نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

عزت الله مهر آوران متولد 1328 مسجد سلیمان، یکی از نویسنده و کارگردان های نام آشنای تئاتر کشور ماست. مهرآوران که گاه خود نیز بر صحنه تئاتر و مقابل دوربین به بازیگری پرداخته، هم اکنون نمایش تقدیر نفرین شده لیدی مکبث را در خانه نمایش روی صحنه دارد.

ladymacbech1.jpg

درگیری های ذهنی یک بازیگر جوان

نویسنده، کارگردان، طراح صحنه و لباس: عزت الله مهرآوران. بازیگر: آرینه سرکیانس.

خلاصه داستان: بازیگر جوانی به نام آرینه قصد دارد نقش لیدی مکبث را ایفا کند. اما در راه این اجرا با نوسانات روحی مواجه می شود.

عزت الله مهر آوران چند سالی است که در عرصه نمایش بیشتر فعال شده و توانسته موفقیت هایی را نیز به دست آورد. او حتی در سفر هایی که به خارج از کشور نیز داشت توانست با اقبال عمومی مواجه شود. مهر آوران در کار تازه اش به سراغ داستانی بسیار شخصی رفته و با پیروی از نظریه تئاتر بی چیز با کمک یک بازیگر ارمنی دست به خلق داستانش می زند. در این داستان علاوه بر اینکه با مصائب یک بازیگر جوان رو به رو می شویم تاویلی نیز از شخصیت لیدی مکبث - از شخصیت های به یاد ماندنی ادبیات نمایشی و مخلوق ویلیام شکسپیر در نمایش مکبث- پیش روی مخاطب قرار می گیرد.

عزت الله مهرآوران در نگارش این متن به آسیب شناسی یک اسطوره پرداخته است. آنچه که در ساخت شخصیتی لیدی مکبث در تراژدی مکبث به نظر می آید، شخصیتی منفی است. در تراژدی مکبث، همه چیز براساس ساختاری از روایت رویا گونه و خواب زده به وقوع می پیوندد. در این ماجرا براساس یک پیشگویی زندگی آینده مکبث رقم زده می شود. وی بعد از جنگ با نروژ و پیروزی بر آنان به اسکاتلند می آید. در راه به گروهی جادوگر برخورد می کند که به او وعده رسیدن به سلطنت را می دهند. این درحالی است که دانکن پادشاه اسکاتلند، مکبث را تشویق می کند. اما در ادامه لیدی مکبث با کشیدن نقشه ای به همراه همسرش، دانکن را می کشند و به این ترتیب دستان لیدی مکبث به خون آلوده می شود. این واقعه وی را دچار جنون می کند، طوری که اختلال حواس پیدا کرده، ماجرای کشتن دانکن را برای بسیاری باز می گوید. و زمانی هم که مکبث به تاج و تخت دست می یابد، زندگی وی و همسرش -لیدی مکبث- به یک کابوس بدل می شود.

بنابراین نخستین مؤلفه ساختاری متن نوعی نه آسیب شناسی تراژدی مکبث، بلکه آسیب شناسی شخصیتی لیدی مکبث در متن شکسپیر است. شخصیتی که انگار به لحاظ الگوهای شخصیتی در ذهن یک زن امروزی نه تنها باورپذیر نیست بلکه به کابوسی عجیب و غریب می ماند. از این رو نویسنده با قرار دادن جریان روایت در بخش پنهان ذهنیت شخصیت داستانی خود آرینه به نقد و آسیب شناسی فرآیند شکل گیری لیدی مکبث می پردازد و این موضوع در نوع خود جذاب به نظر می رسد.

اما آنچه جالب توجه می نماید، بحث ادراک زن امروزی از شخصیت لیدی مکبث است. لیدی مکبث در این نمایشنامه از پرسوناژ خود فرآیند پرسوناژ بودن را طی نمی کند. یعنی با شخصیتی معکوس ساخته نمی شود بلکه همان شخصیت است اما سرنوشت او در متن عوض شده است. از این رو در لحظاتی که آرینه با کابوس قاتل بودن لیدی مکبث در دردهای روحی و روانی می پیچید، او به بیمارستان می آید و این بار به مداوای بازیگر آرینه می پردازد. از این رو خود سرنوشتش را طور دیگری رقم می زند. یعنی در بیمارستان اعصاب و روان می میرد تا آرینه با سلامتی کامل از آن محیط بیرون برود.

ladymacbech2.jpg

تاویل مهرآوران در این متن قابل تامل است. او برای القای مفهوم دست به بازسازی یا بازی در بازی نمی زند بلکه از داستانی تازه را بنیان می نهد که این داستان تازه خود دارای جذابیت های دراماتیک است. فضا دائم میان دربار مکبث و بیمارستان تغییر می کند و بازیگر تنها با اشیایی که در این بیمارستان در اختیار دارد دست به باز آفرینی می زند. تماشاگر در این صحنه ها می داند آنچه را که می بیند نمایش مکبث نیست اما در عین حال که نگران سرنوشت آرینه است و او را دوست دارد در همین میان با سرنوشت لیدی مکبث هم همذات پنداری کرده و با او نیز پیش می رود.

در نمایش تقدیر نفرین شده لیدی مکبث بازیگری ارمنی حضور دارد که تمامی نمایش را به زبان ارمنی ادا می نماید. این بیگانه سازی در زبان نیز به مخاطب کمک فراوان کرده تا توجهش به حرکات جلب شود. چون وقتی زبان در وهله دوم قرار گیرد، حرکات نمایشی و تصویر سازی ها جای آن را اشغال می کند. در این نمایش نیز زمانی که آرینه شروع به بازی با اشیای صحنه همانند ملحفه می نماید ما با نشانه های مختلف نمایشی رو به رو می شویم.

نور هم نکته بارز دیگری است که مهر آوران به آن توسل می جوید تا خصلت های روحی و روانی شخصیت خود را برای مخاطب بازگو نماید. ترکیب و یا تک رشته نورهای زرد، آبی، قرمز و… در لحظات مختلف به نمایان سازی ذهنیت آرینه می پردازد.

تقدیر نفرین شده لیدی مکبث نوعی واکاوی مدرن در شاهکاری کلاسیک به شمار می آید. واکاوی که می تواند خلاء های نمایشنامه نویسی امروز را پر کرده و ما را از افتادن به دام مضامین تکراری باز دارد. کاری که مهر آوران با درایت انجام داده و نشان می دهد برای اجرای نمایشی خلاق به هیچ وجه نیازی به صحنه سازی های عظیم نیست و می توان در محلی کوچک نیز دست به نوآوری زد.