مشقات پوشیدن لباس روحانیت

نویسنده
جلال یعقوبی

» مشقات پوشیدن لباس روحانیت

مدتها است که وضعیت حوزه های علمیه مذهبی در ایران نگرانی مسئولان حکومتی را برانگیخته است. آنان معتقدند که تبلیغات حکومت حتی در میان طلاب علوم دینی هم نفوذ لازم را ندارد.

در همین راستا دیروز اظهارات آیت الله محمد یزدی منتشر شد که در دیدار با اعضای هیات رییسه مجمع نمایندگان طلاب گفته بود: “نگرانی اول من این است که در حوزه متاسفانه درس و بحث‌ها به سمت جدایی دین از سیاست حرکت می‌کند لذا نمایندگان طلاب باید آنان را تحت نظر و کنترل داشته باشند؛ چرا که یک مطلبه باید هم خوب درس بخواند و هم از مسائل فرهنگی و سیاسی کشور مطلع باشد.”

 او عدم توجه کافی به مسائل اخلاقی طلاب را دومین نگرانی خود عنوان کرد و تاکید داشت: “آموزش‌های غیرمستقیم از طریق اساتید به طلاب باید صورت پذیرد و حتی مسائل خانوادگی هم باید در قالب مسائل اخلاقی گنجانده شود و یا جلساتی برای خانواده‌های طلاب برگزار شود و از اساتید فن استفاده شود.”

حجت الاسلام علی اکبررشاد، رییس شورای مدیریت حوزه علمیه استان تهران نیز چندی پیش در آئین عمامه گذاری طلاب اظهار داشت: “یک طلبه باید شأن لباس روحانیت را حفظ کند و همیشه این لباس را بر تن داشته باشد.متاسفانه برخی از طلاب لباس را در می آورند و می پوشند که این حالت زیبنده شأن روحانیت نیست.” او با اشاره به اینکه لباس روحانیت هویت یک روحانی است، تاکید کرد: “البته گاهی به اقتضای زمان و مکان ضروری است این لباس بر تن فردی نباشد چرا که مثلا در محیطی پوشیدن این لباس وهن این لباس است اما این نباید در سایر مکان ها و زمان ها عمومیت یابد.” او همچنین از مشقات پوشیدن این لباس هم سخن گفته بود: “ ازمشقات و سختی های پوشیدن این لباس اطلاع دارم اما حرف های مردم یا واکنش آنها نباید توجیهی برای نپوشیدن لباس باشد.”

همچنین حجت‌الاسلام محمود رضا جمشیدی، “مدیر حوزه‌های علمیه خواهران”، اواخر مرداد ماه گذشته ابراز نگرانی کرد که “متأسفانه گاهی جدی نگرفتن کاهش جمعیت در میان طلاب نیز مشاهده می‌شود.” او معتقد بود: “باورهای جامعه باید تغییر کند و کسانی که این‌ها را تغییر می‌دهند خود متخلق به این باورها باشند.”

نگرانی از سکولار شدن حوزه های علمیه و تغییر سبک زندگی طلبه های علوم مذهبی، ماجرای جدیدی نیست. به صورت سنتی، بخش بزرگی از روحانیان منتقد حکومت جمهوری اسلامی بوده اند. این انتقادها یا بر اساس عدم باور به تئوری ولایت فقیه است که جمهوری اسلامی بر اساس آن بنا شده و یا به دلیل گرایش به جریانهای سیاسی مخالف در حوزه مذهبی، مانند هواداران آیت الله شریعتمداری در گذشته ویا هواداران آیت الله منتظری در سال های اخیر است. از طرفی رفتار مراجع مقیم نجف در عرصه سیاسی این کشور، الگوی جدیدی از رفتار سیاسی ساخته است که شدت انتقاد از حکومت ایران را افزایش می دهد.

در مهرماه سال ۱۳۸۹، آیت الله خامنه ای طی سخنانی در جمع گروهی از روحانیون، گفت: “بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دو عنوان و دو مفهوم غلط و انحرافی به وسیله‌ی کسانی که هم با روحانیت بد بودند، هم با انقلاب دشمن بودند، در ذهنها مطرح شد. […]این دو مفهوم غلط و در واقع دو تهمت را دشمن به عنوان تاکتیک مطرح کرده است: یکی طرح مسئله‌ی حکومت آخوندی است. می گویند در ایران حکومت آخوندی، حکومت روحانی بر سر کار است. این را نوشتند، گفتند، ترویج کردند، تکرار کردند. دیگری طرح موضوع آخوند حکومتی است؛ تقسیم آخوند به حکومتی و غیر حکومتی.”

