ابرکوه پایتخت بشود

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

وزیر کار و امور اجتماعی اعلام کرد که اولا قرار است پایتخت از تهران به یک یا چند شهر ‏دیگر، و شاید یک کشور دیگر منتقل شود و ثانیا قرار است این کار بسرعت اتفاق بیفتد. ضمن ‏تائید این اقدام بسیار مفید و کاملا عملی، برخی فواید انتقال پایتخت به شهرستان را به عنوان ‏یکی از مهم ترین کارهای دولت نهم، پس از نابودی اسرائیل و تولید انرژی هسته ای و ‏مدیریت جهان، اعلام می کنیم.‏

اول: اگر پایتخت به شهرستانها برود، مدیران و وزیران و وکلا و رهبران کشور هم می توانند ‏به محل اصلی شان برگردند و در تهران احساس غربت نکنند.‏

دوم: با انتقال پایتخت به شهرستانها، بخصوص یک شهرستان کوچک اگر باشد بهتر است، ‏مثلا ابرکوه، در این حالت دولت موفق می شود به کارهای پایتخت جدید برسد و مطمئنا ‏توانایی اداره آن را خواهد داشت، مردم تهران هم زجر کمتری از حضور دولت خواهند کشید.‏

سوم: اگر ابرکوه پایتخت تهران شود و فرماندهی نیروی انتظامی نیز به آنجا منتقل شود، از ‏میزان حملات دولت به مردم کاسته شده و دولت متوجه می شود که فقط با یک تغییر پایتخت ‏موفق شده است، مشکل بی حجابی و لباس های غربی را در پایتخت کشور از بین ببرد.‏

چهارم: با انتقال پایتخت از تهران به ابرکوه و انجام استقبال و ملاقات با میهمانان خارجی در ‏پایتخت جدید، دیگر این سووال برای خارجی ها پیش نمی آید که اگر مردم تهران اینها هستند، ‏پس چرا رئیس جمهور احمدی نژاد است؟ و از همین طریق مشت محکمی هم به دهان خارجی ‏ها زده می شود.‏

پیشنهاد تکمیلی: به نظرم بیایید از این فرصت تاریخی استفاده کنیم و سالی هفتاد میلیارد بودجه ‏را بدهیم به دولت نهم که برود به ابرکوه و مجلس و قوه قضائیه و رهبری و سپاه و بسیج و ‏بقیه را هم به آنجا منتقل کنند و همان جا برای خودشان حال شان را ببرند، در عوض یک ‏انتخابات آزاد برگزار کنند که یک نفر بشود رئیس جمهور بقیه جاها و سالی سی چهل میلیارد ‏دلار باقیمانده بودجه را بدهند به او( مثلا خاتمی یا هاشمی یا هر کس دیگری) تا آنها بقیه ‏کشور را اداره کنند. ‏


دلیل واقعی و منطقی

هفت نفر از بهائی های کشور که ظاهرا نماینده غیر رسمی این گروه در ایران بودن، توسط ‏وزارت اطلاعات دستگیر شدن. ایشون اومده پیش من و می پرسه: “ واسه چی بهائی ها رو ‏دستگیر کردند؟” البته سووال مهمی است. با توجه به این خبر به واقعه ای که دیروز عصر ‏برای یک نفر رخ داد، توجه کنید.‏

مامور: شما به دلیل این که بهایی هستید، بازداشت می شید؟‏

یک نفر: نه اخوی، اشتباه شده، من بهایی نیستم.‏

مامور: پس به این دلیل که قبلا مسلمون بودی و مسیحی شدی بازداشت می شی، هفته قبل هم ‏ده تا از شماها رو گرفتیم.‏

یک نفر: برادر من! اشتباه می کنی، من مسیحی نشدم.‏

مامور: پس به این دلیل که یهودی هستی و برای اسرائیل جاسوسی می کنی بازداشت می شی.‏

یک نفر: جان برادر! من از بیخ مسلمونم، به حضرت حق قسم می خورم.‏

مامور: بیا! اعتراف هم کردی، چون به حضرت حق قسم می خوری معلومه درویش هستی و ‏به همین دلیل از همین لحظه بازداشت می شی.‏

