فریبا صراف
امروز در جمهوری اسلامی”روز زن” است. “در هیچ دورهای هم مانند امروز، زنانِ محقق، دانشمند، متفکر، ادیب، هنرمند و فعال در عرصههای مختلف سیاسی – اجتماعی در کشور وجود نداشته” [آیت الله خامنه ای] حرفی درست با یک تبصره: “در هیچ دوره ای هم مانند امروز زنان محقق، دانشمند… ” در زندان نبوده اند.
به مناسبت این روز بیشتر مقامات جمهوری اسلامی سخنانی گفته اند؛ سخنانی درباره “جایگاه عظیم زنان در اسلام و تفاوت عمده آن با غرب”.
اما همان موقع که این نوع سخنان گفته می شد [از جمله توسط ایت الله شاهرودی، رئیس قوه قضاییه] در کشور و به ویژه مجموعه تحت نظارت آقای شاهرودی، وضعیت به گونه دیگری بود: “دلارام علی فعال جنبش زنان و دانشجو به دلیل شرکت در تجمع 22 خرداد 85 زنان به 2 سال و 10 ماه حبس تعزیری و 10 ضربه شلاق محکوم” می شد. منابع نزدیک به جنبش زنان گزارش دادند در پی احضار دلارام علی به دادگاه “او روز دوشنبه 11 تیرماه 1386در شعبه 15 دادگاه حاضر و دلیل احضارش را جویا شد اما در آنجا حکم اش به او ابلاغ و تنها به او اجازه داده شد که از روی حکم رونوشت بردارد.”
همزمان، شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران، یکی دیگر از زیرمجموعه های آقای شاهرودی نیز “عالیه اقدامدوست” از متهمان پرونده معروف به “تجمع 22 خرداد” را به 3 سال و 4 ماه حبس و 20 ضربه شلاق محکوم کرد.
نسیم غنوی، وکیل مدافع عالیه، در این مورد به ایسنا گفت: “موکلم درباره اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی، به تحمل 3 سال حبس و در مورد اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی، به تحمل 4 ماه حبس و 20 ضربه شلاق محکوم شده است”.
و درست در لحظاتی مشابه از یکی از دادگاه های جمهوری اسلامی صدای شیرین عبادی شنیده می شد که می گفت: “مادر زهرا کاظمی به اصرار میگوید و تکرار میکند که وظیفه من نیست که بدانم قتل دخترم عمد بوده یا شبه عمد اما به صراحت درخواست مجازات کسانی را کرده است که دخترش را کشتهاند. ما هم به عنوان وکلا این را نمیدانیم و تهمت هم نمیزنیم اما وظیفه مقامات قضایی است که در این باره تحقیق کنند.”
از سلول دکتر هاله اسفندیاری، محقق و مادر بزرگ شصت و چند ساله اما هیچ صدایی نمی آمد. او به گفته شیرین عبادی در زندان اوین “به دلیل نبودن هوای تازه و گرما به ناراحتی پوستی مبتلا شده است”. به این پژوهشگر ایرانی ـ آمریکایی که در گرماگرم دعواهای سیاسی، متهم به “انقلاب مخملین” شده “تاکنون اجازه ملاقات با خانواده اش را نداده اند”. همان طور که اجازه ملاقات با وکیلش را ندارد.
نازی عظیما، مترجم وروزنامه نگار هم در کشور خویش زندانیست. برای او “به اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، قرار مجرمیت صادر شده است”. گذرنامه او توسط وزارت اطلاعات ضبط شده و “با وجود آنکه وثیقه ای معادل ۵۵۰ میلیون تومان برای اتهامی که مجازات آن، طبق ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی، حداکثر ۳ ماه تا یک سال حبس است سپرده، با این وجود او نه اجازه خروج از کشور دارد و نه می تواند گذرنامه خود را در اختیار داشته باشد.”
مشکل خانم مهرنوش سلوکی، فیلمساز هم از همین دست است. او که تحصیل کرده دانشگاه کبک است، سال گذشته برای تهیه یک فیلم مستند در مورد اتفاقاتی که پس از پایان جنگ ایران و عراق رخ داد، به ایران سفر کرد. به حرف آن هایی که ماجرای زهرا کاظمی را به وی گوشزد می کردند توجه نکردند، زیرا: من فقط می خواهم یک فیلم بسازم.
در ایران اما گذرنامه وی توقیف و پس از مدتی دستگیر شد. او چند ماه پیش آزاد شد، اما باز از گذرنامه وی خبری نیست. او هم در کشور خود زندانیست.
به اینها اضافه کنید دیگر زنان جامعه را که مدت هاست به جرم مبارزه مدنی برای دستیابی به حقوق انسانی خود، بین دادگاه ها و زندان ها در رفت و آمدند. فعالینی که در عین حال زندانی “سکوت” هم شده اند. کسی نباید درباره آنها بنویسد، همان طور که درباره دانشجویان، کارگران، معلمان….