گزارش♦ چهارفصل

نویسنده

و شب فریدریش دورنمات رمان نویس و نمایشنامه نویس برجسته سوئیسی در مرکز هنر پژوهی نقش جهان تهران ‏برگزار شد. گزارش ویژه ما را از این مراسم می خوانید….‏

dornmat1.jpg

بزرگداشت فریدریش دورنمات در تهران

‎ ‎سفر به جهنم یخ زده‎ ‎

مرکز هنر پژوهی نقش جهان بعد ازظهر سه شنبه 24 اردیبهشت پذیرای جمع کثیری از دوستداران ادب و هنر بود که ‏برای حضور در بزرگداشت فریدریش دورنمات نویسنده مشهور سوئیسی گرد آمده بوده اند. ‏

این مراسم که با همکاری مجله بخارا.مرکز هنر پژوهی نقش جهان.نشر ماهی و مجله‌ سیمیا شکل گرفته بود با اندکی ‏تاخیر در ساعت 17:10 آغاز شد. ابتدا علی دهباشی پشت تریبون قرار گرفت و ضمن خیر مقدم به میهمانان.شصت ‏ویکمین شب برپایی این مراسم را به دورنمات تقدیم نمود و درنطقی کوتاه این نویسنده سوئیسی را در ایران به دلیل ‏ترجمه و معرفی و اجرای آثارش بسیار خوش اقبال تلقی کرد. ‏

علی دهباشی در نطق کوتاهش با عنوان دورنمات و جهان بی منطق و غیرقابل فهم گفت:‏

‏”در‎ ‎قرن بیستم پرآشوب و پرهرج و مرج.دراین دوره که فرمانروایی نژاد سفید به پایان می رسد.دیگرهیچ کس ‏گناهکارنیست.هیچ کس مسئول نیست. کاری ازدست کسی برنمی آید. درعین حال هیچ کس به دنبال چنین شرایطی ‏نبوده. این وضعیت معلول خود است وپای همه رابه این عرصه کشانده است. گناه آن بردوش همه ماست وما همگی ‏اسیر گناهان پدران و نیاکان خود هستیم.“‏

‏ ‏

تعلق خاطردورنمات به مذهب و نگاه عمیقا فلسفی او به جهان پیرامونش را می توان درهمین سخنان کوتاه او دریافت. ‏دورنمات نویسنده ای بود که رمان ها و داستان هایش در جهان زبانزد خاص و عام است. او در آثارش از یک سو ایمان ‏را از دست داده و از سوی دیگر تشنه این ایمان است. درونمات می کوشد بگوید جهان فاقد نظم و سلسله مراتب منطقی ‏است و رخدادهای ناممکن بر سرنوشت انسان فرمان می رانند و انسانی که بخواهد با منطق بر این سیطره فائق آید بی ‏شک محکوم به شکست است. در پایان سخنان خود را با جمله ای از او به پایان می رسانم: “حوادث برهمه چیز حاکم ‏اند و ما جایی اسیرحوادث می شویم. ما گناهکاریم… و کمدی فقط بر پایه مشکلات ما شکل می گیرد.“‏

در ادامه دهباشی ضمن تشکر از فیلیپ ولتی سفیر سوئیس به خاطر حمایت و حضور فعالانه در راه اندازی این شب ‏ادبی.از ایشان دعوت به عمل آورد تا در جایگاه مخصوص به ایراد سخنرانی بپردازند. ترجمه سخنرانی آقای سفیر ‏توسط خانم تاراوالا به صورت همزمان انجام می گرفت.‏

dornmat2.jpg

فیلیپ ولتی ابتدا در مورد اجرای موفق نمایشنامه‎ ‎‏”ملاقات بانوی سالخورده” توسط حمید سمندریان در ایران سخن راند ‏و سپس از علی دهباشی به عنوان معرف فرهنگ کشورش در ایران یاد وقدردانی کرد. عنوان سخنرانی ولتی دورنمات ‏نقاش بود. او گفت:‏

