شهر ها و آدم های خیالیِ داستان ها
آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
پرونده ی این هفته را به شهر ها و آدم های خیالی در داستان ها اختصاص داده ایم. شهرها و آدم هایی که هیچگاه در عالم واقع وجود نداشته اند؛ اما هویت شان از بسیاری شهرها و آبادی های حی و حاضر بیشتر است. در صفحه ی شرح؛ به معرفی برخی از این آبادی های خیالی پرداخته ایم؛ در صفحه ی حکایت؛ حکایاتی از مردم “ پشت کوه ” را از پی آورده ایم؛ گفت و گویی با شهردار پشت کوه و عکس هایی از اهالی این شهر به علاوه ی مرور خاطرات عروسک های آشنا به حافظه، مجموعه مطالب صفحات پرونده ی این هفته را شامل می شوند. این مطالب را در ادامه از پی بگیرید…
آرمان شهر. شهری رویایی. آنجا که غم نباشد و متر و معیاری برای اندازه گیری و قضاوت آدم ها. هم آن مدینه ی فاضله ی ارسطو؛ همان ماکاندوی مارکز هم آن بهشت دانته… صفحات مکتوب بنی بشر را که ورق بزنی؛ می بینی از هم آغاز کتابت و ثبت خیال و خواسته و داستان، بحث “ آرمان شهر ” یا همان شهر ها و آدم های خیالی مطرح بوده؛ از اساطیر یونان که به اعتقاد بسیاری قدیمی ترین نوشته های بشریت است بگیر تا نوشته های مدرن امروزی و قصه های هری پاتر.
آنچه مشخص است اینکه انسان در بسیاری موارد از جبر حاکم بر زندگی لابد آنچنان گریزان می شود که سعی می کند تا خواسته ها و تمایلاتش را از زبان آدم های غیرواقعی مطرح کند؛ آدم های ساکن ناکجا؛ حال این ناکجا، گاه در آسمان هاست و گاه در اعماق زمین. گاه در کشوری با مرزهای جغرافیایی موجود است و گاه در سرزمینی افسانه ای؛ هر چه هست؛ روایت نویسندگان گوناگون از مردمان و آبادی های غیر واقعی؛ از همیشه ی تاریخ برای اهل فکر و اندیشه جالب آمده و پندها و حکمت های نهفته ی فراوان داشته.
شهره ترین سرزمین خیالی در دنیای ادبیات معاصر، بی گمان “ ماکوندو” یی ست که از خیال مارکز هویت گرفته و حی شده.
ماکوندو روی هیچ نقشهای ثبت نشده اما مارکز در صد سال تنهایی تصویر روشنی از آن ارائه داده است. شهرک گرمسیری کوچکی که از سویی با باتلاق و از سوی دیگر با رشته کوهی احاطه شده است. با فعالیت شرکت موز در سالهای 1915 تا 1918 رونق اقتصادی به این منطقه میآید اما با رفتن این شرکت رکود و فقر باز میگردد…
این شهر در پی جان گرفتن در لابلای سطور کتاب؛ چنان هویتی گرفت که از پس عبور ایام از هر خاک و آبادی واقعی ای بیشتر در یاد مردم مانده. نام ماکوندو بر در و دیوار شهرهای کلمبیا همه جا دیده میشود. داروخانهٔ ماکوندو، کتابفروشی ماکوندو و حتی هتل ماکوندو. مارکز خود می گوید که در سالهای دهه ی هفتاد سفری به کوبا داشته، می گوید که در آنجا با عدهای از روستاییان گفتوگو میکرده؛ آنها در مورد شغلاش میپرسند، مارکز میگوید نویسنده است و صد سال تنهایی را نوشته، آن وقت همه یک صدا میگویند: “ماکوندو”
شهر اُز و جادوگر شهره اش هم نمونه ای دیگر از این شهرهای خیالی به حساب می آیند. “جادوگر شهر از” یک رمان کلاسیک آمریکایی است که توسط “ آل فرانک باوم” و در سال 1900 میلادی برای کودکان نوشته شد. نویسنده در این رمان دنیایی خیالی خلق کرد و برای غنیسازی آن تاریخ و جغرافیایی کامل را برایش شرح داد.