او اضافه کرد: “تقسیم روحانی به حکومتی و غیر حکومتی و ارزش و ضد ارزش قلمداد کردن اینها هم یک غلط فاحش است. رفتن به سمت حکومت و رفتن به سمت هر چیزی غیر از حکومت، اگر برای دنیا شد، بد است.”

خامنه ای معتقد بود: “اگر روحانیِ حکومتی به آن کسی گفته می شود که برای ادای دین خود، برای ادای مسئولیت شرعی خود، برای خاطر خدا از نظام اسلامی حمایت می کند یا از مسئولینی حمایت می کند، این ارزش است، این ضد ارزش نیست؛ نداشتن این حالت، ضد ارزش است.”

او درباره استقلال حوزه های علمیه هم گفته بود: “استقلال حوزه‌ها به معنای عدم حمایت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقی نشود؛ یک عده‌ای این را میخواهند. بعضی‌ها میخواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطه‌ی حوزه را با نظام قطع کنند؛ این نمیشود. وابستگی غیر از حمایت است، غیر از همکاری است.”

او در مهرماه سال ۱۳۹۱ نیز در دیدار با گروهی دیگر از روحانیون از سکولار شدن حوزه های مذهبی ابراز نگرانی کرد و گفت: “حوزه‌های علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزی است که سیاست سرویسهای امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال می کنند. آنها تلاش می کنند بلکه بتوانند یک منفذی پیدا کنند. یک آخوندی یک گوشه‌ای حرفی می زند، که علی‌الظاهر برخلاف خواست و فهم و عقیده‌ی کلی نظام است، بزرگش می کنند؛ آن آدم را اگر کوچک هم باشد، از او یک تصویر بزرگی درست می کنند، برای اینکه فاصله‌ی بین نظام و روحانیت را برجسته کنند؛ القاء کنند که چنین فاصله‌ای وجود دارد. بنابراین حوزه‌های علمیه نمی توانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است.”

پس از ابراز نگرانی خامنه ای از خطر سکولاریسم در حوزه های علمیه، دیگر روحانیون حکومتی هم بارها از این خطر سخن گفته اند.

از جمله آیت الله سید احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد، اخیرا از نفوذ تفکرات سکولار در حوزه خبر داد و گفت: “دو جریان سکولار بزرگترین خطر برای قطع وابستگی نظام از دین است که یکی سکولار منفی و دیگری سکولار مثبت است و بنای سکولار منفی بر این است که دین از سیاست جدا است و ملی گرایان و روشنفکران به دنبال این هستند و افراد متدین نیز در این گروه هستند. این افراد به دین کار ندارند در عین این که نماز و روزه و عبادات خود را انجام می دهند اما در مسایل سیاسی و اجتماعی از دین تبعیت نمی کنند و به دنبال اروپا و آمریکا روانه می شوند.” او اضافه کرد: “سکولار مثبت نیز در طرف دیگر خطرناک است، آنها می گویند که مسئله انقلاب و نظام ربطی به دین ندارد و هر کس می تواند دین بدون نظام و نظام بدون دین را هم داشته باشد و در عین اینکه متدین است به نظام و انقلاب کاری نداشته باشد.”

علم الهدی تاکید داشت: “آنان فعالیت های گسترده فرهنگی در این عرصه را انجام می دهند تا به اهداف شوم خودشان دست یابند و در حوزه هم نفوذ کرده اند. نفوذ فرهنگی این جریان های سکولاری از خطر هر کمونیست و ملحدی بیشتر است، گسترش این نوع تفکر سبب بی مسؤولیتی افراد در برابر نظام و انقلاب می شود.” او همچنین گفته بود: “درحال حاضر تحجر در حوزه مشهد یک جریان نهادینه است، این موضوع در حال حاضر برای طلاب و روحانیون ما ارزش شده است که کاری به نظام و انقلاب ندارند.”

حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، یکی دیگر از روحانیان حکومتی، طی یک سخنرانی با طرح این پرسش که “کدام سکولاریسم حوزه را تهدید می کند؟” سکولاریسم را به چند دسته تقسیم کرده و آن نوعی را که “سکولاریسم اجتماعی” می نامید، تهدیدی برای حوزه های علمیه دانست. از نظر او این نوع از سکولاریسم حداقل پنج وجه داشت که همه آنها تهدیدی علیه حوزه هستند: “۱-کنار گذاشتن احکام اجتماعی/ ۲-تعطیلی موقت احکام اولیه / ۳-نفی نظام سازی اجتماعی اسلام / ۴-نفی جمهوری اسلامی ایران / ۵- بی تفاوتی نسبت به نظام اسلامی”