زندان اوین از روز 22 خرداد تا کنون پذیرای بسیاری از فعالان سیاسی ، مطبوعاتی، مدنی و مردمی بوده که در اعتراض به کودتای انتخاباتی بازداشت شده اند.اکثر قریب به اتفاق این بازداشت شده ها در بندهای امنیتی زندان اوین نگهداری می شوند، هر چند تعدادی از این زندانیان آزاد شده اند اما خیل عظیمی هنوز در این بندهای 2 الف سپاه، 209 و 240 زندان اوین که سه بند امنیتی این زندان هستند به سر می برند. “روز” در گفتگو با برخی از کسانی که از این بندها آزاد شده اند و همچنین مصاحبه با علی اکبر موسوی خوئینی ها نماینده مجلس ششم، که در زمان مسوولیت خود از زندان های مختلف کشور بازرسی کرده، به بررسی وضعیت سه بند امنیتی فوق پرداخته است.
شکنجه های طاقت فرسا در بند 2 الف سپاه
بند 2 الف سپاه یکی از مخوف ترین بازداشتگاههای جمهوری اسلامی است. بندی که بعد از پی گیری های نمایندگان مجلس ششم و بستن بازداشتگاه عشرت آباد سپاه ایجاد شده است. اکثر زندانیان سیاسی و مطبوعاتی که بعد از انتخابات 22 خرداد بازداشت شده اند در این بند زندانی هستند.
یکی از این زندانیان که به تازگی از این بند آزاد شده است، در گفتگو با “روز” از عد م نظارت بر این بند و نوع بازجویی ها و شکنجه های رایج در این بند سخن گفته است.
این مصاحبه شونده با بیان اینکه در بند 2 الف سپاه ، هیچ زندانی اسم ندارد و فقط با کد شناخته می شود می گوید: بازجویی ها در این بند واقعا قرون وسطایی است به طوریکه بازجو ها نه آموزش بازجویی دیده اند و نه اصول بازجویی را می شناسند و هیچ اطلاعاتی هم از بازداشت شدگان ندارند و سعی می کنند با اعمال فشارهای غیرقانونی از خود زندانی اطلاعات بگیرند.
وی مبنای اطلاعات بازجویان بند 2 الف سپاه را تحقیقات محلی درباره افراد بازداشت شده ذکر کرده و می افزاید: در مورد همه ما به محل زندگی مان مراجعه کرده و سوالاتی پرسیده بودند و بر مبنای همین اطلاعات ، اقد ام به بازجویی میکردند.
وی تصریح می کند: در بند 2 الف سپاه، همه بازداشت شدگان را به چشم دشمن نظام نگاه می کنند و واقعا تصورشان این است که همه ما دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی هستیم.
این مصاحبه شونده درباره نوع بازجویی ها می گوید: یکباره نصف شب ها داخل سلول می ریزند و با کتک و لگد بیدارمان کرده و به اتاق بازجویی می بردند / به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدهند، با کابل میزنند و فحش های رکیک میدهند و فحاشی می کنند و بیشتر تکیه شان در بازجویی ها بر مسائل اخلاقی است و اعترافاتی که می گیرند را تهدید می کنند که ایت اعترافات غیر اخلاقی را بر روی اینترنت می گذاریم و پخش می کنیم و خانواده ات را از هم می پاشیم. یا اینکه خانواده ات را می کشیم و یا بازداشت می کنیم و همین جا می آوریم.
وی می افزاید: آلبوم های عکس خانوادگی و فیلم های خانواد گی را ضبط کرده اند و تماشا م یکنند و به یکباره وسط بازجویی عکسی یا تیکه ای از فیلم خانوده گی را نشان میدهند و در مورد آن توضیحات میخواهند. در کل به شدت با شخصیت و روح و روان افراد بازی می کنند.
