افشاگری که به زندان می رود

نویسنده
مریم کاشانی

» نگاهی به نامه های سرگشاده رضا گلپور در دوران احمدی نژاد

روزنامه اعتماد چند روز پیش در خبری اعلام کرد: “با قطعی شدن حکم ۹۱ روز حبس صادره از شعبه ۱۰۵۷ تهران با شکایت خانم بداقی، معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری در دوره احمدی‌نژاد و پیگیری محمدرضا رحیمی و اسفندیار رحیم‌مشایی در جایگاه شکات خصوصی رضا گلپور در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد گفت: با ‌‌نهایت افتخار از اینکه با شکایت این آقایان به ویژه جناب آقای رحیمی محکوم شده‌ام و نیز با تشکر از قوه محترم قضاییه در اجرای عادلانه احکام شکات محترم به لطف خدا در جهت اجرای قانون، شنبه صبح به زندان می‌روم.”

سایت راستگرای فردا نیز در خبری با عنوان “یک پژوهشگر با شکایت مشایی و احمدی‌نژاد امروز به زندان رفت” اضافه کرد: “در حکم صادر شده از سوی قاضی شعبه ۱۰۵۷ دادگاه کارکنان دولت، رضا گلپور و مدیر مسئول سایت عماریون هر کدام به ۹۱ روز حبس و ۲۵۰ هزار تومان جزای نقدی محکوم شده‌اند.”

ماجرای رضا گلپور از دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی آغاز شد. او کتابی با نام “شنود اشباح” علیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی جمع آوری و این سازمان را متهم به دست داشتن در انفجار ریاست جمهوری در سال ۱۳۶۰ کرده بود. حمله گلپور به اصلاح طلبان مورد استقبال راستگرایان قرار گرفت و حتی کتاب او بدون مجوز رسمی وزارت ارشاد در تیراژی گسترده منتشر شد.

اما آنچنان که در “نظام مقدس “جمهوری اسلامی مرسوم است، افشاگر جدید، خیلی زود نوک حمله خود را به سوی دیگران هم چرخاند.

در آذر ماه سال ۱۳۸۹ سایت عماریون نامه سرگشاده رضا گلپور خطاب به اسفندیار رحیم مشائی را منتشر کرد که جنجال برانگیز بود. گلپور در ابتدای نوشته خود آورده بود: “ بدلیل تلاش های پژوهشی مختلف فعلاً قصد پرداختن به موضوع شما را نداشتم اما دیروز که دوست مشترکمان پیغام استهزاگونه ی حضرتعالی را برایم آورد که برود زن چهارمش را بگیرد چه به دخالت در سیاست ما…از من چیزی به او نمی ماسد…و مطالبی از این دست!!!با قلمی کردن این متن صدای خود را به آقای احمدی نژاد میرسانم.”

 گلپور افزوده بود: “بنده برای تجدید فراش به اذن مثل تویی احتیاج ندارم و ازدواج منقطع و تعدد زوجات را حکم مترقی و مدرن و انسانی اسلامی می دانم و بر خلاف تو که ازدواج با سرکار خانم زیبا الف را که اکنون مادر دختر کوچک توست مخفی می کنی ؛ بنده فریاد میزنم که افتخار میکنم در این لحظه 3 همسر دائم رسمی دارم!”

او سپس به سوابق “اسفندیار رحیم مشایی” معروف به “مرتضی محبّ الاولیا” پرداخته ودر بخشی از نامه خود مشائی را متهم به توطئه و قتل کرده بود. او با اشاره به عضویت برادر مشائی در سازمان مجاهدین خلق و یکی از عملیاتهای نظامی او که موجب دستگیری اش شده است، نوشته بود: “اسفندیار بدون حکم دادستانی 6 نفر منافق دیگرتحت امر برادرش راکه دستگیر شده بودند توسّط همان چهار نفر پاسدار ،بدون محاکمه ی قضایی و به عنوان خونخواهی شهدای پایگاه بسیج اعدام نموده وسپس با تهدید به افشا، آنها را مجبور به سکوت پیرامون برادرش می نماید. “

