با چه کسی باید مذاکره کرد؟

نویسنده

» تحلیل لوموند از برنامه هسته ای ایران:

مقاله “برنامه هسته ای ایران را بزرگ نکنیم” که در تاریخ ۱۰ ژوئن در روزنامه لوموند منتشر شد و ازسوی شش دیپلمات برجسته امضاء شده بود، توجهات را به سوی بن بستی که در مذاکرات هسته ای ایران به وجود آمده جلب کرده است.

در این مقاله سؤالاتی بسیار مشکل مطرح شده بود. در اینجا بحث این نیست که دولتمردان ایرانی در زمینه فن آوری هسته ای به چه حدی رسیده اند. اکنون موضوع مهم تر دیگری مطرح است: “تهدید” پیشرفت های موشکی، پیشرفت در زمینه موشک های هدایت شونده که قضاوت در مورد آنها بسیار مشکل به نظر می رسد.

همچنین اشاره به فصل هفتم اساسنامه می تواند موجب آغاز یک بحث بی پایان شود. ناظران بسیاری تاکنون به این موضوع پرداخته اند و مدافعان حکومت ایران نیز دفاعیه های قضایی بلند بالایی در این زمینه تسلیم کردند. زمانی که بحث کلک زنی و دور زدن مطرح می شود، دولتمردان ایرانی قهرمان اند؛ نامشروع بودن تحریم های سازمان ملل ازنظر حکومت ایران باعث شد تا در زمینه حقوق بین الملل ادعاهای بسیاری مطرح شود؛ همچنین نباید شیوه بیان قضایی جمهوری اسلامی درخصوص تقسیم آب های دریای خزر و اختلاف میان تهران و امارات روی جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک فراموش کرد.

اگر بخواهیم ازنظر قضایی پیگیری کنیم، بی شک بهترین مورد بررسی موضوع از دید قوانین سازمان تجارت جهانی است که تحریم های آمریکا را به دیگر کشورها بسط داده. استفاده از کد سویفتی تحت پوشش ضد تروریستی و ضد پولشویی برای انجام مبادلات با ایران که ازسوی سازمان تجارت جهانی مورد انتقاد قرار گرفته، چگونه توجیه می شود؟

مشکل ترین کار و همچنین تنها راه برای ایجاد اطمینان این است که ایران دست آژانس اتمی را باز بگذارد تا بتواند بازرسی هایی که تشخیص می دهد لازم است انجام دهد. حال آنکه با نگاهی به گذشته به نظر نمی رسد ایران در این راه گام مثبتی بردارد. اگر بحث های پیرامون افشاگری ها، نشست های احتمالی میان طرفداران و مخالفان برادعی در آژانس، رفتارهای سلف وی، و داده هایی که آژانس تمایلی به برملا کردن شان ندارد را کنار بگذاریم، باز نباید فراموش کنیم که آژانس اتمی که بازرسان اش بسیار عالی عمل کرده اند تقریباً همیشه در زمان بازرسی ها با مشکلات جدی روبرو بوده است. فراموش نکنیم که این تأسیسات طی مدت طولانی به روی بازرسان آژانس بسته بود، و ناگهان بازدید از آن امکان پذیر شد… یک راهرو جدید با دیوارهای بتونی که تازه خشک شده بود… هر جا می خواهید بروید، هیچ چیز مشکوکی وجود ندارد.

دوم اینکه یک مانع بزرگ در شیوه عملکرد حاکمیت و محافل تصمیم گیرنده جمهوری اسلامی وجود دارد. درواقع هر باری که مذاکرات هسته ای برگزار می شود، اغلب نمی توان اذعان داشت که یک موضوع مدام درحال تکرار است: در هیأت ایرانی چند دستگی وجود دارد و به نظر می رسد که مذاکره کنندگان قادر نیستند هیچ شکلی از توافق و مصالحه را برقرار کنند. هیچ یک از آنها مایل نیست که چنین توافقی احتمالاً موجب سست شدن منصب اش یا به دست آوردن موفقیت برای دیگران شود. زمانی که آقای احمدی نژاد برای حفظ بقا تلاش می کند تا راه خروجی برای خود بیابد، رهبر انقلاب تلاش وی را در نطفه خفه می کند.

و البته موضوع به همین جا ختم نمی شود: یک ورطه خطرناک نیز در جناح سپاه پاسداران درحال شکل گیری است. برنامه هسته ای نظامی و صلح آمیز برای آنها به مثابه عاملی برای به دست آوردن قدرت داخلی است؛ یک “سرمایه گذاری” که آنها به هیچ وجه حاضر نیستند از آن چشم پوشی کنند. انجام هرگونه مذاکره درخصوص پرونده هسته ای ایران منوط به این است که سپاه نیز در نهایت راضی باشد.

همان طور که ملاحظه می شود نکته خوش بینانه ای در زمینه مذاکرات وجود ندارد. با این حال، ذکاوت شش امضاء کنندگان مقاله پیشین در این است که اشاره کرده اند هرگونه مذاکره ای برای پیشرفت باید در ملاحظه و رازداری کامل انجام شود. این مذاکره باید در حضور کارشناسان و در اماکن بی طرف برگزار شود.

ظاهراً تضعیف اقتصادی جمهوری اسلامی [که البته خفقان اقتصادی و مالی آن علی رغم اینکه چندان به چشم نمی آید ولی جدی است]، بحران داخلی حکومت، انزوای دیپلماتیک ایران، و تضعیف کشور در برابر “بهار عرب” عواملی هستند که نشان می دهند “روزنه های امید” وجود دارد. بی شک همین طور است. ولی “ناشنوایی” برخی دولتمردان ایرانی که به دلیل درآمد بالای نفت تشدید شده، به خطراتی اشاره می کند که دامن زدن به آنها مورد خوشایند تندروهای حکومت است.

پس به موازات مذاکره میان کارشناسان امر، باید ابتدا اطمینان حاصل کنیم که رسیدن به هرگونه توافقی دارای اعتبار سیاسی خواهد بود. نکته مهم در همین است. باراک اوباما نقش مهمی در این زمینه دارد. او علی رغم حمایت شدید از اسراییل هنوز وجهه خود را ازدست نداده و به همین دلیل باید کانال های ارتباطی را باز نگاه دارد. به نظر من منصوب کردن آلن ایر، که قادر به تکلم زبان فارسی است، به سمت سخنگوی وزارت خارجه، یک گام مثبت است.

منبع: لوموند، ۱۶ ژوئن