” درجمهوری اسلامی اراده سیاسی برای بررسی مسائل دوطرف وجود دارد، اما ایران باید از طرف دیگر نیز علامتی را دریافت کند.” این بخشی ازسخنان منوچهر متکی وزیرامورخارجه ایران درمصاحبه ای با هفته نامه تایم است. اراده سیاسی که وزیرامورخارجه ازآن یاد می کند، معلوم نیست طی چه روندی ودرمیان چه افرادی ودرنتیجه چه مصالحی شکل گرفته است؟ زمان رسیدن به آن نیزمعلوم نیست. نه افکارعمومی چندان از خبردارد نه کسی مایل است به صراحت به آن بپردازد، چرا که انگاره شیطان بزرگ بدین سان، فروخواهد ریخت.
منوچهر متکی که مسئولیت پرکارترین وزارت خانه دولت را اززمان روی کارآمدن محمود احمدی نژاد به عهده داشته است، هیچ گاه نتوانسته اززیر سایه مردانی همچون علی لاریجانی، دبیرشورای امنیت ملی وموضع گیری های محمود احمدی نژاد که سیاست خارجی را به جای جلسات کارشناسی دیپلمات های این وزارتخانه ازپای منبرو سخنرانی های شهرستانی خود به پیش می برد، درآید. علی لاریجانی اگر چه درشورای امنیت ملی، زیردست محمود احمدی نژاد به شمار می رود، اما به دلیل ارتباطات خاص و اعتمادی که ازسوی رهبران نسبت به او وجود دارد عملا تنه به تنه رییس جمهوری می زند. دراین میان منوچهر متکی، به نقش نامه بری وپیام رسانی، که کارخاصه بسیاری سفرای جمهوری اسلامی ایران طی سالهای گذشته بوده است، بسنده می کند.
با این وجود، هم اوست که حرف آخر ایران را به راحت ترین شکلی بیان می کند: “ایران آماده است با آمریکا مذاکره کند.” البته همین حرف را محمود احمدی نژاد به روش های خاص خودش می زند. او شاخ وشانه می کشد، می خواهد به سبک دوران خوش مبارزات انتخاباتی اش با جورج بوش مناظره تلویزیونی کند، میان متحدان آمریکا اختلاف ایجاد کند، با حرف های وکارهایی که اساسا ربطی به مملکت ندارد( مانند ماجرای برگزاری کنفرانس هولوکاست) به دشمنان نظام دهن کجی کند و هرهفته درسخنرانی های بیشمارخود هل من مبارز بطلبد اما در آخر، مذاکره نیزخواست اوست. فقط روشی که بیان می کند، مبهم، غلط اندازو پرهزینه است. به گونه ای که تنها طی دوسال همه دوستان منطقه ای ایران رانیز به جای درکنارخود نگهداشتن، به هراس ونگرانی انداخته است.
آمادگی ای که متکی ازآن سخن می گوید، اما سال گذشته، درتهران مقدماتش فراهم شده بود. وقتی که عبدالعزیز حکیم، ازایران خواست تا با آمریکا برسرمساله امنیت درعراق به گفت وگو بنشیند. آیت الله خامنه ای درآن زمان گفت که جمهوری اسلامی به خاطر مردم عراق ایران حاضربه چنین اقدامی است. بحث های زیادی درهردو سو مطرح شد، اما درنهایت آمریکا وایران پای میزمذاکره ننشستند. آمریکا در حال ایجاد اجماع برعلیه ایران درسازمان ملل بود و تازه پرونده ایران را به ازآژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت ملل فرستاده ومنتظر درو کردن ماه ها تلاش همه جانبه برای تحت فشارگذاشتن تهران بود. فشاری که هم اینک سه قطعنامه سازمان ملل که دوتای آخری آنها دربرگیرنده تحریم های اقتصادی است را برای ایران به همراه آورد.
آمریکا پای میزمذاکره ننشست. ایران هم غنی سازی اورانیوم را متوقف نکرد، اما همچنان علائمی که دو طرف برای هم ارسال می کنند، از علاقه به میزمذاکره حکایت می کند. برای ایران، اروپا البته طرف نهایی به حساب نمی آمد. به همین خاطربود که محمود احمدی نژاد درمصاحبه با تلویزیون اسپانیا گفت که لازم نیست اروپایی ها نقش مترجم را دررابطه ایران وآمریکا بازی کنند. چرا که ایران عملا ماههاست به دنبال گفت وگو با آمریکا (وآمریکا به دنبال گفت وگو باایران؟ این یکی مشخص نیست)، بوده است.
درواقع حرفی که متکی می زند، بدون آنکه کسی به روی خود بیاورد، ماه هاست که به یک سیاست درسطح کلان کشور بدل شده است: “گفت وگوبا آمریکا.” منتها تنها خودی های نظام هستند که درمورد این موضوع صحبت می کنند. کسی اجازه نمی دهد که افکار عمومی دراین خصوص به اظهار نظر بپردازد. چرا که اگر درسطح بزرگان مملکت این مساله نه تابوست ونه کسی ازآن وحشت دارد، درسطح افکارعمومی هنوز صلاح دانسته نشده که مردم درجریان امور قرارگیرند. آنها خود آرام آرام تابوی مذاکره را می شکنند وآن را به امری عادی بدل می کنند. اگرچه حتی آنچه متکی به تایم گفته، نتیجه سیاستی است که نه درزمان محمود احمدی نژاد بلکه درزمان محمد خاتمی مورد موافقت سران نظام قرارگرفته است ومقدمات اجرایی کردنش چیده شده است.
مرورآنچه توسط نیکلاس کریستوف ستون نویس روزنامه نیویورک تایمزهفته گذشته درخصوص پیشنهاد “معامله بزرگ” ایران درزمان سیدمحمد خاتمی مطرح شده، نشان می دهد، مسئولان عالی رتبه نظام، ازرهبری گرفته تا سران سه قوه وغیره، برای جستن ازخطراتی که می تواند آینده کشوررا با خطر مواجه کند، عملا کمر خود را بسته اند تا پای میزمذاکره بنشیند. فقط نگرانی سراین است که با توجه به تجارب قبلی آیا آمریکا هم سرمیز مذاکره خواهد نشست؟ و دراین صورت چه امتیازاتی برای ایران حاصل می شود ودرنهایت چه آدم هایی می توانند این امتیازات را کسب کنند. درواقع هم دربعد رویکرد، سیاست وهم مسائل فنی مذاکرات پیش ازاین گام هایی برداشته شده است. اما درآن مورد، آمریکا عملا ازادامه روند رفتن به سوی “معامله بزرگ” خودداری می کند.
با توجه به آنچه متکی درخصوص آمادگی رابطه با آمریکا گفته است، انتظار می رود، فضای جدیدی باز شود که درخصوص ویژگی های چنین گفت وگوهایی ومسائلی که درآن مطرح می شود وهمچنین افرادی که مدیریت این پروژه را به عهده خواهند داشت، درعرصه عمومی گفت وگو شود. حکومت نمی تواند ونباید با مردم، رسانه ها و احزاب بسان نامحرمان برخورد کند. در مسیر چنین گفت وگوهایی هم حکومت منتفع خواهد شد، هم مردم در جریان ضرورت وچگونگی چنین تصمیمی قرارخواهند گرفت. تجربه نشان داده است تصمیماتی که در آن مردم ورسانه ها مشارکت نمی کنند، ازکیفیت چندان مطلبوبی برخوردار نیست، اگرچه حتی حرف آخر را نهادهای حکومتی خواهند زد.
گفت وگوی منوچهرمتکی با تایم را اینجا بخوانید: