کمپ دیوید دیگر مسأله نیست

حسین علیزاده
حسین علیزاده

دعوت مصر از رییس جمهور ایران برای حضور در مراسم تحلیف عبدالفتاح السیسی و حضور عبداللهیان معاون وزیرخارجه به نمایندگی از ایران در این مراسم می تواند نقطه عطفی در مناسبات سیاسی تهران- قاهره باشد.

روی خوش نشان دادن دو کشور به یک دیگر، پتانسل آن را دارد که رابطه قطع شده دو کشور، به عادی سازی روابط دو کشور و احیاناٌ تبادل سفیر منتهی شود.

عبداللهیان معاون وزیر امور خارجه ایران پس از دیدار از قاهره تصریح کرده که “تهران خواهان نزدیکی روابط با قاهره است. حضور در مراسم تحلیف عبدالفتاح السیسی رییس جمهور مصر نشانه‌ای بر این نوع نگاه ما است.”

مصر در حالی از ایران برای مراسم تحلیف السیسی در جمع ۲۲ کشور میهمان دعوت به عمل آورد که از دعوت کشورهای ترکیه و قطر خودداری ورزیده بود. در حالی که تنش در روابط تهران با ریاض (حامی اصلی السیسی) در اوج خود است دعوت از ایران جای شگفتی داشت چرا که السیسی در کمپین انتخاباتی خود گفته بود روابط کشورش با ایران از کانال کشورهای عرب حوزه خلیج فارس می گذرد.

با این حساب چه متغییری در معادلات دو کشور روی داده که مصر حاضر به دعوت از ایران شد در حالی که از دعوت ترکیه و قطر خودداری نمود؟

از یاد نباید برد که در مدت یک سال دولت موقت عدلی منصور (که با حمایت ارتش و شخص السیسی به قدرت رسید)، دولت مصر مبادرت به لغو یکجانبه قرارداد گردشگری میان دو کشور نمود تا نشانی باشد از فاصله گرفتن ار تهران. قرارداد مزبور تنها قرارداد میان دو کشور بود که بین دولت احمدی نژاد و مرسی به امضا رسید و به نوبه خود تنها قرارداد میان دو کشور طی 35 سال گذشته به شمار می رفت.

در همین سال دولت موقت مصر به نشانی نارضایتی از برخی مواضع تهران علیه اقدامات سرکوبگرانه نظامیان، کاردار ایران در قاهره را در دو نوبت به وزارت خارجه احضار کرده همچنان که یکی از اتهامات مرسی را در کیفرخواست، جاسوسی به نفع ایران برشمرده بود.  

با این ملاحظات، پرسش بالا پرسشی به جاست که چه متغییر در مصر و چه متغییری در ایران رخ داده که این دو کشور گام نخست را به سوی یک دیگر برداشته اند؟

 

کمپ دیوید واقعیتی پذیرفته شد

پیمان صلح کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل محصول سال ها نزاع و جنگ های خونین بود؛ قراردادی محصول فاصله گرفتن از اندیشه های ناصر و رویکردی نوین در سیاست خارجی مصر که سادات بنیانگذار آن بود؛ قراردادی که سادات در مقابله با نیروهای عمدتا اسلامگرای داخلی جان خود را از دست داد؛ قراردادی که در صورت برهم خوردن آن، مسئولیت دفاع از حیثیت و کیان مصر را دوباره بر دوش ارتش این کشور تحمیل خواهد کرد.

جمهوری اسلامی، اما، در مخالفت با این پیمان سعی بلیغ به خرج داد. آیت الله خمینی در سال اول پیروزی انقلاب اسلامی فرمان قطع رابطه با مصر را به دولت موقت بازرگان ابلاغ کرد.

اما، سیاست دوگانه و متعارض جمهوری اسلامی آنگاه شکل گرفت که با دولت پادشاهی اردن و دولت خودگردان فلسطین که پیمان مشابه کمپ دیوید را به امضا رساندند، رابطه عادی دیپلماتیک را حفظ کرد و هرگز چنان واکنش تندی که از خود در برابر پیمان کمپ دیوید نشان داد، به نمایش نگذاشت.

جمهوری اسلامی در حالی میزبان محمد مرسی در تهران شد و در حالی احمدی نژاد برای کنفرانس سران کشورهای اسلامی عازم قاهره شد، که پیشتر دولت اخوانی محمد مرسی سفیر خود را با پیام دوستی به نزد “برادر عزیز شیمون پرز، رییس جمهور اسرائیل” اعزام کرده بود.