او با اشاره به وضعیت غیر قابل تجمل بهداشتی این بند می گوید: پتوها به شدت بوی ادرار میدهند و از سوی دیگر قوطی هایی که برای آب خوردن داده اند به شدت آلوده و توسط زندانیان قبلی استفاده شده است و من تعجب نمی کنم وقتی می شنوم که آقای میردامادی دچار عفونت مری شده یا آقای نبوی دچار عفونتی دیگر شده است چون اکثر زندانیان در این بند مشکلات پوستی و عفونت های مختلف دچار شده اند.
این مصاحبه شونده با شااره به عدم وجود نور در این بند می گوید: حتی هواخوری نیز که می برند هیچ گونه نوری وجود ندارد و فضا طوری است که نمی توانی تشخیص دهی که چه موقع از شبانه روز است.
وی با بیان اینکه بند 2 الف سپاه در داخل زندان اوین به سیاهچال سری معروف است می گوید: در این بند مثل بند 209 در داخل سلول ها زنگی وجود ندارد که موقع دستشویی آن را بزنیم بلکه یک کاغذی را باید از زیر سلول بیرون بگذاریم که در اکثر موارد زندانبانان این کاغذ ها را نمی بینند و من بارها ناچار شدم در همان سلول رفع حاجت کنم. از سوی دیگر هیچ یک از زندانبانان اجازه حرف زدن با زندانیان و حتی یک سلام هم ندارند و غیر از بازجو با هیچ کسی نمی توانیم حرف بزنیم. و زا سوی دیگر موقع دستشویی بردن به شدت تحقیر مان میکردند و مجبورمان میکردند چهار دست و پا و مثل حیوان ها راه برویم و همزمان با پوتین به شدت بر سر و رویمان میزدند.
او وضعیت غذای بند 2 الف را وحشتناک و غیر قابل خوردن توصیف کرده و می گوید: ظهرها فقط برنج خالی میدهند که بدان رب زده اند و در تمام طول بازداشت در این بند به هبچ عنوان گوشت نیم دهند و اینقدر غذاها غیر قابل تحمل است که اکثر زندانیان ناچار از روزه اجباری یا اعتصاب غذای اجباری می شوند.
قرص های روانگردان
وی به قرص هایی اشاره می کند که در بند 2 الف به اجبار به زندانیان خورانده می شود. این قرص ها به گفته او معمولا قبل از بازجویی ها خورانده می شود. این مصاحبه شونده توضیح میدهد: بعد از مصرف این قرص ها که حالت روانگرادن دارند، متوجه نمی شدیم که در بازویی ها چه چیزی گفته یا نوشته ایم و به شدت شاد و شنگول بودیم و به مرور دچار فراموشی های حاد می شدیم.
این زندانی که هنوز آثار شکنجه ها بر روح و روان و جسم او آشکار است ادامه میدهد: یک اتاقی دارند که باید از روی سیم آهنین که خاردار هم هست رد شوی و بدان برسی و یک طرف این اتاق دیواری وجود ندارد ساعت ها ما را در این اتاق نگه داشته و وانمود میکردند که میخواهند ما را پایین پرت کنند که این قضیه به شدت خود مرا آزار داد.
وی در پایان می گوید: یک بازپرس از دایره اقتصادی مبارزه با قاچاق در این بند مستقر کرده اند که این بازپرس احکام بازداشت و تفتیش و … را بر مبنای دستورات فرماندهان سپاه صادر می کند.
مسولان قضایی اجازه ورود به بند 2 الف را ندارند
بند 2 الف سپاه به گفته علی اکبر موسوی خوئینی، نماینده مجلس ششم که آن زمان پی گیر مسائل مربوط به بازداشتگاهها بوده در اصل همان بازداشتگاه موسوم به 59 سپاه است که قبلا در پادگان ولیعصر (عشرت آباد) واقع بود و با پی گیریهای مجلس ششم تعطیل شده است.
