آمریکا با ایران چه خواهد کرد؟

نویسنده

» تحلیل گاردین از پی آمدهای مرگ قذافی

مایکل ویلیامز

نحوه دخالت آمریکا در لیبی نشانی از تکامل شیوه جنگ آمریکا و تجلی “دکترین اوباما” است. ظاهرا دوران روش های تریلیون دلاری “شوک وجاروجنجال” دوره بوش به سر آمده است. اعلام مرگ معمر قذافی در روز جمعه و اعلام خروج کامل نیروهای آمریکا از عراق همه در این راستا قابل بررسی است. در این دوره رکود اقتصادی و خستگی عمومی از جنگ های خارجی، کاخ سفید تحت رهبری اوباما، با ترکیب هوشمندانه نیروی نظامی، فن آوری، اطلاعات و صبر، فهرستی از پیروزی ها را برای خود به ارمغان آورده است.

موفقیت و قدرت دکترین وی  آن است که این مجموعه در واقع یک دکترین نیست. این باصطلاح دکترین بر مبنای این اصل مصلحت گرایانه مبتنی است که آمریکا باید از منافع درجه اول و درجه دوم خود دفاع کند ولی برای این کار نباید از روش دخالت سریع استفاده کرد. هیچ نوع “خط قرمز” نظیر دکترین مونرو و یا خط قرمزی با شیوه ترومن وجود ندارد.  دکترین اوباما همچنین با سیاست بوش هم که معتقد بود “یا با ما هستید یا دشمن ما هستید” تفاوت اساسی دارد؛ سیاستی که معتقد بود دموکراسی را می توان با تغییر رژیم به دست آورد؛ که حاصل آن هم یک جنگ یک تریلیون دلاری در عراق بود.

سیاست بوش با خط مشی اسامه بن لادن هماهنگ بود در حالیکه اوباما موفق شد بن لادن را بکشد.

روش های مورد استفاده اوباما هم به اندازه تفکر او حائز اهمیت است. ما در واقع شاهد تکاملی در روش های جنگی آمریکا هستیم. شعار کلی “نبرد با تروریسم جهانی” دوره رامسفلد و بوش جای خود را به ملغمه ای از عناصر پچیده داده است. هواپیماهای بی سرنشین جای چکمه سربازان را گرفته است. اکنون روش اصلی گردآوری اطلاعات در باره مخالفان و سپس استفاده از فن آوری آمریکایی برای حذف دشمن است. در دوره اوباما، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین بیش از سه برابر شده است. هرچند استفاده از این روش انتقادات اخلاقی و قانونی را به دنبال داشته است ولی موفقیت آن ها در از کار انداختن شبکه القاعده و طالبان قابل انکار نیست.

امروزه  دخالت آمریکا در مواردی که نقش درجه دوم دارد هنوز قابل بحث است. ولی در جو فعلی، رهبری را به عهده نداشتن معمولا برای رای آوردن بهتر است. اوباما، مشابه سیاست نیکسون، در مورد لیبی، از اقدام متحدان خود حمایت کرد بدون اینکه درگیری وسیعی بطور مستقیم داشته باشد.

ولی واقعیت در لیبی حاکی از آن است که جنگ تقریبا بطور غیر مستقیم توسط آمریکا هدایت می شد. فن آوری C4ISTR  برای ردیابی و هدف گیری نیروهای دشمن مورد استفاده قرار گرفت و 75 درصد از پرواز های داخلی از هواپیماهای آمریکایی سوخت گیری می شدند. پوشش ماهواره ای هم برای نیروهای ائتلاف توسط واشنگتن تامین می شد.

اکنون با مرگ قذافی و سقوط رژیم وی، آنچه در لیبی امروز اتفاق می افتد نشان از موفقیت رئیس جمهور آمریکا دارد.

البته در دسامبر 2002 افغانستان هم موفقیتی برای بوش به شمار می آمد. به نظر می آید تفکر چندانی برای آینده لیبی وجود ندارد: دخالت در لیبی چندان تفاوتی با افغانستان و حتی عراق ندارد.

شادی حاصل از مرگ قذافی ممکن است به همان اندازه زود گذر باشد. شورای ملی انتقالی لیبی تا چه اندازه قدرت دارد و آیا قادر خواهد بود انتقال به یک رژیم مشروع و دموکراتیک را انجام دهد؟ اگر افراط گرایان اسلامی به قدرت اصلی بدل شوند چه؟ و یا اگر گروه نظامی دیگری قدرت را در دست بگیرد چه؟ اگر کشور در چند ماه آینده دچار جنگ داخلی شود، آنوقت باز هم می توانیم از موفقیت صحبت کنیم؟

این سئوالات باقی است. تا زمانی که آینده لیبی را مشاهده نکنیم نمی توانیم اعتبار دکترین اوباما را تایئد کنیم.

در حال حاضر اوباما با همان سیاست مصلحت گرایانه ادامه می دهد. او در هر زمان و هر جا دخالت نخواهد کرد، مگر احساس کند وضعیت به نحوی است که با دخالت مختصر آمریکا می تواند به اهداف مهمی دست یابد. کاخ سفید به درستی از دخالت در بهار عربی خودداری کرد ولی برای اوباما عدم دخالت در مورد دشمن دیرینه خود در خاورمیانه، یعنی ایران، هر روز مشکل تر می شود.

برملا شدن توطئه اخیر که به ایران نسبت داده شده و همچنین با توجه با مساله برنامه هسته ای ایران و نیز دخالت های ایران در افغانستان، همه باعث می شود که فشار به اوباما برای اقدامی در زمینه ایران بیشتر شود. اگر او تصمیم به دخالت هم بگیرد، این دخالت با سیاست نظامی دهه پیش متفاوت خواهد بود. این دخالت بیشتر به صورت عملیات مخفی و با استفاده از فن آوری پیشرفته برای هدفگیری دقیق اهداف نظامی خواهد بود.

ولی ایران لیبی نیست، و شورای امنیتی آمریکا هم این مساله را به خوبی می داند و به همین دلیل شاید مصحلت گرایی اوباما در این مورد بیشتر به صبر و انتظار محدود شود. بعد از این همه موفقیت در سیاست خارجی، حال اوباما چرا باید میدان را در انتخابات آینده، با اعمال خشونت علیه ایران، به جمهوری خواهان آمریکا واگذار کند؟http://www.guardian.co.uk/world/nato

 منبع:گاردین - 22 اکتبر