دوستان کم‌شمار

نویسنده

sergebarsoghian.jpg

این گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلا‌می در اردوی آموزش سیاسی دانشجویان که “ما در میان دولتمردان این ‏دنیا، دشمن زیاد و دوست کم داریم، بعضی از دوستان ما در کشورهای اسلا‌می و بعضی‌هایشان در کشورهای ‏غیر اسلا‌می، آدم‌های جوانمرد و آزاده هستند”، از آن قسم گفته‌هایی است که گرچه برای اولین بار نیست بیان ‏می‌شود اما آن را نمی‌توان با اشارات مکرر رئیس‌جمهور مبنی بر پیک و پیغام‌های متعدد رهبران جهان و ‏حرف‌های درگوشی آنها به نمایندگان ایران در مجامع جهانی و اذعان مداوم شرق و غرب بر دوستی با ملت ‏ایران یکی دانست؛ آنچه آقای محمدحسین صفارهرندی درباره دوستان ایران در آمریکای لا‌تین مثل ونزوئلا‌، ‏نیکاراگوئه، کوبا و بولیوی گفته و انتقادی که از روزنامه‌های داخلی کرده جای تامل دارد: “رهبران این ‏کشورها افتخار می‌کنند که دوست ملت ایران و متحد عملی ایران در عرصه‌های سیاسی‌اند. شما نگاه بکنید هر ‏وقت یک اتفاقی، یک شورشی در آن کشورها بشود، بعضی از روزنامه‌های ما با ذوق‌زدگی، برجسته می‌کنند. ‏مثلا‌ در مورد چاوز می‌گویند دیکتاتور در حال سقوط. حالا‌ مثلا‌ 4 تا الف بچه رفته‌اند یک گوشه‌ای و یک نقی ‏زده‌اند، اینها تبدیل می‌کنند به وسیله‌ای برای سرکوفت زدن به کسی که جلوی آمریکا قد علم کرده است. در ‏عوض وقتی دو میلیون آدم به دفاع و حمایت از همین آدم در کشورش می‌ریزند به خیابان‌ها و از او طرفداری ‏می‌کنند، اینها سکوت می‌کنند، هیچی نمی‌گویند، یا حتی در جایی خشم خودشان را بروز می‌دهند. این انحراف ‏فرهنگی است.“‏

این گفته‌های وزیر فرهنگ که خود از اهل قلم بوده، دو وجه دارد یکی اینکه آیا تقریب و تقابل دولت‌ها باید در ‏قضاوت رسانه‌های آنان درباره رهبران یکدیگر دخیل باشد و دیگر اینکه صرف انعکاس و انتقاد شیوه ‏مملکت‌داری رهبران آن سوی آبها که از قضا در زمره دوستان کم‌شمار ایران هستند، انحراف فرهنگی است؟ ‏روابط محمدرضاشاه پهلوی و جمال عبدالناصر در مصر در تیرگی و پارگی شهره است؛ شاه نرد بازی ناصر ‏با کمونیست‌ها را برنمی‌تابید و ناصر قمارهای شاه با اسرائیلی‌ها را؛ اما وقتی ناصر پس از 18 سال ‏زمامداری درگذشت، روزنامه کیهان درباره‌اش نوشت: “آنچه را که به‌طور قاطع می‌توان گفت این است که ‏مرگ ناصر معادلا‌ت سیاسی خاورمیانه را یکباره برهم ریخته است و دراین میان علت عمده را باید در ‏‏”شخصیت استثنایی” ناصر برای دنیای عرب جست‌وجو کرد.” حسام‌الدین امامی در تحلیل خود درباره جمال ‏عبدالناصر در شماره روز 9 مهر 1349 چنین از این رهبر عرب تجلیل کرد: “اگر سخن تاریخ درباره جلا‌ل ‏و عظمت مصر باستان و قدرت نفوذ فراعنه مصری راست باشد، می‌توان ادعا کرد که تاریخ مصر رهبری ‏چون ناصر را به یاد نداشته است و اگر نهضت‌های عربی را پس از “صلا‌ح‌الدین ایوبی” در نظر آوریم ‏می‌توان گفت که هیچ نهضتی به اندازه “ناصریسم” به اعتبار دنیای عرب و یکپارچگی کشورهای عربی‌زبان ‏از مراکش تا عراق و از یمن جنوبی تا سودان کمک نکرده است.“‏