موسوی خوئینی در این زمنیه به “روز” می گوید: بعد زا پی گیریهای فراوانی که کردیم آن موقع به ما اطلاع دادند که این بازداشتگاه تعطیل و به داخل زندان اوین منتقل می شود که همین بند 2 الف است که این روزها اخبار ناخوشایند زیادی نسبت بدان می شنویم.
این نماینده سابق مجلس، بند 2 الف را قوطی دربسته ای میداند که از عشرت آباد به زندان اوین منتقل شده است بدون اینکه اجازه بازدید داخل این قوطی به کسی داده شود.
وی با بیان اینکه هیات های بازدید مجالس بعدی هم امکان بازدید از این بند را نداشته اند می گوید: گویا دست اندرکاران نظامی ، هزینه عدم اجازه بازدید را به بازدید نمایندگان از این بند ترجیح می دهند.
موسوی خوئینی با اشاره به برکناری برخی از مسولان سابق زندان اوین و همچنین پرونده سازی برای برخی از نمایندگان، اشاره می کند که این مسولان و نمایندگان به دلیل پافشاری بر بازدید از بند 2 الف ، چنین سرنوشتی داشته اند.
وی با بیان اینکه حتی مسولان قضایی کشور هم اجازه بازدید از این بند را ندارند می گوید: ما میدانیم که حتی قاضی مرتضوی نیز اجازه ورود به این بند را نداشت و این جزیره در داخل زندان اوین همچنان بدون نظارت باقی مانده است و به کار خود ادامه میدهد و هر از چند گاهی نیز اخبار ناگواری از این بازداشتگاه منتشر می شود اما متاسفانه مسولان حکومتی ما تا فاجعه ای رخ ندهد غده ای ایجاد نشود حاضر به پذیرش هشدارها نیستند و چشمان خود را بر واقعیات می بندند و تا بدانجا پیش میروند که فاجعه ای همچون کهریزک رخ دهد و بعد از آن هم اقدام به فرافکنی م یکنند که چرا آبروی نظام را می برید و …حاضر به پذیرش و پی گیری فجایع نیز نمی شوند.
وی با اشاره به اخبار نگران کننده درباره نوع بازجویی ها، شکنجه ها و وضعیت بهداشتی این بازداشتگاه می گوید: در مجلس ششم، یکبار یکی از دانشجویان که سپاه قصد بازداشت او را داشت به ما مراجعه کرد و از ما خواست به عنوان نماینده مجلس از وزارت اطلاعات بخواهیم او را بازداشت کند تا دست سپاه نیفتد و این طنز بسیار تلخ روزگار ماست.
این نماینده سابق مجلس می افزاید: بسیاری از کسانی که سالها پیش در بازداشتگاه سپاه بود ه اند هنوز دچار تیک های عصبی هستند و نتوانسته اند به حالت عادی خود بازگردند.
بند 209 اوین…
بند 209 زندان اوین ، متعلق به وزارت اطلاعات است و اکثر زندانیان سیاسی و مطبوعاتی طی سالهای گذشته در این بند زندانی بوده اند.
ژیلا بنی یعقوب ، روزنامه نگار و شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر به تازگی از بند 209 زندان اوین آزاد شده اند. هر دوی آنها از نقض حقوق زندانیان در بند 209 که بازداشتگاه وزارت اطلاعات در داخل زندان اوین است، سخن می گویند.
شیوا نظرآهاری در گفتگو با “روز” از بازجویی با چشم بند، نشاندن متهم رو به دیوار، بازجویی در نیمه شب، پرسیدن سوالهای خارج از موضوع اتهام، ضرب و شتم زندانی و تحقیر زندانیان با تنبیه هایی همچون بشین و پاشو، کلاغ پر رفتن و پس گردنی های متوالی ، به عنوان مصداق بارز شکنجه و تحقیر بازداشت شدگان نام می برد. شکنجه هایی که در بند 209 زندان اوین همواره اعمال می شود.
