امید واهی به زادگاه

نویسنده

‏‏ahmadinejadzadgah.jpg

کالین فریمن ‏

رهبر آینده ایران در سال 1956 در این روستا از پدری آهنگر متولد شد. در سال 2005 وقتی او برنده انتخابات شد، ‏ساکنان روستای اردان به صف شدند و مطمئن بودند پسر مشهور روستا، در وعده جنگ با فقر، آنها را در صدر ‏فهرست خود قرار می دهد.‏

خارج از روستا بر روی تابلوئی نوشته شده: “به اردان، زادگاه رئیس جمهور مردمی خوش آمدید”، اما امروز تنها ‏آرزوئی که در اینجا جامه عمل به خود پوشانده از دهانه وافورها خارج می شود؛ نظیر هاله دودی که از مصرف تریاک ‏افغانی در دفتر تاکسی تلفنی محلی پیچیده شده است. ‏

علیرغم دیدار تابستان گذشته پسر مشهور روستا از اینجا، محلی ها می گویند وعده های او برای تولید شغل و بهبود ‏سطح زندگی مردم با شکست روبرو شده، در حالیکه شکاف میان واقعیت و خیال با تریاک، هروئین و سایر مواد مخدر ‏پر شده است. ‏

یکی از چندین راننده ای که هفته پیش در خارج دفتر تاکسی تلفنی نشسته بودند، گفت: “وقتی آقای احمدی نژاد در ‏انتخابات برنده شد ما خیلی خوشحال شدیم. اما او برای ما خوب کار نکرده است. او قول داد بیکاری را از بین ببرد، اما ‏این کار را نکرد. در عوض، مردم به سمت مواد مخدر می روند، زیرا چیز دیگری برایشان وجود ندارد.“‏

اینکه بزرگترین میراث روستای زادگاه آقای احمدی نژاد اعتیاد به مواد مخدر است، نشانه ای است از اینکه بدترین ‏تهدیدات علیه بقای او از سوی دشمنان شناخته شده در واشنگتن یا اسرائیل بر نمی خیزد، بلکه خطر در حیات خلوت ‏خود اوست.‏

اکنون رئیس جمهور ایران از نظر بین المللی فرصتهای تازه و بیشتری را در دو جبهه بدست آورده است. ممکن است ‏آمریکا در هفته آینده به جایگزینی جورج دبلیو بوش افراطی با باراک اوبامائی رأی بدهد که ایرانی ها امیدا دارند، ‏بیشتر اهل مصالحه باشد. در عین حال، اعتقاد عمومی بر این است که بحران اقتصادی، دورنمای ترتیب دادن هرگونه ‏حمله ای از سوی دستگاه جورج بوش علیه برنامه هسته ای ایران ظرف واپسین روزهای تصدی این مقام در کاخ سفید ‏را کاهش داده است، زیرا این خود به تشدید بحران می انجامد. ‏

گزارش هائی وجود دارد که از احتمال بیماری احمدی نژاد، غیبت در یکی از جلسات هیأت دولت و نیز ناتوانی او از ‏انجام یک سخنرانی عمومی در هفته گذشته خبر می دهند. این خود سؤالاتی را درباره توانائی او برای نامزد شدن در ‏انتخابات بعدی در پی داشته است. ‏

شرایط در داخل کشور هم برای آقای احمدی نژاد 52 ساله که به عنوان یک مسلمان مقید قصد دارد ارزش های مذهبی ‏انقلاب اسلامی را احیاء کند، سخت ترشده است. او برای عمل به وعده آوردن پول نفت “بر سر سفره های مردم فقیر” ‏از طریق ارائه وام های ارزانقیمت، نرخ تورم را به رقم نجومی 30% رسانده و با افزایش قیمت غذا، سوخت و هزینه ‏مسکن، برخلاف بهترین شعارهایش عمل کرده است. ‏

او در سخنان تبلیغاتی اش طوری سخن می گوید که گوئی هرگز روستا را ترک نکرده است: حرف های صمیمانه ای از ‏‏”مشکلات” اوائل زندگی در نواحی روستائی ایران می زند که برای متقاعد کردن رأی دهندگان از صمیمیت عزم وی ‏در برقراری عدالت اجتماعی، عالی و موجه به نظر می رسد. ‏

