افست

نویسنده

معماهای ناگشوده؛ دست ساز اما حرفه ای!

فاطمه زمردیان

 

“معماهای ناگشوده” عنوان مجموعه کتاب هایی است نوشته آریا آذرمهر در ششش جلد با موضوعاتی متنوع. جلد نخست این مجموعه با عنوان فراروانشناسی، به مباحث پیرامون این علم و تاریخ و گزارشات آن می پردازد. در مقدمه همین کتاب، که می توان گفت مقدمه ای برای کل مجموعه است، چنین آمده است:

سرشت آدمی به گونه ‌ای است که همواره از دیدن و شنیدن چیزها و پدیده ‌های ناشناخته و رازآمیز، دچار هیجانی آمیخته با ترس و لذت می‌ گردد. برخی از این شگفتی ‌ها هیچ ‌گاه کهنه نشده و فراموش نمی ‌شوند و تازگی خود را از دست نمی ‌دهند. ذهن حقیقت ‌جوی آدمی همیشه خود را نسبت به مسائل سربسته و رازآلود، درگیر می‌ بیند و چون برخی از آن‌ ها مانند مرگ و روح، با زندگی ارتباط تنگاتنگ دارند، نمی‌ توان به آسانی از کنارشان گذشت و سر در برف بی‌ خبری فرو برد و حضورشان را نادیده گرفت. پس مسائل غریب و ناشناخته پیرامون ما نیازمند تحقیق و بررسی است تا اگر بشود برای هرکدام از آن‌ها توجیه قانع کننده ‌ای یافت.

در این مورد، خوش‌باوری و زودباوری همان‌قدر نارواست که دیرباوری و تردید‌های وسواس ‌گونه. پس چاره‌ای نیست جز این‌که در شناسایی این معماها بر خرد و دانش تکیه کرد. چرا که این دو تنها ابزاری هستند که می ‌توانند ما را در این راه یاری دهند تا به کمک آن‌ها با پدیده ‌های سرگیجه ‌آور و توضیح‌ ناپذیر رو‌ به ‌رو شویم و در دام خرافه و دروغ ‌بافی و کج ‌اندیشی و پیش ‌داوری‌های کورکورانه نیافتیم. گرچه برخی از این معماها به گونه ‌ای هستند که مشکل بتوان با دانش کنونی پاسخی برایشان یافت، زیرا ویژگی فرضیه ‌های علمی را ندارند. یعنی نمی ‌توان آن ‌ها را سنجید و آزمایش کرد. با این وجود چاره‌ ای نیست و باید تا حد امکان به یافته ‌های علمی و عقلی متکی بود و تا جایی که ممکن است آن‌ ها را مورد بررسی قرار داد.

برخی از شگفتی‌ ها و معماهای جهان ما مانند روح، رخدادهای فراروانشناسانه، قاره‌ گمشده‌ آتلانتیس، تمدن نابودشده، مثلث برمودا، یوفوها، فضانوردان باستانی، مهاجرت مریخی ‌ها به زمین، انسان برفی و بی‌ شمار معما و شگفتی دیگر، فقط در چارچوب روایات، گزارش‌ ها، مشاهده ‌های فردی و بررسی ‌های اسطوره‌ ای و تاریخی قابل بحث و تحلیل ‌اند. با این حال غوطه‌ وری و کنکاش در این پهنه برای هرکسی سرگرم ‌کننده، شیرین و پرسش ‌برانگیز و جذاب است، چرا که آدمی تشنگی سیری ناپذیری برای یافتن پاسخ شگفتی ها دارد. اگرچه ممکن است بسیاری از این معماها همچنان ناگشوده و رازآمیز باقی بمانند ولی بررسی و سنجش آن‌ها می‌ تواند درک ما را از این دنیای اسرارآمیز بالاتر برده و افق اندیشه ‌مان را گسترش دهد.”

همان طور که از مقدمه کتاب بر می آید، مجموعه معماهای ناگشوده مجموعه مقالاتی علمی هستند که گویا نویسنده تصمیم گرفته برای در گزند ماندن آن از تیغ سانسور به طور مستقل و دست ساز آن ها را چاپ و منتشر کند. با این تفاوت که زیبایی جلد کتاب ها و همچنین صفحه آرایی حرفه ای و اصولی مجموعه نشان می دهد که نویسنده یا خود طراح و صفحه آرایی هنرمند است و یا زیر بار محدودیت کتاب های دست ساز نرفته و کار آماده سازی کتاب هایش را به تیمی حرفه ای سپرده است.

آذرمهر در این مجموعه به هیچ وجه دست خوش تعصب و تنگ نظری یا احساساتی گری و خرافه پرستی نشده و با استناد به منابع علمی مختلف سعی در روشن کردن مفاهیمی چون روح، خواب و رویا، یوفوها و تمدن نابودشده دارد. حجم اطلاعاتی که او در هر پاراگراف می دهد خواننده را مطمئن می کند که با نویسنده ای اهل علم و فضل اما همچنان ناشناس رو به رو است.