یک نفر: استاد من، من هرگز درویش نبودم، شما استاد مایی، من اتفاقا هم مادرزاد مسلمونم و ‏هم دشمن آمریکا و طرفدار مبارزه با امپریالیسم.‏

مامور: دیگه بدتر، خودتو حسابی لو دادی، به من گفتی استاد، معلومه دانشجویی، به استکبار ‏هم گفتی امپریالیسم، معلومه دانشجوی چپی، به همین سه دلیل بازداشت می شی.‏

یک نفر: برادر من! شما کلا اشتباه گرفتی، من هم با بهائیت مخالفم، هم خودم در جریان ‏دستگیری مسیحی ها و یهودی های جاسوس بودم، در حمله به دراویش و دانشجوها هم ‏مشارکت فعال داشتم. ضمنا همین الآن داشتم توی خونه با خانوم نماز جماعت می خوندیم.‏

مامور( یک نفر را بغل می کند): پس با این حساب اگر به همه حمله می کردی و الآن هم ‏داشتی با خانوم نماز جماعت می خوندی، حتما حاج آقا زارعی هستی! آقا، شرمنده شدیم، شما ‏رو کی آزاد کردن؟ گفتم به نظرم آشنا می آین. ‏

الهام خاتمی را خورد

گاهی اوقات این سخنگوی دولت که زنش طرفدار انتخاب حداد عادل بود و احتمالا با انتخاب ‏لاریجانی به عنوان نماینده مجلس توسط فراکسیون اصولگرایان منبع الهامش کور و در ‏زیرزمین خانه شان عزای عمومی اعلام شده است، گفت: “ در دوره رفسنجانی تنها یک ‏رسانه منتقد وجود داشت.” آگاهان در مورد فوق، توضیح دادند که علت مقایسه دولت احمدی ‏نژاد و دولت هاشمی این است که اصلا دولت خاتمی در این وسط انگار وجود نداشت و طبیعتا ‏ده پانزده نشریه منتقد در دوران خاتمی هم اصلا وجود نداشت. ‏

آزادی واقعی دیه شی یه؟

آقای غلامحسین الهام امروز تهران در در بهت و حیرت فرو برد. وی گفت: “ از آزادی به ‏معنی واقعی آن حمایت می کنیم.” در همین راستا، آگاهان معنای واقعی آزادی را از این “ ‏الهام” پرسیدند. وی پاسخ داد:‏

الهام: از اون آزادی نه، از آزادی واقعی….‏

آگاهان: یعنی دولت نهم از آزادی مطبوعات حمایت می کند؟

الهام: از نظر ما آزادی مطبوعات آزادی واقعی نیست، ما از آزادی واقعی حمایت می کنیم.‏

آگاهان: شما از آزادی حقوق و پوشش زنان حمایت می کنید؟

الهام: از اون نظر نه، ما از آزادی واقعی زنان حمایت می کنیم.‏

آگاهان: شما از آزادی بیان حمایت می کنید؟

الهام: به نظر ما آزادی بیان اصلا واقعی نیست، ما از آزادی واقعی حمایت می کنیم.‏

آگاهان: آیا دولت نهم از آزادی حق انتخاب حمایت می کند؟

الهام: آزادی حق انتخاب از نظر ما یعنی هرکی هرکی، ما از آزادی واقعی حمایت می کنیم.‏

آگاهان: آیا دولت از آزادی های اقتصادی حمایت می کند؟

الهام: اگر منظورتان آزادی اقتصادی است، نه، ما از آزادی واقعی حمایت می کنیم.‏

آگاهان: پس لطفا بفرمائید آزادی واقعی یعنی چی؟

الهام: ببینید! آزادی گاهی اوقات واقعی است و گاهی اوقات غیر واقعی، ما از آن آزادی واقعی ‏حمایت می کنیم….‏

آگاهان: آیا امکان دارد یک مثال بزنید که دولت نهم از چه نوع آزادی واقعی حمایت می کند؟

الهام: مثال زدن در این مورد خیلی سخت است، شما باید خودتان بفهمید.‏

آگاهان: ولی ما هر کاری می کنیم نمی فهمیم منظور از آزادی واقعی از نظر شما چیست؟

الهام: ببخشید، من باید بروم دستشویی، بعدا در مورد آزادی واقعی توضیح می دهم.‏