جشنواره ♦ گفت وگو

نویسنده
بهرام تقوی

mashayekhigvgb.jpg

چرا هنرمندان قدیمی به تئاتر بر نمی گردند؟ جشنواره ا مسال چه خصوصیاتی دارد؟ جمشید مشایخی بازیگر بزرگ سینما و تئاتر ایران به این پر سش ها وسئوالات دیگر هنر روز جواب داده است.

حرف های جمشید مشایخی

قدیمی ها ازبازگشت به تئاتر می ترسند

نظرتان در مورد جشنواره امسال و شکل کلی جشنواره ها چیست؟ آیا تا به حال نمایشی را درجشنواره دیده اید؟

من تا به امروز هنوز نمی دانم که برنامه جشنواره امسال چیست؟ ولی بطور کلی باید بگویم تفاوت آشکاری با جشنواره های سالهای قبل دارد و آن غیر رقابتی بودن جشنواره امسال است که موجب می شود فضای جشنواره آرامتر باشد و به کیفیت بالای نمایش و اجراها می افزاید این جشنواره را می توان ملی و بین المللی قلمداد کرد چرا که حدود 40 یا 50 نمایش در تهران و شهرستانها در این جشنواره حضور دارند. اگر از تعداد نمایش ها کمتر شود، فرصت مناسبی برای سایر گروه ها فراهم می شود تا با خیال آسوده به نور پردازی، افکت، تمارین هنری، جنرال و… بپردازد. به عنوان راهکار می توان بصورت جنبی مثلاً اجرای نمایش های شهرستان را در تاریخ دیگری قرار داد و یا چنین راهکارهایی ارائه داد و سخت گیری هم بیشتر شود تا گروه های بهتر وارد عرصه شوند و کار خود را ارائه دهند تا تعداد اجرای کمتری داشته باشیم.

حسن رقابتی بودن جشنواره در این است که گروه های شهرستانی و گروه های نو پا فرصتی برای خود باوری پیدا می کنند.

گمان نمی کنم که حس رقابت کمتر شود ؛ در حقیقت داوری جشنواره ازآن تماشاگران است.اما اگر قرار باشد تعدادی داور بیایند و با نگاه و سلیقه جمعی نمی توان به یک سلیقه عام دست یافت. امسال تماشاگران هستند که نمایش های برتر را انتخاب می کنند گرچه جایزه ای داده نمی شود ولی مشخص می شودکه چه نمایشی با تماشاگر ارتباط برقرار کرده است. بعد از این هم می توان بر همین اساس برای اجرای نمایش ها پایه گذاری کرد. بنابراین من با غیررقابتی بودن جشنواره موافق هستم. از آنجایی که محصول یک سال فعالیت تئاتری از دل جشنواره بیرون می آید.

به نظر شما وضعیت تئاتر های ما در حال حاضر چگونه است؟ آیا ما توانسته ایم خودمان را بر استاندارهایی که درکشورهای دیگر و حداقل کشورهایی که در آنها تئاتر وجود دارد برسانیم؟

البته قضاوت در این مورد کمی دشوار است. اما تئاتر ما از حدود ۶-۷ سال پیش جهشی کرده است که امیدوارم مواظب این پیشرفت باشیم تا فراموش نشود. همیشه در مملکت ماتئاتر بعد از یک صعود، دچار سقوط شده است و هیچ وقت یک خط آرام و راحت نداشته تا خود را به قله برساند. اگر ما بتوانیم این پیشرفت را نگه داریم به حد کشورهایی که تئاتر دارند ؛ می رسیم. برای اینکه در تهران و شهرستانها جوانهای با استعداد بسیار داریم و در حال حاضر با اینترنت و رسانه های دیگر می شود از اتفاقاتی که در کشورهای دنیا رخ می دهد آگاهی پیدا کرد و این می تواند در جهت و جریان به روز بودن وجهانی بودن جوانان ما در تئاتر کمک کند. چند سالی است گروه های تئاتری ما به خارج از کشور سفر می کنند گروه هایی خارجی نیز طبعاً به ایران می آیند و این مسئله در پیشرفت تئاتر موثر بوده است. اگر این اتفاق در تمام طول سال رخ دهد، بهتر است. اگر این شرایط فراهم شود ؛ می توان امیداور بود که این خط صعودی به همین صورت ادامه پیدا کند.

