وحید ثابتیان
انجمن دفاع ازآزادی مطبوعات با انتشار بیانیه ای به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به مدیران ارشد نظامی جمهوری اسلامی توصیه کرده اند تا “از نتیجهی غایی رفتارهای غیر دموکراتیک و برخوردهای سرکوبگرانهی دولت مطلقهی شاه درس بگیرند” و از اعمال سانسور و محدودیت علیه روزنامهنگاران، صاحبنظران و اهل قلم و اندیشه پرهیز کنند. اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا نیزبه مناسبت فرارسیدن 22 بهمن درنامه سرگشاده ای به اعضای شورای امنیت ملی نسبت به تشدید بحران میان ایران و جامعه بین المللی بر سر پرونده اتمی هشدار داده و از مسوولان خواسته اند نگذارند ایران تبدیل به “ویتنامی دیگر” شود.
انجمن دفاع از آزادی مطبوعات این بیانیه خود با تاکید “مطالبات سه دهه پیش نیروهای آزادی خواه” تصریح کرده که فضای باز سیاسی وقتی واقعیت پیدا میکند که روزنامهها و مجلههایی که در گذشتهی دور و نزدیک، امتیاز آنها لغو شده است، اجازه انتشار یابند و آزادی اندیشه و گفتار و آزادی قلم، بهطور کامل برقرار گردد: “انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، با عنایت به وضع بحرانی کشور- بهویژه در چالشهای اخیر با غرب – از دستاندرکاران امور و مسؤولان ارشد نظام سیاسی میخواهد تا پیش از آنکه دیر شود، با تغییر رویه نسبت به مطبوعات آزاد و مستقل و روزنامهنگاران و اهل قلم و اندیشه، ضمن افزایش احتمال غلبه بر بحرانهای موجود (اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی)، امکان تحقق آرمانهای انقلاب گرانسنگ مردم ایران در سال 1357 را – بهویژه در حوزهی آزادیهای سیاسی و مدنی – فزونتر سازند.”
سه دهه تحدید و تهدید فراوان
نویسندگان بیانیه انجمن دفاع ازآزادی مطبوعات با مروری بروضعیت مطبوعات پس ازانقلاب آورده اند: “حدود سه دهه از پیروزی انقلابی میگذرد که در پی آزادی و برابری بود، اما اهالی مطبوعات و روزنامهنگاران همچنان ناچارند که در میدان مین و با تهدیدها و تحدیدهای فراوان، به فعالیت خود ادامه دهند و هنوز این درخواست قدیمی، جاری و پابرجاست که: هر ایرانی، باید بتواند آزاد از هر نوع بیم و هراس، عقاید و افکار خویش را در محیطی سالم و عاری از تنش و در چارچوب قانون اساسی کشور، به گوش سایرین برساند.”
بیانیه خاطرنشان می کند: “متأسفانه، محدودیتها و فشارهای تحمیلی علیه روزنامهنگاران مستقل و مطبوعات غیر خودی، در اشکال گوناگون و بهگونهای روز افزون ادامه یافته است؛ حکومت، بیاعتنا به ضرورت تأمین آزادیهای اساسی و مدنی در جامعه، با ابزارها و شیوههای گوناگون، مانع از شکلگیری جریان آزاد اخبار و اطلاعات، تبادلنظر و گفتوگو، تکوین اصولی و صحیح افکار عمومی ودر نهایت، تأمین منافع ملی میشود. فرجام در پیش گرفتن مدل دیکتاتور مأبانه از توسعه توسط نظام سلطنتی و سرانجام شبهمدرنیسم متکی بر درآمدهای نفتی و بیتوجهی به توسعه سیاسی، در بهمن 57 آشکار گردید. اعمال سانسور بر مطبوعات توسط دربار، ساواک و ارکان قدرت در رژیم پهلوی، و گسترش و تعمیق خفقان و اختناق در عرصهی مطبوعات و عقیده و بیان، جز بحران اقتدار و سقوط نهایی نظام شاهنشاهی، حاصلی دربر نداشت.”