کتاب های این مجموعه به ترتیب عبارتند از:

فراروانشناسی

تمدن نابودشده

در جستجوی روح

راز یوفوها

پیدایش جهان

خواب و رویا

در کتاب “پیدایش جهان”، پیرامون اسطوره آفرینش می خوانیم:

”…برخی از اسطوره ‌های آفریش به گونه بهت ‌آوری با واقعیت ‌های علمی سازگارند! آیا این مسئله تصادفی است یا نوعی آگاهی و دانش الهام شده را در نزد مردمان گذشته نشان می‌‌دهد؟ به طور مثال اسطوره‌ قوم “یوروبائی” که ساکن کشور نیجریه هستند می ‌‌گوید که پیش از پیدایش خشکی‌ ها همه ‌جا را آب فرا گرفته بود. و این باور با واقعیت کره‌ زمین که در آغاز سراسر آب بوده همسان است. در اسطوره‌ آفرینش قوم “فنگ” که در کشور گابن زندگی می‌‌ کنند چنین آمده که آفرینش نه از آب بلکه از آتش به وجود آمده است و این شباهت بسیاری با یافته‌ های فیزیک امروز درباره پیدایش جهان دارد!

  از دیدگاه سومریان باستان که در هزاره سوم قبل از میلاد در جنوب میان‌ رودان زندگی می‌‌کردند آب سرچشمه‌ همه ‌چیز بود. اسطوره آنان چنین می ‌‌گوید: “ایزد بانوی بزرگ “نام مو” (اقیانوس آغازین) ایزدان بعدی را آفرید”. از او به نام “مادری که آسمان و زمین را زایید” یاد شده است. اسطوره‌ دیگری روند پیدایش اجرام آسمانی را این ‌گونه بیان می ‌کند که؛ در آغاز کوهی بود. خدای “آن” (تجسم آسمان) و ایزد بانو”کی” (تجسم زمین) با هم پیوند یافتند و “انلیل” ایزد هوا را آفریدند. انلیل زمین و آسمان را از هم جدا کرد و دنیا را آفرید و رستنی‌ ها جانوران و دیگر پدیده ‌ها را به وجود آورد.

  در اسطوره دیگری چنین آمده که؛ انلیل دل‌باخته “نین لیل” شد و پس از آمیزش با او”سین” یا “نانا” ایزد ماه زاده شد. وسین به نوبت خود با ایزدبانو “نین گال” زناشویی نمود و ایزد خورشید معینی “اوتو” به دنیا آمد. بنابر جهان ‌آفرینی سومری در آغاز پیدایش هستی پهنه زمین سراسر آب است و پس از آن خشکی ‌ها پدیدار می ‌‌شوند. این حقیقت که با دستاوردهای دانش امروز همانند است در اسطوره‌ های مصری، فنیقی، هندی، سرخ پوستی و عبری نیز دیده می ‌شود.

  در اسطوره‌ آفرینش مصریان باستان نیز در آغاز اقیانوسی بی‌ کران به نام “نو” وجود دارد. آن‌ گاه “آتوم-رع” ایزد خورشید از آن زاده می ‌‌شود و باعث نظم در عناصر آشفته‌ آغازین می ‌‌گردد. سپس آتوم خدای هوا یعنی “شو” را می ‌‌آفریند.

در اسطوره‌ کتاب مقدس خداوند آفرینش را در شش نوبت انجام می ‌‌دهد. او به ترتیب روشنایی، آسمان، خشکی، گیاهان و ستارگان و در آخر پرندگان و ماهیان و جانوران را می‌‌آفریند:

  “در ابتدا خدا آسمان‌ ها و زمین تهی و بایر بود و تاریکی بر روی لجه و روح خدا سطح آب‌ ها را فرو گرفت و خدا گفت: “روشنایی بشود.” و روشنایی شد. و خدا روشنایی را دید که نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت.

  و خدا روشنایی را روز نامید و تاریکی را شب نامید. و شام بود و صبح بود، روزی اول و خدا گفت: “فلکی باشد در میان آب‌ ها و آب ‌ها را از آب ‌ها جدا کند و… و خدا فلک را آسمان نامید و شام بود و صبح بود، روزی دوم…”

(سفر پیدایش، 11 – 28)

  به باور اسطوره‌ شناسان، نگاه اسطوره ‌ای سومری‌ ها به بابلی ‌ها رسید و بین اسطوره بابلی با عبرانی ‌ها پیوند استواری دیده می ‌‌شود که بیانگر آن است که اسطوره کتاب مقدس به میزان زیادی از سنت بابلی و سومری بهره گرفته است.

در اسطوره ‌های آفرینش روم و یونان شباهت چشم ‌گیری وجود دارد زیرا اسطوره ‌های رومی بر گرفته از اسطوره ‌های یونایی هستند و فقط نام ایزادان که جلوه ‌ها و نیروهای بزرگ آفرینش ‌اند به نام ‌های رومی تغییر یافته است.

هزیود در کتاب “پیدایش خدایان” می‌‌گوید:

“از میان کیاس (هرج و مرج و آشوب) آغازین سه وجود جاودانه پدید آمد. نخست “گایا” ایزد بانوی مادر و زمین و بعد “تارتاروس” یعنی ژرف ‌ترین و تاریک ‌ترین نقطه جهان زیرین و در آخر “اِرُس” ایزد عشق زاده شوند.گ (ص9-11)