گفت وگو نمایش ایران

نویسنده
‏ مهدی نقوی‏

drmahmodazizi1.jpg

نمایش بیژن ومنیژه نمایشی است اقتباسی که توسط دکتر محمود عزیزی به تازگی درسالن اصلی مجموعه تئاتر ‏شهر به صحنه آمده است. با عزیزی که پیش از این هم با نمایش نامه های اسطوره ای وافسانه ای به دنیای تئاتر ‏روی آورده بود به گفتگو نشسته ایم. ‏

bijanvamanije1.jpg

‎ ‎دغدغه مهاجرت‏‎ ‎

‎ ‎چرا اازمیان همه داستان های شاهنامه به سراغ بیژن و منیژه رفتید؟‎ ‎

اول اینکه این داستان همیشه برای من ویژگی و جذابیتهای خاص خود را داشته است. گذشته از آن سوالی همیشه ‏ذهن مرا به خود مشغول می کرد به این عنوان که چرا اغالب انسان ها تمایل به مهاجرت دارند و این اتفاقی بود که ‏درنمایشنامه من روی می داد. اینکه ضمیر نهان و آرام انسان ها با مهاجرت و سفر به دیار و ولایتی دیگر به ‏آرامش می رسد یا نه؟

‎ ‎دراجرا به پاسخ سوالاتتان هم رسیدید؟‎ ‎

به بخشی از آنها رسیده ام ولی درطول تمرین، تحلیل و اجرا سوالات زیادتری به سراغم آمده و دغدغه های ‏دیگری به ذهنم خطور کردند. انسان برای رسیدن به هرچیزی، چیزهای دیگری را ازدست می دهد. برای آدم های ‏نمایش خود موقعیت فرهنگی مشخصی را برای خروج از دایره زندگی درنظر گرفتم و به این ترتیب تلاش کردم ‏تا با اقتباسی که زاشاهنامه داشته ام به هدفم برسم. ‏

bijanvamanije2.jpg

سیر رسیدن به مدینه فاضله هریک از این شخصیت ها، باعث به وجودآمدن شیوه ای از اجرا می شود ‏که به نظر با اصل شاهنامه تقاوت هایی دارد.

درنمایش دایه ای واردقصه منی شود که مرشد منیژه می شود وآنها به اتفاق از هفت گذر عشق که همان هفت وادی ‏عشق است می گذرند. درگذرازاین مسیر وبارسیدن به هدف وآرمان هر سه به وسیله عامل بزرگ واصلی شاهنامه ‏که همان رستم است به آزادی دست پیدا می کنند. این مثلث عشقی خواستار این هستند که به جایی که عدالت ‏اجتماعی باشد سفر کنند. ‏

پروسه تمرین نمایش چه مدتی طول کشید؟

پرونده این نمایش مربوط به چند سال پیش است. من درنظر داشتم نمایش را با امکانات بهتر و درزمان مطلوب ‏تری اجرا کنم. شاید شما درنمایش شاهد اوج و فرود چندان زیادی نباشید اما به واقع تلاش شده است از منظری نو ‏وخلاق به شاهکار فردوسی نگریسته شود. ‏

دراقتباس شما هم تکیه به ابیات و دیالوگ هایی شده است که درشاهنامه هم با زبان کلاسیک ادبیات ‏فارسی آمده است. فکر نمی کنید مخاطبین امروزی کمترپای این نوع دیالوگ نویسی بنشینند؟

من به ادبیات کلاسیک ایرانی دینی دارم که به گمانم هر از چند گاهی فرصتی دست می دهد تا بتوانم آن را ادا کنم. ‏سوال خوبی کردید. ما به سادگی نمی توانیم این نمایش را به زبان محاوره ای به اجرا درآوریم. احساس کردم که ‏نیاز است یک بار دیگر زبان کلاسیک فارسی به مردم یادآوری شود. متاسفانه ما فاصله زیادی از زبان اصلی ‏خود گرفته ایم وامروزه دررسانه های مختلف ما حتی درتئاتر کلمات وواژه هایی هجوم آورده اند که نه تنها مربوط ‏به ما که ملیتی خاص نداریم. مثل:‏‎ ‎بپیچونیم، پیچوندم و… ‏

درشبهای ابتدایی اجرای نمایش ما شاهد این بودیم که بازیگران با لباس های متفاوت و ناهمگون نسبت ‏به نقشی که بازی می کردند بر صحنه حاضر می شدند. دلیل آن چیست؟

بله. دردوشب ابتدایی لباس ها تغییر می کرد. ولی نباید دلیل آن را ضعف و ناتوانی طراح لباس دانست. بخشی از ‏این کم کاری مربوط به ما است وبخشی مربوط به مسئولین مرکزهنرهای نمایشی. آنها باید خرج ومخارج خرید ‏لباس ها و امکانات را خیلی زودتر از شب های جنرال در اختیارمان قرار می دادند که طبق معمول همیشه بی ‏برنامگی و ناهماهنگی میان تولیدکنندگان و کارکنان اداری باعث به وجودآمدن این اتفاقات شد. ‏

صدای بازیگران شما درهنگام اجرای نمایش بسیار پایین است. دلیل این را چه می دانید؟

سالن نمایش. متاسفانه سالن اصلی تئاتر شهر از همان ابتدا مختص اجرای تئاتر ساخته نشد وامکانات صوتی آن ‏درحد صفر است. دریک سالن آکوسنیک شما باید تفاوت صدای سکه یک ریالی و دوریالی را متوجه شوید. اینجا ‏نه تنها اینطور نیست بلکه وجود دستگاههای خنک کننده سالن بازیگران و تماشاگران را به شدت مورد آزار قرار ‏می دهد. حالا تصور کنید که این بهترین ویکی از بزرگترین سالن های نمایش ایران درپایتخت است. ‏


انتخاب بازیگرا نمایش به چه صورتی بود؟

اغلب بازیگران را می شناختم ودرهنگام بازنویسی و طراحی بنای اصلی نمایش آنهایی را که مدنظرم بود به ذهنم ‏خطور می کردند. ‏

ازآن تعداد همه به گروه پیوستند؟

با یکی دو تغییر که آنها هم مشغول کار وتمرین نمایش و فیلم ها بودند همگی مدنظرم بوده وانتخاب شدند. ‏


وضعیت تئاترایران را با این وضعیت چگونه پیش بینی می کنید؟

من خودم هم نمی دانم که قرار است چه برسر تئاتری ها و اصلا هنرمندان بیاید. اما امیدواری تنها چیزی است که ‏می تواند دربرابر ناامیدی بجنگد و حداقل تسکین را برای قشر هنری داشته باشد. امیدوارم روزی را شاهد باشیم ‏که حداقل مشکلات برما غالب باشد وآنقدرآزادی بیان با حفظ شئونات رواج پیدا کند که کمترین دغدغه های سطحی ‏به سراغمان بیاید. ‏