اما روستائیان امروز به کارهای انجام نشده ای اشاره می کنند که آقای احمدی نژاد در دیدار سال گذشته، وعده انجامشان ‏را داده بود: ساختن دانشگاه، بیمارستان، استخر شنا و پارک صنعتی. آنها شکایت می کنند که تورم، وام های کم بهره ای ‏را که رئیس جمهور برای تأمین تجهیزات کشاورزی به آنها داده، بی اثر کرده است. در عوض، تنها رشدی که مردم در ‏اینجا از آن سخن می گویند و البته در خلاف جهت دیدگاه اسلامی آقای احمدی نژاد است، به مواد مخدر مربوط می شود. ‏

در اینجا هم مانند هر روستای واقع بر مسیر جاده ابریشم، استعمال شیره تریاک بدست آمده از مزارع کشورهمسایه ‏افغانستان، قرن ها سرگرمی مخفیانه ای بوده است. البته اردان و مناطق همسایه آن ظرف سال های اخیر شاهد ورود ‏هروئین و مخدرات شیمیائی دیگری نیز بوده اند که بسیار اعتیاد اپآورتر از تریاک است و در اینجا “کراک” خوانده می ‏شود.‏

یکی از مسؤولان گفت: “این روزها حدود 60درصد مردم اینجا مواد مخدر مصرف می کنند، و 12درصد آنها مصرف ‏کننده کراک هستند. کراک آنها را ظرف چند سال به کام مرگ می فرستد. این مشکل جدی است، زیرا به خاطر بیکاری، ‏بیشتر مردم تنها دو تا سه ساعت در هفته کار می کنند.“‏

این مشکلات منحصر به اردان نیستند. تصور می شوداعتیاد به مواد مخدر گریبان دو میلیون از جمعیت 70 میلیونی ‏ایران را گرفته است. دولت تقدیر بین المللی برای اجرای برنامه های درمانی به سبک غرب را از آن خود کرده است، ‏اما میزان اعتیاد ت تا حد زیادی به نرخ بالای بیکاری ربط داده می شود. دولت به سبک کمونیستی- اسلامی آقای ‏احمدی نژاد که اعتقاد ناچیزی برای نظام بازار قائل است، کار اندکی برای حل این مشکل کرده است. ‏

او جای تکنوکرات ها و کارشناسان مالی را با نظریه پردازان دینی پر کرده است و یک بار هم جمله مشهوری را بر ‏زبان راند: “من خدا را شکر می کنم که هیچ چیز درباره اقتصاد نمی دانم.” سقوط اخیر در بازار سهام ایران نیز به ‏سادگی توانست این دیدگاه وی را تأیید کند. ‏

او در اوائل ماه جاری با ذوق و شوق گفت: “این پایان نظام سرمایه داری است” و پیش بینی کرد ممکن است اکنون ‏زمان رهبری ایران بر اقتصاد دنیا فرا رسیده باشد. ‏

ممکن است وضع فعلی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه سال آینده، راه را برای بازگشت رئیس جمهور ‏اصلاح طلب سابق کشور- محمد خاتمی- باز کرده باشد. تلاش او برای نزدیک تر شدن به غرب و بهبود حقوق بشر ‏همواره تحت الشعاع اقدامات نهادهای قدرتمند دینی کشور قرار داشته است. ‏

اخوان فتحی- فروشنده 68 ساله جواهرات، گفت: “اوضاع در زمان آقای احمدی نژاد واقعاً بد شده است. تورم غیرقابل ‏تحمل شده و ما شاهد تعداد کم و کمتر مشتریانی هستیم که طلا می خرند. بیشتر می آیند طلا بفروشند زیرا اوضاع سختی ‏دارند و یا اینکه از کار بیکار شده اند.“‏

آقای احمدی نژاد در برابر اعتصاب بازاریان عقب نشسته است، این یک اقدام نادر از سوی مردی است که وقتی نوبت ‏به ایستادگی در برابر غرب می رسد، انعطافی از خود نشان نمی دهد. به هرحال ممکن است او فکر کرده باشد حاکمان ‏قبلی در دوره قدرت خود بازاریان را ناراضی کرده باشند. شاه قصد داشت جایگاه آنها را تضعیف کند و همین موضوع ‏به پشتیبانی خیانت کارانه بازاریان از انقلاب اسلامی سال 1979 منجر شد و وی را به سراشیبی سقوط راند. علیرغم ‏دیدگاه تحقیر آمیز آقای احمدی نژاد به نظام سرمایه گذاری، بازار قانونی دارد که به نظر نمی رسد او قصد جولان دادن ‏درباره آن را داشته باشد. ‏

منبع: ساندی تلگراف- 26 اکتبر‏