امیدمعماریان
info
علی نیکونسبتی دانشجوی کارشناسی ارشد و مسپول روابط عمومی دفترتحکیم وحدت درگفت وگو با روز با اشاره به دستگیری های اخیر فعالان دانشجویی می گوید که این برخورد به نوعی انتقام جویی از جنبش دانشجویی به دنبال برخی پیروزی های صنفی دانشجویان دردانشگاه های مختلف کشور صورت می گیرد. او معتقد است که دولت می داند نمی تواند روی دانشگاه ها به عنوان مکانی برای جلب آرای مردم حساب کند و به همین جهت در سرکوب دانشگاه ها خست به خرج نمی دهد. این گفت وگو را می خوانید.
با توجه به برخورد های فزآینده با فعالان دانشجویی طی ماه های اخیر و با نزدیک شدن به مهر ماه چه تغییراتی ممکن است درنحوه رابطه مقامات حکومتی باتشکل های صنفی و اعضای آنها رخ دهد؟
حوادثی که امسال روی داده است خیلی مشابه حوادثی است که درسال ۱۳۷۸ رخ داد. به نحوی که دانشجویان درمسیر پیگیری مطالبات صنفی خود چندین پیروزی مختلف به دست آوردند و با احساسی پیروزمندانه ای وارد تابستان شدند ودرست بعد از آن بود که یکسری برخوردها شروع شد. به نحوی که می توانم بگویم یک سری برنامه ریزی صورت گرفت که چنین حسی درمیان دانشجویان در عمل شکسته شود. در سال ۷۸ درحالی که دانشجویان می رفتند که ماجرای کوی دانشگاه را پیگیری کنند ناگهان مواجه شدند با علم کردن ماجرای نشریه موج که تلاشی آشکاربرای این بود که دانشجویان در لاک دفاعی فروروند. مقایسه آن زمان وحال حاضر نشان می دهد که شباهت های زیادی وجود دارد. بنابراین ممکن است که برنامه ریزی ای وجود داشته باشد برای اینکه دانشجویان وقتی وارد سال تحصیلی جدید می شوند حالت انفعالی داشته باشند. البته، چنین برنامه ریزی هایی هیچگاه به نتیجه نرسیده و با وجود این برخوردها دانشجویان پیگیر مطالبات خود هستند. ازسوی دیگر برخورد های دانشجویی را باید درزمینه دیگری هم مورد توجه قرار داد وآن در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری سال آینده است. روزنامه کیهان چندی پیش یادداشتی نوشته بود درخصوص تاثیر دانشگاه و این بحث را مطرح کرده بود که اصلاح طلبان قصد سوء استفاده از دانشجویان را دارند. دیدید پس از آن که روز گذشته از آقای عبدالله نوری مطلبی دررسانه ها منتشر شداقتدارگرایان نسبت به این موضوع شدیدا واکنش نشان دادند که این موضوع نشان دهنده آن است که طی ماه های آینده باید در انتظار فضای متفاوتی برای جنبش دانشجویی باشیم.
چنین فعالیت هایی بر انتخابات تاثیر معکوسن خواهد داشت؟
حاکمان خیلی وقت است که تصمیم خودشان را گرفته اند. دولت می آید طرح امنیت اجتماعی را اجرا می کند وبا باتوم به جان مردم می افتد درخیابان ها و بعدش هم دیدید که فرمانده نیروی انتظامی گفت که این طرح به دستور رییس دولت اجرا شده است. این برخوردهای خشن نشان می دهد که اصلا به این چیزها فکر نمی کنند. دولت یک اقلیت هوادار دارد که با استفاده از پروژه های مختلف آنها را به خود وفادار نگه می دارد. افرادی که اگر این دولت نباشد رانت خود را از دست می دهند وخیلی ازمشاغلی که به ناحق به آن تکیه کرده اند را مجبورند ترک کنند. دولت این گروه ها را حامی خودش می داند. یعنی احزاب پادگانی. بنابراین به جای رای دانشجویان نیز، به رای سازمان دهی شده تکیه می کند. به این ترتیب با سرکوب جنبش مستقل دانشجویی تلاش می کند همزمان رضایت اقلیت هوادار خود را نیز به دست آورد. سخنان وزیر علوم در دیداربا دانشجویان بسیجی در مورد اینکه اساتیدی که در دانشگاه ها هستند به دولت وفادار هستند نشان می دهد که آنها به اساتیدی فکر می کنند که به آرمان های دولت نهم وفادار باشند. دولت می داند نوع برخوردش طوری است که به هیچ وجه قشر مستقل دانشجویان به آن تمایلی نشان نمی دهند.
