آقا هاشم و آقامددی

تقی رحمانی
تقی رحمانی

[ روز معلم،‌روز کارگر]

 

اگر آموزش و پرورش موتور توسعه پایدار است که هست، اما آموزش و پرورش در ایران در خدمت توسعه، تولید و کار جمعی نیست. آموزش تشکل‌گریز چگونه می‌تواند دانش‌آموز را به کار جمعی تشویق کند؟ معلمان ایرانی سال‌ها تلاش کردند تا بذر تشکل مستقل را در ایران بارور کنند. قبل از انقلاب نام محمد درخشش در این راه برجسته است. بعد از انقلاب از کانون صنفی معلمان ایران می‌توان نام برد که تلاش کردند در عمل کار جمعی را مزه‌مزه کنند و تجربه بیندوزند. کار جمعی در ایران حوصله می‌خواهد و صبوری و زمان کافی برای تجربه کردن، اما قدرتمندان را پاسخ مشخص بود: ممانعت از کار جمعی. بخصوص اگر تشکلی مستقل باشند. کار دولت نفتی، دادن رفاه موقت یا امتیاز موقت به هر صنف و گروهی است منتها در ازای آن نهاد مستقل آن را به رسمیت نمی‌شناسد. حتی در دوران دولت اصلاحات که تشکل صنفی معلمان توانست شکل بگیرد، سر همراهی کافی و مناسب برای قدرت‌خواهی این تشکل در بخش‌هایی از دولت نبود. پس کارشکنی‌هایی صورت گرفت. در این مورد سخن بسیار است که برخی گفته و بیان شده است.

 با آمدن احمدی‌نژاد در سال 1384 کار نهادهای صنفی و مدنی در ایران سخت‌تر شد. کانون صنفی معلمان ایران با وجود مشروعیتی که از بدنه خود گرفته بود، در عمل دچار محدودیت فراوان شد. هم‌اکنون بسیاری از اعضای آن زندان را تجربه کرده، و بسیاری از آنان گروگان احکامی هستند که می‌تواند اجرا شود. فعالیت این نهاد مدنی با فشار فراوان متوقف شده اگر چه اعتراض آنها پابرجاست. رسول بداقی از تهران و هاشم خواستار از مشهد از چهره‌های زندانی معلمان در سال‌های اخیر بوده‌اند، اما لیست معلمانی که تحت فشار و احضار و تهدید برای اجرای حکم زندان هستند، بسیار فراوان‌تر است. پس زمانی که از آقارسول بداقی و هاشم خواستار یاد می‌کنیم می‌خواهیم از به رسمیت شناختن فعالیت کانون صنفی معلمان ایران دفاع کنیم. تشکلی که در صورت قدرت یافتن می‌تواند در عین دفاع از حقوق خود در خدمت آموزش و پرورش توسعه‌محور قرار بگیرد. بی‌گمان نمادهایی که ذهن‌ها را طرف نهادهایشان می‌برند متوجه‌اند که هر احترام و تجلیل از ایشان به معنی احترام به نهادهای مدنی آنان است. پس باید همه فعالان صنفی معلم را ستود تا زمانی که در راه آزادی و استقلال خود در تلاش‌اند. اگرچه پی‌ریزی نهاد مدنی در ایران ممکن است، اما استقرار و استمرار آن کاری است زمان‌بر اگر چه غیرممکن نیست. بی‌گمان زمانی کار اصلی کانون صنفی معلمان ایران آغاز می‌شود که بتواند در فضای مناسب با فشار کمتر حکومت‌ها یاد بگیرند که چگونه با یکدیگر تعامل کنند و مدل مطلوب کار جمعی را بیابند؛ تجربه‌ای که انجام آن به زمان، فرصت کافی برای تمرین کار جمعی نیاز دارد.در عین حال همگان باید بدانند که معلم نهادگرا می‌تواند دانش‌آموز را به کار جمعی،و سرنوشت وطن علاقه مند کند.

آقامددی (حسین) کارگر مدنی است      

حسین آقامددی را اولین بار در زندان نیروی انتظامی در آذر 1379 در طی بازداشت دو روزه به خاطر شرکت در مراسم مرحوم مجید شریف دیدم. در همان زمان هم او پخته‌تر و صبورتر از دیگر دستگیرشدگان بود. بعدها او را بیشتر شناختم. وی کارگری با آگاهی بالا و آگاه از مناسبات قدرت و توازن قوا در صحنه سیاست بود. روزی که در بند 350 اوین در روز کارگر 1390 در مراسمی که در حیاط زندان برگزار کرد، طی سخنان کوتاهی نشان داد که آگاهی او از شرایط جامعه ایران و شرایط کارگران بسیار بالاست. وی طی سخنانی به استقلال نهادهای کارگری و نیاز به تولید در درون جامعه اشاره کرد و مرحله فعلی را تعامل نهادهای کارگری و فعالان کارگری با دیگر نهادهای مدنی برای ایجاد فضای باز دانست. آرامش او در زندان و نحوه تعامل‌اش با افراد و جریان‌های سیاسی در بند 350 به وی چهره‌ای موجه می‌داد و وی در کنار چندنفری قرار می‌گرفت که از احترام همه زندانیان برخوردار بودند. با او در باره وضعیت سندیکاها و تشکلات کارگری گفتگوی فراوان کردم که طرح آن مجالی دیگر می‌طلبد. جالب آن بود که او به نقد و بررسی فعالیت‌های سندیکای شرکت واحد هم علاقه نشان می داد؛ اگر چه بر سر خواسته‌های صنفی کارگری ایستادگی می‌کرد و می‌کند. تجربه او و امثال وی می‌تواند برای حرکت‌های صنفی و مدنی و کارگری در ایران مثمر ثمر باشد. بی‌گمان در فردایی که خواهد آمد این تجربیات می‌تواند به کار گرفته شود.

تجربه سال‌ها تلاطم باید به عنصر ایرانی آموخته باشد که دموکراسی با نهادهای مدنی و صنفی و قومی پایدار در ایران برقرار می‌ماند، و الا دولت دموکرات، دولت مستعجل است و روشنفکر دموکرات خود مشکل‌ساز برای دموکراسی است. احزاب هم لازمند اما کافی نیستند. اگر نهادهای مدنی در جامعه ما مستقر شوند آن گاه است که می‌توانند سمفونی دموکرات را با کمک روشنفکران، احزاب و دولت‌ها برقرار کنند. پس تجربه آقای هاشم خواستار و آقامددی بس گرانبهاست؛ فعالانی که بتوانند در درون نهادهای مدنی روابط دموکراتیک تنظیم کنند. روز کارگر و معلم مبارک است اما زمانی گواراست که نهادهای مستقل معلم و کارگر برگزارکنندگان پرشور آن باشند.