ 14 ژوئیه تا 16 ژوئیه در فرانسه گردهم می آیند. آیا دولت های ایران و سوریه نیز درپی یافتن راه حلی برای بهبود وضعیت خاورنزدیک هستند؟
این سیاستمداران لبنانی هستند که باید به جای مردم لبنان سخن بگویند و به جای آنها انتخاب کنند، نه سیاستمداران ایرانی یا سوری. لبنان یک کشور مستقل است که باید مسایل را بدون دخالت خارجی حل و فصل کند. البته کاملاً مشخص است که ایران و سوریه نیز از طریق حزب الله تأثیراتی بر روند آن خواهند داشت. مسلماً این دو کشور نیز باید برای ثبات لبنان تلاش کنند، زیرا این مسأله به نفع همه است. در مورد حزب الله باید بگویم که این جنبش باید در دو جهت مختلف گام بردارد: تسهیل در فعالیت های نیروهای میانجی سازمان ملل در لبنان و همچنین خلع سلاح خود.
آیا پشت فعالیت های القاعده می توان نشانه ای از اقدامات برخی دولت ها یافت کرد؟
بی شک. سوریه و ایران. روابط بین ایران و حزب الله و همچنین ایران و حماس به خوبی شناخته شده اند. علی لاریجانی نیز اخیراً در هفته نامه نیوزویک اعلام کرد که ایران از حماس حمایت می کند.
منبع: لیبراسیون، 11 ژوئیه 2007
مترجم: علی جواهری