جدال آزادی و بقا در ایران

نویسنده

خبری که دریافت شد خبر تازه ای نبود، ولی به مانند دیگر اخبار در این زمینه، هشدار دهنده بود: موج جدید خشونت و سرکوب، شکنجه، اعدام های گروهی، سنگسار، اعترافات سیاسی در قالب برنامه تلویزیونی، دستگیری های خودسرانه و ناپدید کردن آدم ها از خبرهای تازه ای است که در روزهای اخیرً از ایران است؛ سرزمینی که از یک سو به “مهد دائمی نوعی از انقلاب” تبدیل شده از طرف دیگر، تندی و خشونتی که از این اخبار برداشت می شود، به خوبی چالش بین دو وسواس آزادی یا حفظ بقا را آشکار می کند.

فن سالاران حاضر در حکومت از وضعیت موجود در ایران به عنوان یک “دموکراسی مذهبی استوار و ماندگار” یاد می کنند. دنیا با نگاهی اجمالی و در عین حال اسفبار به وضعیت ایران که گفته می شود “امنیتی” است، به هزینه ای نگاه می کند که حکومت برای “ماندگاری” می پردازد.

در ماه می 2007، احمد قصابان، مقداد خلیل پور، پویا محمودیان، مجید توکلی و مجید شیخ پور از دانشگاه پلی تکنیک امیر کبیر به دلیل نشر یک روزنامه دانشگاهی “توهین آمیز به مقدسات اسلام” از سوی مسؤولین قضایی کشور دستگیر شدند. از 26 ژوئن، نزدیک 500 نفر نیز به دنبال ناآرامی هائی که برسر سهمیه بندی بنزین روی داد دستگیر شدند؛ این اعتراضات در کشوری روی می داد که در 9 سال اخیر بیش از 400 میلیارد دلار درآمد نفتی را هزینه کرده است. روز 5 ژوئیه، جعفر کیانی، که به داشتن رابطه با زن شوهردار محکوم شده بود، در روستائی در تاکستان قزوین سنگسار شد و این درحالی است که معشوق وی مکرمه ابراهیمی نیز در انتظار حکم سنگسار خود بسر می برد.

در تاریخ 9 ژوئیه، 16 نفر از فعالین جنبش دانشجویی به دنبال هشتمین سالگرد یادبود جنبش دانشجویی سال 1999 دستگیر شدند که در بین آنها می توان به محمد هاشمی، علی نیکو نسبتی، مهدی عربشاهی، حنیف یزدانی، علی وفقی، عبدالله مؤمنی و مجتبی بیات اشاره کرد. روز 11 ژوئیه، بهاره هدایت و امیر یعقوب علی، فعالین حقوق مدنی و اعضای کمیته تساوی که همان کمپین “یک میلیون امضاء” باشد دستگیر شدند. هدف این کمپین پایان دادن به آپارتاید جنسی در ایران است.

در تاریخ 9 آوریل و 10 ژوئیه، محمود صالحی، یکی از فعالین جنبش کارگری، و منصور اسانلو، رییس سندیکای شرکت واحد که بیش از 17 هزار عضو دارد، دستگیر و به زندان اوین منتقل شدند. هفته بعدش تلویزیون دولتی ایران اعترافات سه شخصیت دانشگاهی را درخصوص توطئه امریکا برای راه اندازی “انقلاب مخملی” در ایران نشان داد که دارای تابعیت دوگانه ایرانی و امریکایی هستند. در تاریخ 22 ژوئیه، سعید مرتضوی، دادستان تهران، اعدام 16 تن از “اراذل و اوباش” را اعلام می کند و وعده اعدام 17 تن دیگر را نیزداد.

طی ماه های اخیر، پلیس اسلامی منکرات اقداماتی را پیش گرفته که به آن “امنیت اجتماعی” نام داده شده. این عملیات که علیه کسانی صورت گرفت که “نمونه های متحرک تبلیغاتی غرب” یا رواج دهندگان “فرهنگ غرب” متهم هستند. در میان موج های بی وقفه سرکوب که به هدف ساکت کردن مخالفان قومی در ایران انجام می شوند، می توان به حوادث استان کردستان اشاره کرد که طی آن عبدالواحد بوتیمار و همکار روزنامه نگارش عدنان حسن پور در اواخر ژانویه دستگیر شدند. این دو به جرم “محاربه با خداوند” که در قوانین قضایی اسلامی می توان منجر به اعدام شود، در انتظار دار بسر می برند. قابل ذکر است که اخیراً برخی از زندانیان مخالف اعتصاب غذایی را آغاز کرده اند و در این میان، شرایط آقای منصور تیفوری، نویسنده و مترجم کرد، چندان رضایت بخش نیست.

لیست سیاه افعال حکومت ایران همچنان طولانی است، طیف وسیعی از حوزه ها و افراد در این لیست قرار می گیرند: از مباحث حقوق بشر گرفته تا ماجراجویی های اتمی و تروریسم که تماماً به عنوان ابزارهای ژئوپلیتیکی شناخته می شوند. و البته چندان هم تعجب آور به نظر نمی رسد. آنچه که برعکس حیرت آور می نماید، رویکردهای ساده دلانه و گاهی همدستانه دنیا دیگر است. درحالی که حکومت اسلامی پله های هسته ای را گام به گام طی می کند و به نقطه بی بازگشت نزدیک می شود، در دو سوی اقیانوس اطلس دولت هائی در پی برقراری “گفتگو”ی وسیع تر، تبادلات تجاری بیشتر و تحریم های کمتر هستند.

با این حال، اقدامات دولتی که متهم است علیه مردم ایران فعالیت می کند نیاز به تحلیل دارد: دولتمردان از این نگرانند که نافرمانی های پراکنده مدنی به یک جنبش عظیم یکپارچه “انقلابی به شیوه ایرانی” تبدیل شود. آن ها مطمئن اند که در برابر چنین جنبشی که از سوی جامعه بین الملل نیز حمایت خواهد شد، بیش از هر زمان دیگری آسیب پذیرند.

مخالفان ایرانی داخلی حکومت به مانند مخالفانی که در خارج از ایران به سر می برند، یکصدا به تمامی کشورهای جهان خاطرنشان می کنند که ریشه بحران فعلی از چالش بین دو خواست سازش ناپذیر نشأت می گیرد: اقتدارطلبی و آزادیخواهی. به همین دلیل است که آنها از ارگان های سازمان ملل، اتحادیه اروپا و نهادهای بین المللی می خواهند که با اقدامات هماهنگ و هدفمند خود به جمهوری اسلامی فشار وارد کنند؛ درست به مانند همان اقداماتی که با موفقیت تمام علیه حکومت آپارتاید نژادی افریقای جنوبی انجام شد.

منبع: فیگارو، 9 اوت 2007

مترجم: علی جواهری