دورنمات دردوره دانشجویی دراتاقی زندگی می کرد که درطبقه زیرشیروانی خانه پدری درخیابان لاوبگ برن بود. ‏درهمین مکان نقاشی هایی پدید آمد که ماجراهای خاص خود رادارد. درسال 1949 خواهر او.ورنا ازنقاشی های ‏دیواری عکس گرفت ودرسال 1982 مستاجران جدیدی به آن خانه آمدند و دیوارهای اتاق زیرشیروانی را رنگ ‏کردند!! دوسال پس ازمرگ دورنمات.دوباره دوستان او به یاد این عکس ها افتادند و سعی کردند این عکس ها را ترمیم ‏کنند و این یادگارها را نجات بخشند. انتشار این نقاشی های دیواری در سال 1994 بی تردید رخدادی جنجالی بود. ‏دورنمات تحصیل ادبیات در دانشگاه برن را با شرکت در کلاس های نظری فلسفه آغاز کرد و این نشان ازمصالحه ‏ضمنی اوبا پدر و مادرش دارد. اما فلسفه همیشه برای این نویسنده خلاق مهم بود. حتی اگر دورنمات در جایی خود را ‏کافر و هیچ انگار دانسته باشد.پیوسته موضوع های بزرگ دین مسیحیت و بشریت در شکل گیری تصویر او از جهان و ‏دنیای ادبی اهمیت داشت. اما علاقه فراوان او به نقاشی همیشگی بود.چنان که در تمام زندگی طراحی.حکاکی و نقاشی ‏را با خلاقیت فراوان انجام می داد‏‎.‎

ولتی با دردست داشتن آن کتاب جلد طوسی درمورد علایق دورنمات به نقاشی گفت “زمانی که نقاشی های دیواری پدید ‏آمد.دورنمات تصمیم گرفت نویسنده بشود. همیشه خودش می دانست که پا به عرصه هنرخواهد گذاشت.اما در انتخاب ‏نویسندگی و یا نقاشی تردید داشت. تا اینکه درسال 1941 و در بیست سالگی نامه ای به پدرش که کشیش پروتستان ‏بود.نوشت و تصمیم خودش مبنی بر انتخاب نویسندگی را به آگاهی او رساند.“‏

در ادامه برنامه تصاویری از نقاشی های دورنمات بر پرده نسبتا بزرگ پروجکشن نمایش داده شد که ماجرای بزرگ ‏بشریت.مصلوب کردن عجیب و غریب.طرحی از مریم مقدس.طراحی صحنه نمایش یوحنا و ادیب ماندگار دریاد بشریت ‏از آن جمله بودند.تصاویری که در آن با تمام نمادهای موجود می شد پایان اجتناب ناپذیر جهان را از دیدگاه دورنمات ‏درک وتحلیل کرد.‏

dornmat3.jpg

سپس با تشویق حاضرین و دعوت آقای دهباشی، عزت الله فولادوند یکی از مترجمین صاحب نام آثار دورنمات در ‏ایران به روی صحنه رفت. آقای فولادوند همچون همیشه با هیبتی مثال زدنی پشت تریبون قرارگرفته و از اینکه در این ‏جلسه متوجه شده است که دورنمات قبلا نقاش بوده ابراز خرسندی کردند. درحین سخنرانی ایشان جنب وجوش ‏خبرنگاران برای ثبت لحظات و وقایع بیشتر می شد وصدای شاتل دوربین ها تندوتندتر. فولادوند در سخنرانی 45 دقیقه ‏ای خود با عنوان گذری به جهنم یخ زده دورنمات به تمجید از شیوه نگارش دورنمات پرداخت و با تمرکز و بیان مثال ‏زدنی آثار او را با نوشته های بزرگانی چون نیچه قابل قیاس دانست.‏