او درباره همسر رحیم مشائی نیز نوشته بود: « بازجویی از متّهمه ای به نام “طاهره ذ » از تنکابن که در جریان عملیّات مسلّحانه بر علیه سپاه در خانه ی تیمی دستگیر شده بود و حین دستگیری اقدام به خوردن سیانور نموده (ولی با هوشیاری واحد عمل کننده ی سپاه از هلاکت نجات یافته بود) با اصرار «اسفندیار» در اختیار او قرار گرفت.«اسفندیار» در جریان بازجویی از خانم فوق الذّکر (که چندین فقره سابقه ی محاربه داشته و حکم تعزیر در مورد او صادر شده بود ) ، وظاهراً جهت اخذ معلومات عملیّاتی اش به او علاقمند شده و بعدها با او ازدواج می کند! در حال حاضر همسر رسمی اوّل او (مادرِ پسرش “رضا” و مادر زنِ پسر آقای” احمدی نژاد”) است.”

در این نامه همچنین درباره یکی از دوستان مشائی به نام “ قدرت الله لطیفی”، تولیت سابق مسجد جمکران نیز اتهاماتی مطرح شده بود. او نوشته بود: “ در سال 1375 همین آقای مدّعی یعنی قدرت الله لطیفی (تولیت مسجد جمکران)با خودروی کاظم کیاپاشا (که حالت جانشین او را داشته ) از جمکران تا منزل اسفندیار ( در منطقه ی فرمانیه ی تهران )آمد و بیش از دو ساعتی میهمان او بود تا به آنها بشارت هایی از آینده بدهد. کیاپاشا مشاور رسمی اسفندیار در شهرداری تهران ومشاور رسمی اش در جایگاه رئیس سازمان ایرانگردی و جهانگردی ونیز مسئول امور ایثارگران این سازمان بوده است. اسفندیار و همراهانش برای استقبال از لطیفی در ابتدای کوچه منتظر بوده و پس از پیاده شدن نامبرده به حالت سجده خم شد تا پای اورا ببوسد. تا قبل از آن تاریخ دیدارها در دفتر لطیفی در جمکران بود و آمدن حضرتش!!! به منزل اسفندیار نشان از عنایت ویژه ی آقا! به اسفندیار و احمدی نژاد بوده است !!!”

این نامه یکبار از سایت عماریون حذف شد و سپس در سال 1391 دوباره بخشهایی از آن در این سایت منتشر شد.

انتشار این نامه خشم هواداران احمدی نژاد را در پی داشت. در آن زمان احمدی نژاد متهم به پیروی از مشائی بود و اطرافیان مشائی به جن گیری و رفتارهای غیرعادی متهم شده بودند. دفتر ریاست جمهوری از گلپور شکایت کرد و پرونده او به دادگاه رفت. گلپور چندی بعد نامه ای در دفاع از سعید حدادیان و دیگر مداحان تهران خطاب به احمدی نژاد نوشت. اودرابتدای نامه اش در مقابل نام احمدی نژاد نیز عبارت (صباغیان) را نوشته بود تا نشان دهد که درباره او هم اطلاعاتی دارد!

او خطاب به احمدی نژاد نوشته بود: “مطالبی پیرامون ضرورت توجه به سوابق پیچیده و غیر قابل انکار برخی نزدیکان حضرتعالی بویژه اسفندیار خان رحیم مشایی و محمدرضا رحیمی و…باز بویژه اقوام رده یک نسبی و سببی شان ( مثلاً برادرش کوروش رحیمی معروف به بختیار و همسر رسمی اوّلش طاهره ذبیحیان معروف به مقدم مادرِ پسرش «رضا» و مادر زنِ پسر حضرتعالی و… در همکاری با سازمان محاربین خلق ایران و ایفای نقش مستقیم آنها در به شهادت رساندن بسیجیان و سپاهیان مازندران و… و یا سوابق و روابط خانوادگی لطیفه عرفانی همسر محمدرضا رحیمی و برادرش مسعود و خواهرانش در انگلستان بویژه اسکاتلندیارد…) بیان نمودم.”