او سپس به شرایط خود در این بند اشاره کرده و می گوید: یک یاز بارز ترین مشکلات در 209 ، مساله دستشویی است که از آن برای اعمال فشار استفاده می کنند و در شبانه روز ما 4 بار و مردان 3 بار اجازه دستشویی رفتن داریم که که متاسفانه تایم این دستشویی رفتن هم از سوی زندانبان تعیین می شود. یعنی ممکن است در تایمی نیازی به دستشویی نداشته باشی اما مجبور هستی بروی و در تایمی دیگر نیاز شدید داری اما ممانعت به عمل می اورند.
این فعال حقوق بشر از ساعات 6 صبح ، 12 ظهر، 5 بعد از ظهر و 11 شب به عنوان ساعاتی که اجازه دستشویی رفتن به زندانیان میدهند یاد می کند.
خانم نظرآهاری با اشاره برخوردهای سلیقه ای زندانبانان می گوید: در برخی شیفت ها این مشکل چند برابر می شد به طور مثال یکی از زندانبانان به شدت به مساله دستشویی رفتن ما حساسیت داشت و می گفت که برای تفریح به دستشویی می روید! و همین مسائل باعث می شد برخی اززندانیان ظروف یکبار مصرف را در داخل سلول برای رفع حاجت خود در مواقع بسیار اضطراری به کار برند.
مساله دستشویی که خانم نظرآهاری بدان اشاره می کند چنان در بند 209 حاد بود که محمد علی دادخواه، حقوقدان برجسته ایرانی که سه روز اجازه دستشویی رفتن را به او نداده بودند دچار مشکلات عدیده ای شده و بعد از آزادی ناچار از جراحی شد.
خانم نظرآهاری سپس به مساله آب این بند اشاره کرده و می گیود: به گفته خود زندانبانان، آب مصرفی از آب شرب شهری نبوده و از آب چاه است و همین مساله موجب بروز مشکلات روده ای بسیاری در زندانیان شد.
وی از ظروف یکبار مصرف و استفاده چند باره از این ظروف یاد کرده و می گوید: ما مجبور بودیم از ظروف یکبار مصرف به کرات استفاده کنیم و همین مساله نیز از نظر بهداشتی مشکلات زیادی ایجاد میکرد.
بر اساس قوانین بند 209 هر زندانی حق دارد سه بار در هفته از حمام اسفاده کند. این درحالیست که به گفته خانم نظرآهاری، چنین اجازه ای به زندانیان داده نمی شود و از سوی دیگر زندانیان از حق قانونی خود که هواخوری است نیز در اکثر موارد محروم هستند.
این فعال حقوق بشر می افزاید: در بند عمومی ، زندانیان لباس های عادی خود را به تن دارند اما در بند 209 یک دست لباس زندان به زندانی می پوشانند و هر چقدر هم که مدت بازداشت در این بند طولانی باشد اما فقط همین یکدست لباس در اختیار زندانیان است و مجبور هستند شسته و باز به تن کنند.
در بند 209 از وسایل خنک کننده در تابستان و گرمازا در زمستان خبری نیست و به یک پتو و لباس زندان هر زندانی ناچار است سر کند. دریچه هایی در سلولهای 209 تعبیه شده و لوله هایی کار گذاشته شده که گرمای سلولها را تامین کنند اما در عمل این لوله ها گرمای چندانی ایجاد نمی کنند.
وی که در اوج گرمای تابستان در بند 209 بوده می گوید: در سلولهای چند نفری که برای هر کسی فقط نیم متر فضا میرسد این وضعیت بدتر است و اصلا فضای نفس کشیدن هم نمی ماند. به گفته او در هر سلولی 5 الی 6 نفر نگهداری می شوند که به اصطلاح به این سلول ها، بند عمومی 209 گفته می شود. اما در بند مردان حتی 7 نفر نیز در یک سلول نگهداری می شوند.