چه باید کرد تا جایگاه ویژه ای بین مدعیان تئاتر در جهان داشته باشیم؟

باید نوعی یک کار نفس‌دار انجام دهیم. یعنی نمی شود کار دو سه ماهه ای انجام داد و گفت تئاتر ما به اینجا رسیده است. این کار به برنامه ریزی بلند مدت نیازمند است. تا با مواظبت از گروه هایی که در مسیر مناسبی حرکت می کنند ؛ از هم پاشیده نشوند و امکان کار به صورت مداوم داشته باشند. در این راه و آموزش بسیار مهم است و لذا برای فرستاده استاد خوب به شهرستانها هزینه زیادی طلب می کند و باید دستمزد خوبی به او داده شود تا کار و زندگی خودش در تهران را رها کند و میل و رغبت رفتن به شهرستان در او ایجاد شود و یا آوردن استاد از خارج کشور نیز به نوع خودش هزینه بردار است.

خیلی از هم نسل های شما تئاتر را کنار گذاشته اند و به کارهای سینمایی و تلویزیونی روی آورده اند. به نظر شما آیا سیستم جشنواره ای تئاتر باعث این اتفاق شده است.

حتماً دلایل دیگری هم دارد. من در این سالها تئاتر کارنکرده ام اما در جشنواره هم شرکت کرده ام. شاید دلایل دیگری مثل تنبلی در این باره دخیل باشد و از آنجایی که کار تئاتر انرژی بیشتری می طلبد و خیلی سخت تر ا زسینما و تلویزیون است، از کار تئاتر دور شده اند و به کار راحت تری تن در داده اند. با وجود اینکه در همه آنها عشق به تئاتر وجود دارد ولی برایشان بازگشت به تئاتر سخت است و فکر می کنم برای برگشت به تئاتر در وجودشان ترس دارند و شاید اگر بعد از سالها دوری بخواهند دوباره بازگردند باید سنجیده عمل کنند ؛ از آنجایی که کار سینما و تلویزیون از نظر مالی جذابیت بیشتری دارد، باعث شده که آنها از عرصه تئاتر دور بیافتد و جدا شوند.

همیشه زمانیکه پیشکسوت ها جایگاه واقعی خود را پیدا کرده اند از سیستم تئاتر انتظاراتی پیش آمده است. انتظارات شما به عنوان یک پیشکسوت و استاد قدیمی از تئاتری ها چیست؟

حقیقت این است که بطور کلی هنرمند تکامل طلب است و یا می توان گفت به نوعی رئالیست است. یعنی هیچ چیز او را قانع نمی کند و بهترین را می خواهد. البته نه در مورد مادیات بلکه در مورد مسائل معنوی بهترین و کاملترین را می خواهد. به هر حال راه های دیگری هم وجود دارد که بتوان در ایران تئاتر را شکوفا کرد و آن را گسترش داد و کاری کرد تا تئاتر جزو زندگی روزمره شود و هر فردی دیدن تئاتر را جزو برنامه های هر روز خود قرار دهد. چه بسا که در حال حاضر ورزش کمی توانسته به این حالت برسد که می تواند شامل افرادی باشد که یا خود ورزش می کنند و یا بیننده ورزش هستند و در جریان ورزش هستند و همینطور تلویزیون و سینما. ولی متأسفانه تئاتر هنوز به آن عمومیت نرسیده است. در حالیکه در اروپا جزو زندگی افراد است و نوعی تفاخر به شمار می رود و برای شخصیت های فرهنگی این مسئله وجود دارد و اگر هم از تئاتر دور باشند، انگار که از فرهنگ مملکت خود دور هستند. من امیدوارم که روزی در ایران هم همین گونه شود.