‏”شهرت جهانی دورنمات بیش تردر گرو نمایشنامه های ادبی اوست.ولی رمان ها و داستان های کوتاه او نیز از لحاظ ‏ادبی وفکری به همان درجه از اهمیت است و او را با هر معیاری در هنر امروز بسنجیم.یکی از برجسته ترین ‏نویسندگان قرن بیستم از کار درمی آید. مشکل عمده ای که در آثار او مطرح می شود و روح آن ازمرشد وی کافکا به ‏ارث رسیده این است که آدمی در جهان امروز از سویی ایمان بی چون و چرای گذشته را ازدست داده و از سوی ‏دیگرتشنه یقین است. جهان.لگام گسیخته و شتابان در سراشیبی سقوط بی انتها سرازیر است و انسان ناتوان از هر گونه ‏اقدام موثر برای مهارکردن آن.بی اختیاردر ظلمت بی پایان این ورطه سرنگون است. بدون ایمان به گذشته.زندگی پوچ ‏و بی معنا و غیرقابل فهم است و آنچه همه چیز را درچنگال پولادین خود به بازی گرفته.بخت و اتفاق است. درونمایه ‏هستی آدمی تراژدی است.و هر قدرهم او به ظاهر خوش و نیکبخت باشد.هیچ چیزی جز اشک و آه سزاوار سرنوشت ‏وی نیست. بنابر این همیشه در پایان.بانگ زهرخندی در آثار دورنمات به گوش می رسد که مو به تن خواننده یا بیننده ‏راست می کند. به همین خاطربنده نام یکی ازمقالات خود را که در باب او نوشته ام گذری به جهنم یخ زده دورنمات ‏گذاشته ام. درنوشته های دورنمات، صحنه ها و کارها و چهره ها همه به ظاهر واقعی هستند.منتها درد برسر این است ‏که خود این واقعیت پنداری بیش نیست.تصویری است از واقعیتی دیگر و آن هم از واقعیتی باز هم دورتر و همینطور ‏الی غیرالنهایه: تصویری است در تعداد بیکرانی آینه های گردان که پیوسته می چرخند و معلق می زنند و هیچ محور و ‏قاعده ثابتی ندارند.” ‏

او با اشاره ترجمه خود ازرمان دورنمات به نام “قول” از برجستگی های مهم و بی بدیل قلم این نویسنده تمجید و سپس ‏خلاصه ای از رمان قول و نمایشنامه ملاقات بانوی سالخورده را برای حاضران قرائت کرد. بعد از اتمام سخنان آقای ‏فولادوند.در ادامه برنامه قسمت هایی از فیلم سینمایی “قول” با بازی جک نیکلسن و به کارگردانی شون پن برای ‏حاضرین به نمایش درآمد. ‏

dornmat4.jpg

آن گاه با اعلام نام حمید سمندریان به عنوان سخنران بعدی.به یک باره سالن از صدای دست میهمانان اکنده شد و ‏هیجانی تازه در برنامه پدید آمد. حمید سمندریان که شاید اغلب حاضران در سالن آثار دورنمات را با دیدن اجرای این ‏کارگردان شهیر ایرانی شناخته بودن.پس از تمجید از سفیر سوئیس در مورد درونمایه آثار وی و آشنایی خود با ‏دورنمات صحبت کرد:‏

‏”دورنمات قبل از اینکه شروع کند به درام نوشتن می خواست قاضی بشود.اما نسبت به وجود عدل درمیان انسان ها ‏دچارتردید شد. دورنمات زمانی که فهمید با قوانین دادگستری نمی شود عدالت را جاری کرد به بررسی مفهوم عدالت ‏پرداخت. پدردورنمات کشیش بود و کشیشی که درنمایشنامه “کشیش” آورده مقداری شبیه پدرخود دورنمات است. او در ‏وجود پدرش لمس کرده بود که چگونه در پشت ظاهرمستحکم و تغییرناپذیر دنیایی شکننده وجود دارد. دورنمات معتقد ‏است.بشررا نمی توان با فرمول نصیحت.یکدست کرد و نمی توان بلایایی که خود بشر بر سرخ ودش می ‏آورد.نابسامانی ها.شکست ها و… را فقط با نصیحت کردن بر طرف نمود. اومعتقد است باید تلاش کرد تا بشر را در ‏تعارف گذاشت. باید در نمایشنامه.شخصیت هایی ساخت که حرفی برای دنیا داشته باشند و این پرسوناژها تنها حرف ‏نزنند بلکه برای تغییر وضعیت موجود دست به عمل بزنند. او به تئوری معتقد نیست و راه حل را درحضور ‏پرسوناژهایی می داند که به طور افراطی برای براندازی ظلم.بی عدالتی و… قدم درمیدان می گذارند.“‏

