برنار اورکاد، محقق و کارشناس امور مربوط به خاورمیانه و به ویژه ایران، در مصاحبه ای با اکسپرس به سؤالاتی درخصوص انتخابات اخیر مجلس ایران پاسخ داده و دلایل تشدید مواضع حکومت جمهوری اسلامی را برمی شمرد. چطور می توان شکاف فزاینده ای را که میان طبقه سیاسی بر سر قدرت و جامعه جوان و تحصیلکرده ایرانی ایجاد شده توضیح داد؟ توضیحات برنار اورکاد را در مصاحبه زیر می خوانید.
نظر شما درباره تفاوت فزاینده میان جامعه جوان ایران، که روز به روز نیز تحصیلکرده تر می شود، و حکومتی که روز به روز محدودیت های بیشتری را برای آزادی ایجاد می کند چیست؟
بی شک میان نسل سیاسی که درحال حاضر سکاندار حکومت است و جوانانی که در سال ۲۰۰۹ برای اعتراض به نتیجه انتخابات به خیابان ها آمدند شکاف بزرگی ایجاد شده، ولی جنبش سبز به اندازه کافی سازمان یافته نبود. ازطرف دیگر، در داخل کشور یک شکاف اجتماعی به وجود آمده است. نباید فراموش کرد که این کشور با ۷۵ میلیون نفر جمعیت ۳۴ سال است که رابطه اش با بقیه جهان قطع شده.
نسلی که درحال حاضر در ایران بر سر قدرت است چه کسانی هستند؟
رجال سیاسی که درحال حاضر سکاندار حکومت جمهوری اسلامی اند، کسانی هستند که انقلاب کرده اند و در جنگ ایران و عراق حضور داشته اند. ابتدا در دهه اول انقلاب و درخلال جنگ، آخوندها مسؤولیت پست های کلیدی را برعهده داشتند. سپس این نسل بر امور تسلط پیدا کرد. تقریباً به مانند فرانسه که در آن، نسلی که جنگ کرده بود تا سال های ۲۰۰۰ بر سر قدرت باقی ماند.
میلیون ها رزمنده سابق که در زمان جنگ ۲۰ سال داشتند امروز ۵۵ سال دارند. آنها در رأس دستگاه های اداری نشسته اند، اکثراً استاندار شده اند و ریاست نهادها را برعهده دارند. آنها مشروعیت خود برای اداره کشور را از گذشته می گیرند و اکنون سه دهه است که این قدرت را حفظ کرده اند و علی رغم ایجاد یک ثبات نسبی، گاهی نیز از قدرت خود سوءاستفاده می کنند. درحال حاضر آخرین حلقه وارثان انقلاب درتلاش است تا سکان های حکومت را به دست گیرد.
اردوگاه های مختلفی که در انتخابات مجلس شرکت کرده اند چطور با یکدیگر در ارتباط اند؟
برخلاف آنچه در ظاهر دیده می شود، در میان حاکمان ایران یک تنوع سیاسی وجود دارد، حتی اگر همه محافظه کار به نظر برسند. می توان گفت که امروز پس از حذف اصلاح طلبانی مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی [که درحال حاضر در حصر خانگی بسر می برند] و طرفداران آنها، سه دسته حضور پررنگ دارند:
- فوق اصولگرایان که از حامیان آیت الله مصباح یزدی هستند. او یک شخصیت بنیادگرا ست که خواستار برقراری “خلافت” است. تعداد افرادی که از جریان او دفاع می کنند چندان زیاد نیست.
- ائتلاف محافظه کاران که دنباله رو رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای اند. علی لاریجانی، رییس مجلس، محمد باقر قالیباف، قهرمان جنگ و شهردار تهران، محمد مهدوی کنی، رهبر روحانیون سنتی و رییس مجلس خبرگان، از این دسته اند.
- جمهوریخواهان که دنباله رو محمود احمدی نژاد، شخصیت ایده آل گرای پوپولیست، هستند. او شبکه ای جدید از مسؤولان را که بین چهل تا پنجاه سال سن دارند بر سر کار گمارد. این افراد در تلاش اند تا مواضع خود را نسبت به نسل قبلی استحکام بخشند. این شبکه منصب هایی مانند استانداری، فرمانداری، مدیریت نهادهای اداری و ریاست شرکت ها را عهده دار شده اند. آنها با نفوذ در شوراهای شهر و روستا به شهرهای کوچک و متوسط راه یافتند. به نظر می رسد که این گروه نتوانسته موضع خود را در انتخابات ۲ مارس تقویت کند.
سپاه پاسداران در کجای این صحنه قرار دارد؟
اعضای سپاه پاسداران نیز براساس جناح های سیاسی کشور تقسیم بندی می شوند. ولی درمیان آنها نیز شاخه ای به نام نیروی قدس وجود دارد که به صورت خودمختار عمل می کند. منشاء این نیرو به سال ۱۹۸۲ زمانی که اسراییل به لبنان حمله کرد بازمی گردد؛ این نیرو به تأسیس گروه شبه نظامی حزب الله در لبنان کمک کرد. این نیرو درواقع شاخه مسلح خارجی سپاه پاسداران است. این نیرو جدا از لبنان، در عراق و افغانستان نیز مداخله کرده است. نیروی قدس به ریاست ژنرال سلیمانی در حدود ۵۰۰۰ نیرو دارد.
این نیرو طی سال های اخیر در سرکوب ها نقش مهمی ایفا کرده و گاهی فراتر از آنچه حکومت از آن انتظار داشته رفته است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۹ رهبر انقلاب از این نیرو خواست تظاهرکنندگان را وادار به اطاعت کند، ولی فکر نمی کرد که این نیرو به شلیک گلوله به سوی تظاهرکنندگان متوسل شود. و همچنین هدف از رویدادهای مربوط به سفارت بریتانیا در ماه نوامبر، اعتراض توسط چندین هزار نفر علیه تحریم های اعمال شده علیه ایران بود، نه غارت و چپاول دفتر دیپلماتیک بریتانیا.
بیم آن وجود دارد که مواضع این نیرو با اعمال تحریم علیه نفت ایران مستحکم تر شود. اعضای نیروی قدس گروه های مافیایی مخوفی را تشکیل داده اند که در سایه تحریم ها از بازار سیاه به وجود آمده سود می برند. بازار نفت که پرسودترین آنهاست درآمد قابل توجهی برای آنها داشته و دارد.
چرا مواضع جمهوری اسلامی طی سال های اخیر تا این حد شدت یافته؟
بی شک سرکوب مخالفان شدیدتر شده، ولی نباید فراموش کرد که حکومت حتی در زمان خاتمی نیز روزنامه هایی را که از خط قرمز عبور می کردند توقیف می کرد. امروز تفرقه و چنددستگی در میان حاکمیت جمهوری اسلامی به شدت به چشم می خورد و همین مسأله احتمال خروج از بحرانی که با کشورهای غربی به وجود آمده را کم رنگ کرده است. دولت تهران سه بار در شرف رسیدن به توافق بر سر مسأله هسته ای بود که هر سه بار نیز به دلیل تفرقه موجود در حاکمیت به نتیجه نرسید.
منبع: اکسپرس، ۶ مارس