چندی بعد گلپور نامه ای خطاب به آیت الله لاریجانی نوشت و اینبار به افشاگری علیه دستگاه قضائی و سپاه پاسداران پرداخت. او از “شبکه بزرگ قاچاق تحت پوشش امور خیریه” خبر داد که مدیریت آن با فردی به نام ابوالحسن فقیه بوده است و نوشت: “پرونده فساد ابوالحسن فقیه و همدستانش در حکومت جمهوری اسلامی از کثیف ترین و رذیلانه ترین پرونده هایی است که تا به حال کشف شده است” و اضافه کرد: “در این پرونده ی اقدام به قاچاق توسط فقیه(رئیس وقت سازمان بهزیستی) و همدستانش(مثل رستم خان!) که پیگیری آن موجب دخالت شخص آقای احمدی نژاد در قبول استعفای سردار نقدی و جابجایی فقیه و تیمش به هلال احمر را موجب گردیده باشد، در روند قضایی پرونده (که حتی با ورود رجل دولت انتقالی که مأموریت حفظ خوشنامی آقای احمدی نژاد را تا نفر بعد از خود در آن سمت ایفا می کند) یعنی جناب آقای الهام (عصا بدست) در جایگزینی آقای نقدی و نهایتاً جایگزین نمودن متهم اصلی پرونده ی کهریزک (که به تعبیر مقام معظم رهبری جنایت بود) یعنی آقای سعید خان مرتضوی (قاضی تعلیق شده توسط دادسرای انتظامی قضات ) که خللی ایجاد نشد. هر چند ستاد مرکزی مقابله با قاچاق کالا و ارز (مرجع اصلی پیگیری این پرونده و نظایرش در پیگیری فرمان معروف مقام معظم رهبری) با انتصاب مرتضوی از سوی رئیس جمهور و با خروج روند پیگیری این پرونده از اتوماسیون ستاد فوق عملا فتیله ی پیگیری این چراغ امید بخش را پایین کشید، اما چرا قوه قضاییه با اطلاعرسانی در مورد پرونده های این شبکه ی در هم تنیده شده در نظام سکوت می نماید؟”

او همچنین از دخالت معاون حقوقی و قضایی سپاه پاسداران در روند پرونده خود خبر داده و سپس علیه سعید مرتضوی افشاگری کرده بود. گلپور افشا کرده بود که چند تن از اعضای خانواده معاون حقوقی و قضایی سپاه پاسداران توسط مرتضوی استخدام شده اند. او همچنین نوشته بود: “روشنتر عرض میکنم که مثلاً سعید مرتضوی ؛ سردار سرتیپ پاسدار میر احمدی (از مسئولین بلندپایه سپاه و رئیس وقت سازمان حفاظت اطلاعات وزارت دفاع وفعلا معاونت اداری و مالی سردار وحیدی ) را به عنوان مشاور خود در ستادمرکزی حقوق می داده است!و صد البته پسر بیست و چند ساله ی سردار میراحمدی را نیز به عنوان مسئول تشکیلات عجیب حفاظتی ستادمرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز منسوب نموده!”

او اضافه کرده بود: “شما منصوب رهبری هستید و بدانید سکوت و مماشات در برابر امثال فقیه و مرتضوی و مشایی و امثالهم پایه های کارآمدی نظام قضایی کشور را در افکار عمومی مردم متزلزل و امکان سوءاستفاده دشمنان قسم خورده انقلاب را در پی خواهد داشت.”

افشاگریهای گلپور با صدور حکم زندان برای او متوقف شد. مدتها بود که دیگر خبری از او منتشر نمیشد.برخی ناظران سیاسی معتقدند که افشاگریهای گلپور، از یک جهت به افشاگریهای عباس پالیزدار مشابه بود. آنان قربانی جدال نیروهای قدرتمندتری شدند که در بازی اصلی آنها جایی نداشتند.