ندا، با چشمان باز، در جریان اعتراضات به انتخابات دست کاری شده ریاست جمهوری ایران در سال 2009 جان باخت؛ در حالی که میلیون ها نفر به خیابان ها آمده بودند و خواهان تغییر شدند. مرگ ندا بسیاری را که از درون خانه به این صحنه نگاه می کردند شوکه کرد. گفته اند که گاهی یک تصویر هزاران پیام دارد. ولی واقعیت معمولا تلخ تر از آن چیزی است که از آن برداشت می شود.
تصادفا تنها با فاصله چند روز از سالروز مرگ ندا، کشتار وحشیانه دیگری انجام می شود. هاله سحابی، 54 ساله، مدافع خستگی ناپذیر حقوق بشر و دموکراسی، بر اثر زخم هایی که در مراسم تششیع جنازه پدرش بر او وارد آمد جان سپرد. هاله، عضو گروه مادران صلح و از فعالین حقوق زنان در 5 اوت 2010، همراه با تعدادی دیگر از فعالین دستگیر شد. پدرش، عزت الله سحابی، عضو سابق مجلس ایران و از مخالفنینی که در تمام طول زندگی بطور متواتر در زندان به سر برد، به دلیل خونریزی مغزی بستری شده بود. هاله با دو هفته مرخصی از زندان آزاد شد تا پدررنجورخود را ملاقات کند. دیگر دیر شده بود؛ متاسفانه آقای سحابی به حالت کما فرو رفته و سپس فوت کرد.
تششیع جنازه مهندس سحابی برای روز اول ژوئن، ساعت 8 صبح، پیش بینی شده بود. ولی نیروهای انتظامی مراسم را به دلیل ازدحام شرکت کنندگان به تعویق انداختند و سعی کردند جسد او را ضبط کنند. همچنین کوشش شد مسیر تشییع جنازه تغییر داده شود، که با مخالفت دخترش هاله، روبرو شد. در همین حال لباس شخصی های معروف نیروی انتظامی به جمعیت حمله ورشدند. پلیس برای متفرق کردن جمعیت ختم مراسم تشییع جنازه را اعلام کرد. در نتیجه این اعلام درگیری میان مردم و پلیس رخ داد که طی آن هاله بر زمین افتاد. او را بطور وحشیانه ای لگد زدند و نهایتا کشتند.
تعداد زیادی از شرکت کنندگان در مراسم دستگیر شدند. در میان آنها نوه آیت الله منتظری – نایب آیت الله خمینی، بنیانگزار جمهوری اسلامی - نیز بود. آیت الله منتظری نقش رهبری خود را به دلیل مخالفت با کشتار زندانیان سیاسی در سال 1988 از دست داد. گورستان خاوران از مشهورترین مکان گورهای جمعی کشه شدگان این دوره است که گفته می شود بیش از 30هزار نفراز زندانیان سیاسی را در بر می گیرد.
نیاز به گفتن نیست که جمهوری اسلامی به وعده هائی که رهبرش قبل از انقلاب به مردم داد عمل نکرد. کاملا برعکس؛ نشان داد که از سرکوبگرترین رژیم های دوران معاصر است. جمهوری اسلامی، به عوض به ارمغان آوردن شکوفایی و ترقی، رکورد های جدیدی در سایر زمینه ها بر جای گذاشت: رکورد تعداد اعدام ها (از جمله کودکان)، تعداد روزنامه نگاران و وب لاگ نویسان زندانی و شکنجه شده و تعداد فعالین سیاسی محبوس شده.
سعید پورحیدر، روزنامه نگار اصلاح طلب و زندانی سیاسی سابق، که اخیرا از ایران فرار کرده است، تصویری مهیب از شکنجه های فیزیکی و روحی که در زندان های ایران اعمال می شود ترسیم می کند. از میان این شکنجه ها آویزان کردن فرد از سقف به صورت وارونه، پرتاب در آب یخ زده، شلاق با کابل، فشردن بیضه ها و برگزاری مراسم اعدام ساختگی را می توان نام برد. تجاوز و تهدید دختر و همسر زندانیان نیز رویه سادیستی مرسومی است.
پیروان آئین بهایی از رفتن به دانشگاه ها و آموزش عالی محروم هستند و چند هفته پیش بیش از 30 تن از آن ها به دلیل شرکت در یک موسسه آموزش عالی انیترنتی دستگیر شدند.
در گردهم آیی کشورهای جی-8 در فرانسه، اوباما و سایر رهبران کشورهای صنعتی اشاره کردند که حرکت های مردمی اخیر در کشور های خاورمیانه و شمال افریقا - که نام بهار عربی را به خود گرفته است - در واقع از ایران آغاز شده است و اشاره کردند که وقایع اخیرنباید مسائل ایران را به کناربزند. در بیانیه این اجلاس آمده است که «ما خشونتی را که علیه مردم ایران اعمال شده و باعث کشته شدن بسیاری از آنها شده است محکوم می کنیم و ازمسدود کردن رسانه ها و دستگیری و زندانی کردن های بی دلیل متاسف هستیم.» این اجلاس از مسئولان ایرانی خواست به تعهدات بین المللی خود احترام بگذارند.
ولی آیا این بیانیه ها دور دیگری از کشتار ها را متوقف می کند؟ دور دیگری از مذاکرات، جز اینکه زمان بیشتری برای جمهوری اسلامی فراهم آورد، چه نتیجه ای دارد؟
غرب باید مسائل حقوق بشر را در الویت قرار دهد. خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی رژیمی دموکراتیک با تمام آزادی های مدنی بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشررا وعده داد. آیا ما هم باید همان وعده های تو خالی را تکرار کنیم؟ یا باید به معنی گفته هایمان فکر کنیم؟
هاله سحابی، با چشمان باز ما را می نگرد. احتمالا اگر می توانست سخن بگوید می پرسید چه زمان حرف های ما جامه عمل می پوشد. میلیون ها هاله، در مکان هایی نظیر ایران و سوریه در انتظار این هستند.
منبع: واشنگتن تایمز - 18 ژوئن