هملت کوچک در قاب

نویسنده

» نگاهی به نمایش "هملتک"

صحنه / یوسف محمدی : نویسنده: حسن ایرجی، کارگردان: افق ایرجی، بازیگران: متضی علیدادی، امید عباسی، محمد جواد شریفی، نفیسه مهری، الهه فریدزاده، پوریا رضایی، رضا داوودی، صائب میر، افق ایرجی، گروه کارگردانی: مشاورین کارگردان: سعید آهنگران مقدم، مجید رحمتی
دستیار کارگردان: مرتضی برزگرزادگان، مدیر صحنه: مبین سپاس زاده، نور: رضا مظفری، طراحان: آهنگساز: جاوید پناهی، طراح صحنه و لباس: افق ایرجی، ساخت انیمیشن: رضا مظفری، طراح پوستر و بروشور: انار، اجرای موسیقی: جاوید پناهی، محمد ابراهیمی، محمد خزلی، رحمت الله حامدی، امین امیری، مدیر روابط عمومی: مریم رودبارانی، عکاس: مریم رودبارانی، متین صالحی.

نمایشنامه های “ویلیام شکسپیر”، درام پرداز بزرگ انگلیسی به عنوان مهم ترین و محبوب ترین آثا کلاسیک تئاتر جهان همواره مورد توجه هنرمندان عرصه تئاتر در سراسر دنیا بوده و همیشه اجراها و اقتباس های تازه ای از آثار او صورت می گیرد. کارگردانان تئاتر از آثار شکسپیر گاه به صورت اصلی و گاه به صورت اقتباسی یا تلفیقی استفاده می کنند و از آن ها الهام می گیرند. قدرت و جاذبه این آثار سبب شده است تا همواره دستمایه آثار مدرن قرار گیرند یا به عنوان مخزن بزرگی از موضوعات نمایشی همیشه قابل رجوع باشند.

“هملت”، شاهکار شکسپیر یکی از بهترین نمونه های این آثار است؛ تراژدی هولناکی که هیچ کدام از آثار دیگر شکسپیر تنوع و گوناگونی موضوع و تعدد لحن آن را ندارند. با جستجوی ساده ای در تاریخ سینما و تئاتر به بی شمار “هملت” به زبان ها و فرهنگ های مختلف بر می خوریم. (در عالم سینما می توان به شاخص ترین نمونه ها به کارگردانی “گریگوری کوزینتسف”، “کنت برانا” و “فرانکو زفیرلی” اشاره کرد.)

در این تکرار مداوم هملت به زبان ها و شیوه های گوناگون، آن چه حائز اهمیت است، نگاهی تازه به هملت و نوآوری در اجرای آن است. “هملتک” به نوعی تلاش کرده است تا قرائتی تازه از هملت شکسپیر باشد و در این راه از امکانات نمایش ایرانی نیز بهره گرفته است. هملت با این که بسیار تعدد کاراکتر و لحن و تنوع در موضوع دارد، از این نظر که به لحاظ عمل نمایشی در جرگه آثاری قرار می گیرند که کمترین اکت را دارند و بیشتر در ذهن و روان شخصیت ها می گذرند، متنی است مناسب نمایش ایرانی. کارگردان با استفاده از این اصل، تمرکز اصلی اش را روی دیالوگ ها گذاشته و سعی کرده است با موزون کردن کلام کاراکترها و نزدیک کردن آن به شعر فارسی، فضای بومی و ایرانی قالب شده به هملت را حفظ کند.

طراحی صحنه هم متناسب با نمایش های ایرانی و مطابق با الگوی نمایش خلاق، ساده و بی پیرایه است؛ میزی که درر وسط صحنه قرار دارد، به عنوان حیاط قصر، سالن سینما، اتاق هملت و اتاق مادرش به کار رفته است. چارچوبی شبیه قاب عکس هم در انتهای صحنه وجود دارد که بازیگران در ابتدا و انتهای نمایش پشت آن می ایستند و تصویری قاب عکس گونه می سازند. سادگی و خلوتی صحنه یکی از مهمترین امتیازات هملتک است، اما همین استفاده از قاب و میز به خاطر متریال و طراحی ضعیف آن ها، تاثیری را که باید بر مخاطب نمی گذارد. صحنه در عین سادگی، شلوغ و شلخته به نظر می رسد و شاید اندازه نامناسب این وسایل صحنه هم در این برداشت بی تاثیر نباشد.

 

 

پوشش بازیگران هملتک نیز هماهنگ با طراحی صحنه ساده و بی تکلف آن، رو به سادگی دارد؛ بازیگران همگی سیاه پوشیده اند و در متن صحنه پیدا و ناپیدا می شوند، اما نکته ای که باز هم این جا قابل ذکر است، نمایشی نبودن این لباس ها و حتی همرنگ نبودن آن هاست؛ حس که لباس بازیگران به تماشاچی می دهد، بیشتر حس تمرینی بودن اجرا و غیر رسمی بودن آن است. با این حال، عدم وجود پراپ های معهود این گونه نمایش ها، خودش روایتی نو از هملت به نمایش گذاشته است.

نکته دیگر نمایش هملتک، خلاصه کردن متن به وسیله نویسنده است. در واقع نویسنده در متن خود اثر تغییر چندانی ایجاد نکرده و تنها آن را کوتاه کرده است. در واقع ایرجی تلاش کرده تا با یک تیر دو نشان بزند؛ هم با نقل و روایت صحنه ها، نمایش را خلاصه کرده باشد و هم آن را به شیوه نمایش ایرانی نزدیک تر کرده باشد ک همی توان گفت در این راه موفق بوده است. عنوان “هملتک”، که “ک” تصغیر را به آخر “هملت” کشیده است، علامت خلاصه بودن و موجز بودن هملت است.

نکته دیگر، در حاشیه قرار دادن کاراکتر هملت است. در نسخه اصلی، هملت محور و مرکز توجه درام است. اتفاقات همه به نوعی گرداگرد شخصیت او روی می دهند و موضوعات مختلف نمایش به شکلی به او ختم می شوند، اما در هملتک، هملت حضور چندان پررنگی ندارد و همچون سایر نقش ها در راستای پیشبرد درام به کار گرفته شده است.

هملت، پردامنه ترین شخصیت بین شخصیت های تمام نمایشنامه های شکسپیر است که به صورت یک دانشمند، منتقد تئا تر، درباری، شمشیرزن، بذله گو، عاشق، یک فرزند و یک انتقام جو ظاهر می شود و با افراد گوناگونی در طول نمایش مواجه می شود و این رابطه ها کار تشخیص شخصیت اصلی او را دشوار می سازد. و در همه این ها، چیزی که بسیار آشکار است، تردیدی است که هملت در تمام طول نمایشنامه با آن دست به گریبان است. اما در نمایشنامه “هملتک” به نظر می رسد که شخصیت هملت، نه نشانه ای از جنون، یا حداقل تظاهر به جنون را نشان می دهد و نه علامتی از تردید را آشکار می سازد. به نظر می رسد که هملت در این نمایشنامه تنها وسیله ای است برای گرفتن انتقام هملتِ پدر از برادر تازه به تخت و تاج رسیده اش. گویی در این نمایشنامه، هملت، دیگر شخصیت محوری نمایش نیست، بلکه او هم مانند دیگر شخصیت ها، تنها برای پیشبرد داستان نقش کوتاهی برعهده دارد.

بازیگران نمایش “هملتک”، بازی روان و قابل قبولی از خود به نمایش گذاشته اند و هماهنگی و هارمونی در بازی آن ها دیده می شود.