‏”من از طریق انیستیتو گوته با خود دورنمات ارتباط برقرار می کردم و او برایم توضیح می داد که چه چیزهایی در ‏نمایش ملاقات بانوی سالخورده نهفته است و اینکه فقر هم می تواند درآن دیده شود.اما نکته قوی تر آن آز و طمع است. ‏هرقطعه ای که از او کارمی کردم با اوتماس می گرفتم و او هم ابایی نداشت تا توضیحات مفصلی را در مورد متونش به ‏من بدهد. بسیار علاقمند بودم که ایشان را برای دیدن “ازدواج می سی سی پی” به ایران دعوت کنم و حتی با او در این ‏باره صحبت کردم.اما به دلیل بیماری قند نمی توانست با هواپیما مسافرت کند. به من گفت تا عکس های نمایش را برایش ‏ارسال کنم. به وجد آمده بودم تا اینکه بیست روز پس از آخرین تماس تلفنی مان در سال 1990 اسماعیل شنگله خبر ‏فوت این نابغه را برایم آورد.“‏

ناگهان بغض به سراغ سمندریان می آید واشک از کنار چشمان این پیر تئاتر ایران سرازیر می شود. با تغییر پاساژ ‏حسی حال مجلس را عوض می کند و با خنده ای ناگهانی در مورد نمایش نامه “رومولوس کبیر”[که ترجمه ایشان از ‏این نمایشنامه در دهه 1360 توقیف و هرگز منتشر نشد] و شباهت های آن نمایش با ایران امروز سخن گفت: ‏‏”رومولوس کبیر حاکمی بود که مردم را به بدبختی و فساد و فحشا کشانیده بود و عام وخاص از دست او به ستوه آمده ‏بودند اما او با بی اعتنایی به جامعه با مرغان خود سرگرم بود و هر روز با آنها بازی می کرد.“‏

پس از تشویق پرشور حضار؛ حمید سمندریان هم صحنه را ترک گفت تا آخرین سخنران مراسم آقای دکتر محمود حسنی ‏زاد در جایگاه حاضر شود.‏

حسنی زاد در سخنرانی خود با عنوان دورنمات ورمان های پلیسی اش چنین گفت:‏

‏”دورنمات در ساخت بنای رمان های پلیسی خود.از اصلی شناخته شده نزد پلیسی نویسان صاحب نام مانند ژرژ ‏سیمنون.ریموند چندلر.داشیل همت.آگاتا کریستی.آلن پو ودیگران پیروی کرده است. مبارزه بین خیر و شر.نیک و بد؛ و ‏معمولا هم فردی علیه فردی دیگر یا فردی علیه جمعی- این سو کارآگاهی و پلیسی.آن سو تبهکارانی. قهرمان های ‏دورنمات انسان هایی اند با خصوصیتی دوگانه. از سویی ساده لوح و از سوی دیگر دنیا دیده و با تجربه؛ ازسویی اسیر ‏دست مرگ و از سوی دیگر اسیر نعمات زمینی و شکم. از سویی در پی برقراری عدالت و از سوی دیگر قانون شکن و ‏به عبارتی فاسد.که دست به هر دوز وکلکی می زنند تا عدالت را به سبک و سیاق خود اجرا کنند. مانند اکثر رمان های ‏پلیسی.در آثار دورنمات نیز مبارزه بین خیر و شرموضوع اصلی است؛ اما دورنمات عمقی مذهبی- اسطوره ای به این ‏مبارزه می بخشد؛ مبارزه برلاخ با گاستمان در قاضی وجلادش و با امن برگر درسوء ظن.مبارزه ای است یادآور ‏فاوست و مفیستولس؛ مبارزه او با چانتس در قاضی و جلادش.و تراپس در پنچری یادآور ادیپ هستند که پس از وقوف ‏به جنایت های خود.خواسته یا ناخواسته.خود را مجازات می کند.“‏