چه جای تعجبی از واکنش نشان ندادن علیه مرسی وقتی دولت بشار اسد (متحد جمهوری اسلامی) نیز در سال ۲۰۰۸ با میانجیگری ترکیه مبادرت به مذاکرات غیررسمی با اسرائیل برای عادی سازی روابط کرده بود. ( آن مذاکرات البته به نتیجه منتهی نشد)

رأی مثبت جمهوری اسلامی به قطعنامه عضویت فلسطین در سازمان ملل که بر اساس آن وجود دو کشور اسرائیل و فلسطین مورد پذیرش قرار گرفته، از نظر حقوقی شناسایی دوفاکتوی اسرائیل توسط ایران به شمار می رود.

در یک جمع بندی می توان گفت اولین پارامتری که دولتمردی نظامی همچون السیسی در نظر گرفت که آیا تهران در مواضع سخت خود (در فاصله گرفتن از اندیشه سیاسی آیت الله خمینی علیه کمپ دیوید) تجدیدنظر کرده یا خیر، قبول مصر به عنوان کشوری متعهد به پیمان صلح کمپ دیوید است.

به بیان دیگر اگر رابطه با تهران هزار هزار فائده با مصر داشت مشروط بر اینکه قاهره از پیمان استراتژیک کمپ دیوید فاصله بگیرد، هرگز مصر حاضر به دعوت از ایران نمی شد.

 

پایان دولت اخوان؛ واقعیت پذیرفته شده

پذیرش این واقعیت که مصر کشوری متعهد به پیمان کمپ دیوید است، شرط لازم برای دعوت از تهران بود ولی شرط کافی نبود. ترکیه به عنوان کشوری که در مراسم تحلیف دعوت نشد از زمره کشورهایی است که اسرائیل را به رسمیت می شناسد. قطر اگرچه فاقد روابط دیپلماتیک با اسرائیل است ولی هر از چندگاهی نرد عشق با تل آویو باخته است.

دعوت نکردن از این دو کشور به دلیل رویکرد حمایتگرایانه آنان از دولت مخلوع مرسی است. ترکیه و قطر به صریح ترین لهجه، کودتا علیه مرسی را محکوم کرده اند. در این میان، قطر از طریق شبکه تلویزیونی پربیینده خود (الجزیره) سرکوب تظاهرات معترضان به کودتا علیه مرسی را پوشش داده و می دهد.

دعوت از جمهوری اسلامی با این توضیح، پس از اطمینان از آن بود که تهران فقط در حد لفظ و آن هم به طور ملایم مخالف سرنگونی یک دولت اسلامگرا بود. به بیان دیگر، مصر باورمند است که جمهوری اسلامی چندان هم که مدعی است به طور مبنایی و اصولی طرفدار یک دولت اسلامی نیست. عبداللهیان معاون وزیر خارجه ایران تصریح کرده که “ما انتخاب ریاست جمهوری را گامی به سوی جلو می دانیم.”

اگر بخواهیم این درک مصر از رفتار تهران را تفسیر کنیم مصر دولت روحانی را دولتی عملگرا (پراگماتیست) و خالی از اندیشه جزمگرایانه در حمایت از دولت اخوان المسلمین ارزیابی کرده است.(اخوانی که علی اکبر ولایتی مشاور علی خامنه ای آن را نزدیک ترین نحله فکری به جمهوری اسلامی ارزیابی کرده بود.)

 

همسویی تهران و قاهره با مسکو

ژنرال السیسی اگرچه فارغ التحصیل امریکاست اما در پست وزیر دفاع دولت موقت، اولین سفر خارجی خود را به مسکو کرد تا طی آن مقدمات عقد قراداد خرید سلاح به مبلغ چهار میلیارد دلار با کرملین را به بحث گذارد.

با تنش هایی که در روابط قاهره- واشنگتن پس از عزل مرسی صورت گرفت، اینک مصر به رهبری السیسی خود را ناگزیر به نزدیکی با مسکو می بیند همچنان که تهران سال هاست تخم مرغ های خود را در سبد مسکو قرار داده است مگر آنکه مذاکرات مستقیم ایران با امریکا منتهی به گشایشی در روابط دو کشور گردد.