این آقای ثامنی از دوستان قدیمی ما آمده و یک ورق دستش گرفته و داده به من می گوید خودت ببین. نگاه کردم می بینم یک پرینت از خبر خبرگزاری فرارو است که نوشته “کانادا هم ماده مخدر ماری جوانا را آزاد می کند.” خبر را خواندم و پرسیدم: خب، من باید چکار کنم؟
ثامنی گفت: همه خبر را خواندی؟ دیدی چند کشور ماری جوانا را آزاد کردند؟
دوباره به خبر نگاه کردم و دیدم نوشته که در استرالیا، بلژیک، آرژانتین، هلند، چک، پرتغال همراه داشتن کمی ماری جوانا برای مصرف شخصی آزاد است و برزیل و مکزیک هم ممکن است مصرف آن را آزاد کنند و در ایالت کالیفرنیا و نیویورک هم نسبتا آزاد است. به ثامنی می گویم: خب! اینها چه ربطی به من و شما دارد؟
می گوید: خب! همینطوری پیش برود دو روز دیگر در ایران هم مصرف ماری جوانا آزاد می شود. من خیلی نگرانم، اگر آزاد بشود ما چکار کنیم؟
می گویم: اولا ایران ربطی به این کشورها ندارد، در همه این کشورها حجاب زنان اختیاری است، مصرف الکل مجاز است، زنان مثل زنان ایرانی مشکل حجاب ندارند…..
عصبانی شده و می گوید: بله، ولی چیزهای خوبش که به ما نمی رسد، همیشه چیزهای بدش به ما می رسد.
می بینم عصبانی است، با خونسردی می گویم: شما بیا این لیوان آب یخ را بخور، بعد به من بگو مصرف ماری جوانا چه تاثیر بدی دارد….
مثل اینکه درسش را فوت آب باشد، تند و تند می گوید: اولا که مصرف ماری جوانا باعث می شود که افراد به مواد مخدر دیگر مثل تریاک و هروئین معتاد شوند.
می گویم: خب، همین الآن هم در ایران دو تا چهار میلیون معتاد تمام وقت و نیمه وقت داریم.
می گوید: مصرف ماری جوانا باعث اختلال در هماهنگی می شود.
می گویم: شما دو نفر ایرانی را به من نشان بده که با همدیگر هماهنگ رفتار کنند؟ خود ولی فقیه با خودش هماهنگ نیست، چه برسد به هماهنگی با بقیه.
می گوید: مصرف ماری جوانا باعث اختلال در رانندگی می شود
می گویم: ما همین الآن هم سالانه بیست تا سی هزار نفر از مردممان در تصادفات جاده ای می میرند.
می گوید: مصرف ماری جوانا باعث ایجاد مشکل در فکر کردن و حل مشکل می شود.
می گویم: یعنی فکر می کنی ما همین الآن مشکلات مان را حل می کنیم؟ الآن سی سال است حکومت ایران می خواهد مشکل بدحجابی، زنان، فقر و سیاست خارجی را حل کند و نمی تواند.
می گوید: پس تو فکر می کنی هیچ ضرری ندارد؟
نه اینکه بگویم مصرف شدن ماری جوانا هیچ ضرری ندارد، ولی واقعیت این است که ما بدون مصرف ماری جوانا هم تمام عوارض اش را در میان مردم و مسئولان مملکتی داریم. اصلا انگار ما ماری جوانا زده زندگی می کنیم. بپیچ بده بده دست جنتی شاید کمی مشکلاتمان کمتر شد. یک نگاری هم بده به نقدی شاید کمی از خود را کنترل کند. یکی هم اگر دم دست هست بده به بالاترش که تا وقتی گند این هم مانند مرتضوی در نیامده نقدی را از اداره امور نوجوانان بردار یک شغل مهم تر بهش بده، شاید این همه خودکشی و دلمردگی در بین جوانان کمتر شد، شاید حال خودتان بهتر شد.
عروسک های مشکوک
آدم بعضی اوقات تکلیفش را در مورد حرفهای مسئولان جمهوری اسلامی نمی فهمد. طرف می گوید: “مانکن های استکباری برای هجمه به بیضه اسلام آمدند.” تصویری که در ذهن آدم شک می گیرد، تعدادی از عروسک های مدل پشت ویترین را تصور می کند که با مانتوی شیشه ای مثل بروس لی در حال لگد به بخش مرکزی برادران بسیجی هستند و برادران بسیجی هم آنجا را با دست محکم گرفته لپ هایشان را باد کرده اند و ندای هل من ناصر ینصرنی سرداده اند.