خانم نظرآهاری غذای بند 209 را بهتر از سایر بندها توصیف می کند اما در عین حال می گوید: در ماه رمضان و در کل 30 روز فقط دو نوع غذا به ما دادند که این مساله باعث شد خیلی از ما دست به اعتصاب غذا بزنیم اما هیچ تغییری حاصل نشد.
این زندانی سیاسی که چند روزی نیز در بند قرنطینه زندان اوین زندانی بوده است درباره این بند می گوید: بند قرنطینه حالت سوئیت دارد که آشپزخانه، حمام و دستشویی در داخل آن تعبیه شده و ما جز موقع سرو غذا، زندانبان را نمی دیدیم و با سایر زندانیان هم ارتباطی نداشتیم.
وی با اشاره به بوی شدید فاضلاب و چاه در این بند می گوید: محدودیتی در ظاهر برای حمام وجود نداشت اما در عمل فقط هفته ای یکبار آب حمام گرم بود و فقط یکبار در هفته امکان حمام جود داشت.
خانم نظرآهاری همچنین از کمبود پتو و سرمای شدید بند قرنطینه انتقاد کرده و می افزاید: زندانیان معتقدند که بند 209 بهتر از بند قرنطینه و بند عمومی است چون در این بندها تفکیک جرایم نیست و همه نوع مجرم و بزهکاری در کنار زندانیان سیاسی قرار می گیرند.
بازداشتگاهی موقت اما طولانی مدت
ژیلا بنی یعقوب نیزبا اشاره به قانون هفته ای سه روز هواخوری در بند 209 به “روز” می گوید: عملا این قانون نادیده گرفته می شود و زندانبان ها روزهایی که کارشان زیاد است هواخوری را به راحتی حذف می کنند.
این روزنامه نگار با شاره به عدم امکان هواخوری می افزاید: در سلول های کوچک 209 عملا خبری از آفتاب نیست و هواخوری که حذف می شود زندانیان دچار رخوت و افسردگی شدید می شوند و از سوی دیگر دریچه های کوچک سلول ها را نیز می بندند و کوچکترین جریان هوایی در سلول ها وجود ندارد و گاهی اوقات نفس کشیدن به شدت سخت می شود.
به گفته او از این دریچه ها به عنوان عامل فشار استفاده می کنند و وقتی صدای زندانی بلند می شود به عنوان تنبیه اجازه باز کردن دریچه ها را نمی دهند.
وی می افزاید: متاسفانه کتاب و روزنامه به هیچ عنوان در اختیار زندانیان قرار نمی گیرد و حداقل امکانات رفاهی به راحتی از زندانیان سلب می شود خانواده های زندانیان حتی برای تحویل لباس گرم نیز با مشکل مواجه هستند.
خانم بنی یعقوب از نگهداری طولانی مدت در بند 209 به عنوان سخت ترین مسله یاد کرده و می گوید: 209، بازداشتگاهی موقت است اما سه ، چهارماه و حتی در مواردی من دیده ام که کسانی 16 یا 17 ماه در این بند بازداشت هستند و اجازه هیچ گونه ارتباطی با سایر زندانیان را نیز ندارند و این امر از نظرروحی و جسمی به شدت آزار دهنده است.
عدم حاکمیت قانون در 209 و 240
علی اکبر موسوی خوئینی ، وضعیت بند 209 را در مقایسه با بند الف سپاه قابل تحمل تر توصیف می کند اما در عین حال می گوید که در این بند نیز قانون اعمال نمی شود. او می افزاید: نگهداری طولانی مدت افراد در بازداشتگاهی که به صورت موقت است آثار روحی ، روانی و جسمی جبران ناپذیری را ایجاد می کند.