درادامه این بیانیه موارد نقض حقوق اهالی مطبوعات به شرح زیرمرورشده است: “با وجود اینکه در اصل نهم قانون اساسی تصریح شده است که «هیچ مقامی حق ندارد بهنام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادیهای مشروع را – هرچند با وضع قوانین و مقررات – سلب کند» شاهد محدود کردن آزادی مطبوعات و اهل قلم و تفکر، به بهانهها و روشهای گوناگون هستیم. بهرغم تأکیدات مصرح در قانون اساسی مبنیبر وظیفهی دولت جمهوری اسلامی برای «محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی و نیز تأمین آزادیهای سیاسی» (اصل سوم)؛ همچنین ممنوع بودن تفتیش عقیده و اینکه «هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد» (اصل 23)؛ و تصریح این حق که: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند» (اصل 24)، اما آزادی مطبوعات و اصحاب قلم، به اشکال مختلف، مخدوش و به حقوق اساسی آنان تجاوز میشود.”
نویسندگان بیانیه فوق با اشار به نقض اصل های دیگری ازقانون اساسی آورده اند: “اصول 32، 35، 37، 38 و 39 در موارد متعددی در این سالها نقض شده است و روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات از نقض این اصول، آسیبهای فراوان متحمل شدهاند. در تمام این سالها- و بهویژه در سالهای اخیر- امنیت شغلی شمار زیادی از روزنامهنگاران و خانوادهی مطبوعات ایران، در مخاطرهی جدی بوده و گذران زندگی برای چندین هزار تن از اصحاب مطبوعات – و خانوادهی آنان – با دشواریها و سختیهای فراوان همراه شده است. ضمن اینکه حق دسترسی آزاد مردم به اخبار و اطلاعات و حق فعالیت امن و مطمئن و مستقل روزنامهنگاران با خدشههای فراوان و مکرر مواجه گردیده است. نه تنها سانسور و ممیزی و فشار بر خبرنگاران و تحلیلگران و اهل قلم تداوم و شدت یافته، بلکه نوعی خودسانسوری – متأثر از فشارهای مستقیم و غیرمستقیم و تهدیدها و محدودیتهای گوناگون – بر مطبوعات کشور سایه افکنده و القا شده است؛ اتفاقی که هزینههای فراوانی در کوتاه مدت و دراز مدت برای “ایران” به همراه خواهد داشت. علاوه بر اینها، با وجود تصریح اصل 168 قانون اساسی، که: “رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد”، موارد فراونی را شاهد بودهایم که حقوق متهمان مطبوعاتی و روزنامهنگاران، در این خصوص نقض گردیده است و آنان از حق دادرسی عادلانه محروم ماندهاند.”
ایران را ویتنام نکنید
از سوی دیگر، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا دانشجویان در نامه خود به اعضای شورای امنیت ملی کشور از مدیران نظام خواسته اند که در بیست و هشتمین سالروز انقلاب، “از تحمیل هزینههای کمرشکن تحریم و تقابل با جامعة جهانی بر گردة نحیف جامعة ایران جلوگیری کنند” و با اشاره به پایان تدریجی مهلت شورای امنیت به ایران آورده اند: “دوم اسفند نزدیک است؛ این بلا از جان ایران دور کنید.”