همین می شود که وقتی فرمانده ناجا می گوید: “عروسک های مشکوک زیاد نبودند.” آدم اول فکر می کند منظور فرمانده ناجا این است که “زنان بدحجاب در کنسرت فلان تعدادشان کم بود.” بعدش فکر می کند ممکن است منظور فرمانده ناجا این باشد که “تعداد کمی از بازیگران زن شناخته شده در انتخابات از اصلاح طلبان حمایت می کنند.” یا ممکن است فکر کنیم که منظور فرمانده ناجا این است که “حضور روسپیان خیابانی کاهش پیدا می کند.” یا ممکن است تصور کنیم که منظورش از کم بودن عروسک های مشکوک این است که “خبرنگاران زن عامل فتنه تعدادشان زیاد نیست.”
لامصب ها یک طوری حرف می زنند که آدم تکلیفش را نمی فهمد، یک وقت می گویند بی بصیرت، آدم می فهمد منظور اکبرهاشمی رفسنجانی است، یا یک وقت می گویند سران فتنه آدم می فهمد منظورشان خاتمی است، ولی وقتی فرمانده ناجا می گویند عروسک های مشکوک زیاد نبودند، کلی فکرهای عجیب و غریب می کنیم. خلاصه رفتیم تحقیق کردیم دیدیم واقعا منظورش همین عروسک های خودمان است که بچه ها با آن بازی می کنند و نوع خودی اش دارا و سارا و نوع نفوذی اش باربی است.
البته این ها همه بازی برای سرگرمی است چون یکی بود که بهش می گفتن فقیه عالیقدر و عده ای را گرفتند که چرا بهش میگین گربه نره. یک مغازه را آتش زدند چون عروسک فروشی بود و اسمش را گذاشته بود گربه ملوس. اما یکهو طرف شد شیخ ساده لوح و تا به خودمان آمدیم شد رهبر محبوب اوپوزیسیون، معلوم شد بیخود می گفتیم گربه نره او کلی از پناهندگان جهانی را از مرگ در زندان های ایران نشان داده و اصلا اصل شیندلر او بوده است طفلک. یکی هم بود که بهش می گفتند راسپوتین و هزار طعنه و لقب دیگر، وقتی عوامل استکبار – این یکی لقب افتخاری است – وی را شهید کردند کم کم مردم یادشان افتاد که اگر او مانده بود چقدر وضع جمهوری اسلامی بهتر می شد و زندگی راحت تر. چنین بود که شروع شد به رو کردن عکس های یادگاری و خاطرات با وی. خلاصه همین طور برو تا نوبت به دیگران برسد گرچه همین الان هم یکی دیگر از سه یار امام که بهشتی و هاشمی و سیدعلی بودند شده توسط مامور حراست بیت شده است بریده و خاطره ساز بدکار. و مردمی هم عکسش را یواشکی در خانه قایم کرده اند و اگر خدا نکرده یک روز – صد سال بعد از جنتی – از دنیا رفت همین الان متن آماده ای در بیت تهیه شده درباره این که او مظلوم بود و دیدید در تاکسی بهش چی می گفتین. در این تاریخچه حرفی از نخست وزیر امام نگفتم که الان راس فتنه است و حصر به اسم او ثبت شده حتی در ترانه سریال شهرزاد.
ظاهرا تعدادی عروسک ها را بمب گذاری کرده بودند و در اطراف کرمانشاه یا یک جای دیگر ول کرده بودند وسط خیابان، که ناجا برای اولین بار در عمرش به جای کتک زدن دختران و تعطیل کنسرت یک کار مفید کرده و رفته عروسک های مشکوف را پیدا کند، دیدند عروسکی در کار نبوده و چون دیدند دادن چنین خبری خیلی ضایع است، گفتند “زیاد” نبود. خدا کمترش کند.
اینها مائیم
خدا بیامرزدش مرحوم منتظری را، می گویند آن زمانی که فقیه عالیقدر بود، یک روز رفته بود پیش امام و از او پرسید: حاج آقا! اینها کی می رن؟ امام هم یکی از آن نگاههای پر از “هیچ” خودش را به او انداخت و گفت: “اینها مائیم.”
حالا دیروز آقای هاشمی گفته “برخی برای نفوذ هیاهو راه انداختند. در حالی که نگاه رهبری به این موضوع بسیار بلند، عمیق و همه جانبه بود.” یعنی خوشم می آید از این حالت خونسردی طرف که همه به او می گویند نفوذی، چنان رفتار می کند انگار اینها ما نیستیم.برای همین بعدا معلوم خواهد شد مردم بیخود در تاکسی و خطی و دخمه و اداره به او بد می گفتند و حقوقشان را از نقدی می گرفتند که الحمدلله مثل کیهان و جوان و دیگران هیچ راهی به بودجه ندارد و هیچ از بودجه عمومی و بیت المال هزینه نمی کند و ارثیه پدر محترمشان است این میلیاردها که نوش جان خود و گروه ظلمه می کنند.