در این داستان قهرمان برای رسیدن به سرزمین افسانه ای تلاش می کند و خواننده هم همراه قهرمان داستان با پستی و بلندی های فراوانی همراه می شوند.
این طور می گویند که کل داستان “ جادوگر شهر اُز ” در واقع یک تمثیل برای طی مسیر روح به سوی نور و روشنایی است .می گویند جاده زرد آجری در این داستان از راه طلایی پیروان آیین بودایسم نشان دارد.
علاوه بر سفرهای معنوی و تمثیلی که نمونه هایش در ادبیات شرق و غرب به وفور پیدا می شود؛ این طور به نظر می آید که تمسک به عوالم خیالی در بسیاری موارد هم برای بیان حرف هایی بوده که در عالم واقع مجالی برای مطرح کردنشان نبوده. در بسیاری از موارد، حضور حکومت های مستبد و واهمه ی مردم از طنز و شوحی و انچه عوام “ تمسخر ” نامش می کنند باعث شده تا نویسندگان با استفاده از جغرافیا و آدم های غیرواقعی روای حرف ها و بحث هایی شوند که با نام و نشان واقعی شانسی برای گفته شدن نداشتند. روستای خیالی “ برره ” و داستان مردمانش؛ نمونه ای خوب از لفافه گویی ها در تاریخ داستان معاصر ایران است.
بَرَره یک روستای خیالی است که نام آن اولین بار در مجموعهٔ تلویزیونی پاورچین مطرح شد. پس از محبوبیت و شهرت بسیار برنامه طنز پاورچین، مجموعهٰ دیگری در سال ۱۳۸۴ بنام شبهای برره ساخته شد که حوداث آن در محیط روستای برره اتفاق میافتد. مهران مدیری با بهره گیری از مردمانی خیالی؛ دست به نقد رفتار جامعه ی ایران زد و کارش هم اقبال فراوانی در میان مردم پیدا کرد.
سیمپسون های تلویزیون آمریکا هم نمونه ای دیگر هستند. موجودات زردرنگی که در آبادی خیالی “اسپرینگ فیلد ” زندگی می کنند. در شرایط کنونی به سخره گرفتن و ارائه ی “ طنزی ” واقعی از مردم آمریکا تا حدودی ناممکن جلوه می کند همین است که نویسندگان به ارائه ی آدم ها و شهر های خیالی روی آورده اند، با این همه نقش سیمپسون ها در نقد جامعه ی آمریکا انکار ناپذیر است.
در این میان موقعیت جغرافیایی اسپرینگ فیلد هم به طور دقیق معلوم نیست و ممکن است از قسمتی به قسمت دیگر در داستان تغییر کند.
هر چه هست، اوتوپیا یا ناکجاآباد نام تازه ای نیست و سابقه آن به چند هزار سال پیش بر می گردد و به جامعه ایده آل و در عین حال غیر واقعی انسان اطلاق می شود. اوتوپیا ( در ادب قدیم ) شهری بود که سیستم قانونی، سیاسی و مدنی کاملی داشت. گاهی از این واژه به عنوان واژه تحقیر آمیز برای اشاره به ایده های بلند پروازانه استفاده می شود. واژه اتوپیا ریشه ای یونانی دارد و به معنی جایی است که وجود ندارد.
نمونه های اینچنینی در ادب دنیا فراوان اند. شهر ها و مردمان خیالی بسیاری طی تاریخ ادبیات جان گرفته و صاحب هویت شده اند. شهر ها و آدم هایی که خلق شان در عالم قصه بیش از هر موضوع دیگری از استیصال نویسنده نشان دارد و آرزوی دیرینه ی بشر در درک آرامش تمام. هم آنچه به قول شاعر ما نیست، اما بودنش آرزوست.