کیمبرلی دوزیر
رابرت بیر و همسرش دینا، دو جاسوس عالیرتبه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بودند. آنها ده سال پیش از سازمان سیا خارج شدند و کالیفرنیا را برای زندگی انتخاب کردند.
آقای بیر قسمت اعظم وقت خود را صرف موش و گربه بازی خطرناک با ایران کرد و سپس تصمیم گرفت خاطرات و درس هائی را که آموخته، در کتابی به نام «شیطانی که ما می شناسیم» گردآوری کند. او امیدوار است رئیس جمهور جدید آمریکا به این درس ها توجه کافی بکند.
بیر می گوید: «ایران سومین ضلع از روابط بین المللی است. این کشور باعث شد جیمی کارتر مقام ریاست جمهوری خود را از دست بدهد و تا حد زیادی باعث شکست ریگان نیز شد. 15 سال طول کشید تا من بتوانم اسرار خاورمیانه را بشناسم و این با زندگی مستمر در آنجا همراه بود. تازه بعد از آن بود که شروع به درک مسائل کردم.»
چیزی که بیر به آن پی برده، فرا رسیدن زمان ایجاد یک تغییر فاحش در سیاست هاست. او می گوید ایران باهوش تر و خطرناکتر از آن است که همچنان دشمنان ما باقی بماند.
دوزیر، نویسنده این مقاله از وی پرسید: «ایران، آمریکائی ها را گروگان گرفت، از حملات تروریستی به هدف های آمریکا حمایت کرد، و شما می گوئید باید به آنها به چشم یک نیروی سازنده نگاه کرد؟»
بیر: «من می خواهم از چین مثال بزنم. در اواخر دهه 1960، چین مشغول انقلاب فرهنگی بود. مائو تسه تونگ یکی از بدترین دشمنان ما بود. با اینحال، کیسینجر و نیکسون توانستند فرصت ایجاد تغییر در این قدرت را مشاهده کنند. ما نشستیم و با آنها گفتگو کردیم… و این نتیجه داد.»
بیر معتقد است ایران آنطور که در تلویزیون ها نشان داده می شود- یک کشور غیرقابل پیش بینی و افراط گرای تحت القائات جنون دینی- نیست.
او وجود رهبری هوشیار و محاسبه گر در ایران را توصیف می کند که یک چهره از خود را به دنیا نشان می دهد، و در عین حال از طریق عوامل قدرتمند به بازی در پشت صحنه مشغول است.
بیر باید این چیزها را خوب بداند، زیرا خودش به مدت بیش از دو دهه با شخصیت های مختلفی زندگی می کرد. او قصد دارد یک مجموعه مستند از بمب گذاری انتحاری تهیه کند. چیزی که به گفته وی، مهمترین سلاح نسل ماست.
بیر می گوید قسمت اعظم این فیلم در داخل ایران تهیه شده است.
او ایران را مسؤول بمبگذاری مرگبار سفارت آمریکا در لبنان و کشتی باراکز در سال 1983 می داند.
بیر در این فیلم می گوید: «وقتی من 25 سال پیش برای آخرین بار اینجا بودم، ایران یکی از بزرگترین متحدان آمریکا در منطقه بود. حالا ایران یکی از بزرگترین دشمنان ماست.»
موقع فیلمبرداری بود که بیر فهمید اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است.
بیر می گوید: «برخوردهای اجتماعی من با کسانی بوده که در خاورمیانه زندگی می کنند. آنها به من می گویند از ایران می ترسند، نه ایرانی که ما می بینیم، بلکه ایرانی که آنها می بینند. آنها امپراطوری جدید ایران را می بینند.»
بیر معتقد است هرچند سرنگون کردن صدام لازم بود، اما جنگ عراق با سر هم بندی همراه بوده است.
دوزیر: «شما معتقدید روش اشغال عراق از سوی آمریکا، هدیه ای برای ایران محسوب می شود؟»
بیر: «این کاملاً یک هدیه برای ایران بود. زیرا صدام و حکومت وی شدیداً مخالف نفوذ ایران بودند و کارآئی زیادی هم داشتند. آنها هشت سال با ایرانی ها جنگیدند و جلوی نفوذ آنها را گرفتند. ایرانی ها در زمان رژیم سابق عراق می ترسیدند پایشان را در خاک آن کشور بگذارند.»
«حالا چطور؟»
«ما سیستم آنجا را نابود کردیم و راه را برای نفوذ ایران باز کردیم. آنها در حال نشر و گسترش هستند.»
بیر می گوید ایران مشتاق است نفوذ خود را از عراق به سرتاسر خاورمیانه گسترش دهد. «ایران از واسطه ها استفاده می کند. این امپراطوری به کمک عوامل است. چیزی شبیه کمونیسم است: شما مردم را همراه خود می کنید، با دیدگاهی که شما به دنیا دارید. ایرانی ها می گویند ما می توانیم درنهایت آمریکا را از خاورمیانه بیرون کنیم.»
بیر می گوید این اتفاق درحال رخ دادن است، مگرآنکه ما به احمدی نژاد و طرفداران دینی او، هرچه می خواهند تقدیم کنیم.
بیر: «اول از همه، آنها می خواهند به عنوان قدرت بزرگ در خلیج فارس به رسمیت شناخته شوند. از طرف آمریکا و اروپائی ها! می خواهند وارد ماجراهای بزرگی نظیر عراق و افغانستان شوند که به آنها مربوط می شود.»
دوزیر: «اما با اینکار، آمریکا و اروپا به رفتار بد ایران پاداش می دهند، اینطور نیست؟»
بیر: «بله. اما چه اهمیتی دارد؟ ما باید دراین موضوع مصلحت اندیش باشیم.»
به نظر می رسد باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، همانطوری که در کنفرانس مطبوعاتی روز دوشنبه به چشم می خورد، نظرات و ایده های بیر را مدنظر قرار داده است.
اوباما گفت: «تیم امنیت ملی من مشغول بازنگری سیاست فعلی در قبال ایران است، در پی نقاطی است که می توانیم دربارۀ آنها گفتمان سازنده داشته باشیم، جائی که بتوانیم تماس مستقیمی با آنها داشته باشیم.»
بیر از این نگران است که اگر ما مذاکره نکنیم، ممکن است آمریکا خود را درگیر جنگ دیگری ببیندف جنگی که از عهدۀ هزینه های آن برنیاید.
او می پرسد: «آیا واقعاً می خواهیم قوی ترین کشور خاورمیانه را سرنگون کنیم؟ ما همین تازگی ها عراق را به عنوان دومین کشور قدرتمند منطقه پائین کشیدیم، و این هیچ نتیجه خوبی برای هیچکس در منطقه به دنبال نداشت. افتضاح به بار آمد و همینطور هم خواهد ماند.»
وی می گوید: «بگذارید آنها را دوباره به بازی کشورها برگردانیم.»
این یک پیشنهاد تحریک آمیز از سوی مردی است که خود زندگی ماجراجویانه ای داشته است… کسی که می داند دنیا تا چه حد می تواند از درون و بیرون خطرناک باشد، با اینحال او همچنان در پی تغییر دنیاست.
منبع: سی بی اس- 15 فوریه