بیانیه یادآور شده است: “بیست و هشتمین سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی و مردمی ایران با بحرانی مقارن شدهاست که هر تصمیمی در قبال آن تصمیمی تاریخی و سرنوشتساز خواهد بود. ایام ایامی است پرالتهاب و پربیم برای دلسوزان انقلاب و ایران، چه مساله هستهای به لطف بیتدبیریها، مذاکره نکردنها و فرصتسوزیهای خودی و سیاستبازی دشمنان از پرونده به تنش، و سرانجام بحران تبدیل شده. بر دشمنی دشمنان عذری نیست که دشمنند. اما بیتدبیری و ندانم کاری آنان را که به کارگردانی این ملک ایستادهاند توجیه چیست؟”
اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان خارج کشور در نامه خود آورده اند: “برخی به چشمان نگران ما میخندند که طبل جنگ توخالی است و هیمنه ما بیش از هیمه انباشتة دشمنان است. ما نیز چنین آرزو داریم اما نمیتوانیم چشمان خود بر این حقیقت تلخ ببندیم که چو جنگ برفروزد، ببازیم و ببریم، بازی در میدان ماست و آتش در خرمن ما. رومی مستِ تیغ بر کف را غمی از توپ و تفنگ ما نیست! چه کنیم که نوع هجمة تبلیغاتی و جنگ روانی رسانهای در غرب که در روزهای اخیر رنگی دیگر به خود گرفته به طرز غریبی ما را به یاد تبلیغات رسانهای پیش از حمله به عراق میاندازد. این جنگ روانی و تحریم اقتصادی خود دست کمی از جنگ واقعی ندارد و کمتر از جنگ مسلحانه به اعتبار و اقتصاد ایران ضربه نمیزند. به حساب زمینی، احتمال جنگ واقعی را گرچه هنوز زیاد نمیدانیم اما بیمی روزافزون داریم و میدانیم که تحریم اقتصادی و چنین جنگی به کام گروههای صهیونی و فرقههای نظامی و بنیادگرایان مسیحی و یهودی و مسلمان و سکولار شیرینتر از عسل است! اینانند که گر به هوش نباشیم حرف خود به کرسی نشانند و فرمان حمله بستانند. اینانند که جنگ تجارتشان است و مرگ ارض موعدشان. منافع مردم آمریکا شاید در نجنگیدن باشد اما پارهای سران واشنگتن به مصالح اسراییل نظر دارند و آنرا در ویرانی ایران میبینند. ولی رجزخوانان، این لابیهای غیررسمی اما مقتدر را از یاد بردهاند. اینان شب و روز ماهرانه در کار حفظ منافع مالی و پیشبرد مطامع سیاسی خویشند و در دولت آمریکا آصف برخیا. چرا آب به آسیابشان بریزیم و هیزم به آتششان؟”
نویسندگان بیانیه ازمسئولان کشور خواسته اند ایران را ویتنام نکنند: “ما نمیخواهیم پاره تنمان ویتنام شود. بگذارید ایران بمانیم! عشق ما به این مرز و بوم گر از مهر شما بیش نباشد، کمتر هم نیست. که گر شما را اندیشهای است از قدرت امروز و داوری تاریخ بیرحم فردا، ما فرزندان جویندة دانش ایران را سودایی نیست مگر آبادی و آرامش میهنی که تلخی بسیار از ایام کشیده. ما بزرگی اسلام و سربلندی ایران را گر نه بیشتر، دست کم به اندازه شما آرزومندیم. اما دریغا که راهی که در پرونده هستهای میپیمایید به چنین ارمغان گرانسنگی انجامد! آرزوی دیرین ما داشتن ایرانی است مغرور که سربرافرازد و کس را توان مخالفتش نباشد. امید ما پیشتازی ایران در علم و صنعت و فناوری است تا به جای آن که به اسب و تبار و گذشتهمان بنازیم، به «رستم یلی هست» در سیستان ببالیم. اگر چشم بگشایید میبینید که افسوس هنوز چنین نیست و این طور که چهارنعل به سوی تحریم و جنگ میتازیم، تا سالیان سال نیز چنین نخواهد شد!”
در بخش پایانی بیانیه تاکید شده است: “ ستیزهجوییها و دشمنتراشیهایی که در یک سال گذشته کشورمان را زبانزد جهانیان کرده چنان بوده که گویی ایران ابرقدرتی فعال ما یشاء است و جهان زیر نگین دارد! افسوس و صد افسوس که چنین نیست! حتی آمریکا نیز چنین قدرتی ندارد! حقیقت تلخ این است که ما با چنین خواب بلند و خیال رنگین، از عهده دفاع از نام تاریخی خلیج فارس هم برنیامدهایم و در پای پدیده پیش پا افتادهای چون تورم پژمردهایم.”