او سپس به تغییرات و اصلاحاتی اشاره می کند که بعد از پی گیریهای هیات تحقیق و تفحص مجلس ششم در این بازداشتگاه و همچنین بازداشتگاه 240 اعمال شده اما آن را ناکافی دانسته و می گوید: متاسفانه عدم حاکمیت قانون و بازجویی ها غیر قانونی همچنان در این بند وجود دارد.
این نماینده سابق مجلس با اشاره به بند 240 اوین می گوید: این بند متعلق به حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی است و قسمت هایی از آن توسط واحد های دیگر نیز مورد استفاده قرار می گیرد به طور مثال برخی از روحانیون را به این بند منتقل کرده بودند.
نقض حقوق زندانیان و سابقه ای سی ساله
نقض حقوق زندانیان در جمهوری اسلامی، سابقه ای سی ساله دارد و همواره یکی از چالش برانگیز ترین مسائل ازآغاز شکل گیری جمهوری اسلامی تا کنون بوده است. هرچند در قانون اساسی و قوانین موضوعه ایران، حقوقی برای متهم یا مجرم ، تعریف شده اما تجربه و روند سی ساله نشان داده است که تا فاجعه ای در بازداشتگاهی رخ ندهد، هیچ مقام مسولی خود را ملزم به رعایت حقوق زندانیان نمیداند. بعد از رخ دادن فجایعی چون کهریزک و افشای این گونه فجایع نیز، نه مسولی حاضر است که مسولیت این فجایع را بر عهده بگیرد و نه به طور شفاف و عملی با عاملان این فجایع برخورد می شود. بلکه با کمی سر و صدای مطبوعاتی و چند مصاحبه درباره پی گیری موضوع ، در اینگونه موارد تلاش شده است که قضیه شامل مرور زمان شده و به فراموشی سپرده شود.
نوع بازجویی ها، وارد شدن به حریم شخصی و خانوادگی افراد، چشم بند و دستبند، فحاشی و توهین به زندانی، بازجویی های غیر اخلاقی، شکنجه های روحی و جسمی و … نمونه کوچکی از نقض حقوق زندانیان در جمهوری اسلامی است. پیش از فجایع بازداشتگاه کهریزک، زهرا بنی یعقوب و زهرا کاظمی شاید معروف ترین قربانیان شیوه های بازجویی زندان های جمهوری اسلامی باشند که پیش از اتمام تحقیقات مقدماتی پرونده آنها و در حالیکه در بازداشت موقت به سر می بردند کشته شدند و هنوز هم هیچ مسولی مسولیت این قضایا را برعهده نگرفته است.
وجود بازداشتگاههای غیر قانونی بر این بی قانونی افزوده استو هر نهاد اطلاعاتی بازداشتگاههای خاص خود را دارد. بازداشتگاههایی که زیر نظر هیچ نهادی نیست و هر چند با پی گیری های گروه هیات تحقیق و تفحص مجلس ششم برخی از این بازداشتگاههای غیر قانونی تعطیل شدند اما بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران (شاپور)، بازداشتگاه سازمان حفاظت اطلاعات ارتش، بازداشتگاه اماکن، بازداشتگاههای حفاظت اطلاعات وزارت دفاع موسوم به 64، بازداشتگاه حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه، بازداشتگاه اطلاعات سپاه، بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین، بازداشتگاه آگاهی در شهرری، بازداشتگاه ستاد مبارزه با مواد مخدر در شهرری،بازداشتگاه کلانتری 160 خزانه، بازداشتگاه آگاهی ورامین، بازداشتگاه آگاهی شهریار، بازداشتگاه مبارزه با مواد مخدر شهریار و بازداشتگاه دادسرای ناحیه 7 دادگاه انقلاب نمونه هایی از بازداشتگاههای غیرقانونی هستند که به نوشته روزنامه خبر “وضعیت مدیریتی آنها با ابهام مواجه است”.
این بازداشتگاهها خارج از نظارت سازمان زندان ها و در برخی مواقع مخفی هستند.