چه انتظاری است که در این دوره از حیات مطبوعات پس از این همه افت و خیز، ملا‌حظات دولتی را بر ‏نقدها بیفزاییم که اگر بحق رسانه‌ها را وجدان عمومی‌ و نظاره‌گر جهان امروز می‌نامیم، چشم بر وقایع اتفاقیه ‏ببندند که مگر متحدی را متاسف نکنند. اینکه احمدی‌نژاد حکم دادگاه لا‌هه علیه عمرالبشیر رئیس‌جمهور سودان ‏به جرم ارتکاب نسل‌کشی و جنایات جنگی را “بغض انسان‌های بدکار و ظالم نسبت به دولت و ملت سودان” ‏توصیف می‌کند و منوچهر متکی وزیر خارجه قاطعانه اعلا‌م می‌کند “ایران از دولت قانونی سودان به رهبری ‏عمرالبشیر حمایت می‌کند”، آیا باید رسانه‌ها را از پرداختن به قتل عام صدها هزار نفر در دارفور سودان و ‏دیکتاتوری نظامی‌ عمر البشیر باز دارد؟ این اصل درباره متحدان ایران در آمریکای لا‌تین هم صادق است؛”4 ‏تا الف بچه‌ای” که به گفته وزیر ارشاد به هوگو چاوز رئیس‌جمهور ونزوئلا‌ نق می‌زنند همان هزاران ‏نفر(حدود 160 هزار نفر) از دانشجویان ونزوئلا‌یی هستند که علیه همه پرسی اصلا‌حات قانون اساسی و ‏تمدید دوره ریاست‌جمهوری چاوز دست به تظاهرات زدند و چاوز با تمسخر آنها را “بچه‌های کوچولوی بابا”، ‏‏”فاشیست‌مسلک‌ها” و “آقازاده‌ها” خطاب کرد. چاوز وقتی در رفراندوم اصلا‌حاتش شکست خورد و ‏کاندیداتوری‌اش در سال 2012 برای بار دیگر منتفی شد، به رای مردم گردن نهاد اما چندی نگذشته گفت: ‏‏”انتقام شکست در رفراندوم را خواهیم گرفت.“‏

این 4 نفر همان هزاران دانشجوی ونزوئلا‌یی هستند که برای ارائه درخواست تایید حق برگزاری تظاهرات ‏در ونزوئلا‌ به سمت دادگاه عالی این کشور حرکت کردند. چرا که چاوز شبکه‌‌‏RCTV، قدیمی‌ترین و ‏محبوب‌ترین شبکه ونزوئلا‌ را تعطیل کرد، تنها با این اتهام که علیه دولت کاراکاس فعالیت می‌کند و از کودتای ‏ناکام سال 2003 در این کشور حمایت کرده بود. این تظاهرات‌ها که بزرگ‌ترین اعتراض دانشجویان ونزوئلا‌ ‏طی 20 سال اخیر در این کشور بوده است با درگیری‌هایی با پلیس ونزوئلا‌ همراه بود به‌طوری که این ‏درگیری‌ها باعث انتقادهای شدید علیه دولت چاوز به اتهام سرکوب آزادی بیان و اجازه ندادن به برگزاری ‏تظاهرات شد. البته چاوز در کشورش غره به هزاران طرفداری است که برای پاسخ به مخالفان به خیابان‌ها ‏می‌ریزند و نظرسنجی‌هایی که می‌گوید رئیس‌جمهور ونزوئلا‌ 60 تا 70 درصد محبوبیت دارد. آیا انتظار ‏دولت و وزارت فرهنگش از رسانه‌هایی که به صرف وظیفه، دیده‌بان کاستی‌های داخلی و بازگوکننده وقایع ‏چهارگوشه عالم است، لحاظ مرافقت‌های سیاسی در نقد دوستان است و اینکه کم‌شماری دوستان را باید ‏رسانه‌ها جبران کنند و نگذارند چینی نازک روابط با رفیقان ترک بردارد؟ ‌ ‏

روزنامه اعتماد ملی، 6 مرداد 1387‏