دستگیری اخیر بهاره هدایت و محمدهاشمی هم آیا در غالب همین تحلیل قابل ارزیابی است؟
بازداشت محمد هاشمی و بهاره هدایت نیز در راستای ادامه برخورد با فعالین مدنی به خصوص دانشجویان بود. فارغ از جنبه انتقام گیری از منتقدان که خصوصیت دولتمردان نهم است، چند نکته دیگر نیز در این امر موثر است. از یک سو دانشجویان در ماههای گذشته پیروزی های فراوانی در دانشگاههای مختلف از جمله سهند، تربیت معلم، زنجان، شیراز و… داشتند و این مساله آنها را برای پیگیری مطالباتشان به خصوص از ابتدای سال راسخ تر کرد و در نتیجه آقایان به این نتیجه رسیده اند که با ایجاد مشکل و به قول خودشان سیاست هجومی جلوی این پیگیری مطالبات را بگیرند. امری که، همان طور که پیشتر گفتم، در سال 78 نیز به وقوع پیوست. از سوی دیگر امسال انتخابات ریاست جمهوری نیز در پیش است و ترس از اثرگذاری دانشجویان یکی از عوامل تشدید کننده این برخوردها ست. به هر حال عامل انتقام گیری را مهم ارزیابی می کنم وشاهد این مدعی نیز دستگیری دانشجویان زنجان و سهند و دو عضو شورای مرکزی ما است. مساله دیگر این است که آقایان در حالی که در عرصه بین الملل در حال عقب نشینی هستند و مثلا از ملت اسرائیل صحبت می کنند در این سو می کوشند با برخوردهای سنگین با فعالین عرصه های گوناگون و حتی اعدامهای گروهی در جامعه ایجاد ترس و وحشت نمایند تا به قول خودشان نمایش اقتدار داده باشند.
برخی معتقدند اتفاقی که سال گذشته دردانشگاه امیر کبیر اتفاق رخ داد و در آن دانشجویان با پاره کرده عکس محمود احمدی نژاد او را دیکتاتور خواندند نقطه برخورد رییس جمهوری وجنبش مستقل دانشجویی بود. این تحلیل چقدر با وقایع کنونی سازگاری نشان می دهد؟
با سیاستی که دولت نهم پیش گرفته در خصوص بازنشستگی اساتید و اخراج دانشجویان و انحلال تشکل های دانشجویی، طبیعی بود که این اتفاق در نقطه ای رخ دهد. دانشگاه امیرکبیر آغاز یک رویارویی مستقیم بود با خود آقای احمدی نژاد و این رویارویی ادامه پیدا کرد. البته قبل از آن هم وجود داشت اما در آن نقطه تقریبا به اوج خود رسید. بعد از آن هم شکل عیان تری به خود گرفت.
تصویر عمومی که از احمدی نژاد دردانشگاه ها وجود دارد چگونه است؟
تصویری که ازدولت نهم وجود دارد یک دولت سرکوب گر پادگانی است که به هیچ عنوان هیچ انتقادی را قبول نمی کند. حتی اگر انتقاد اگر ازسوی گروه های هم فکر خودش باشد هم قبول نمی کند. حتی وزرایی که از کابینه کنار می روند این بحث را مطرح می کنند که کوچکترین انتقادی باعث تغییر می شود.
بعد از روی کار آمدن آقای احمدی نژاد یک فترت محسوسی در میان جنبش دانشجویی به چشم می خورد که با فعال شدن تشکل های دانشجویی طی ماه های گذشته به نظر می رسید که از میان رخت بربسته است. اکنون، بار دیگر ما شاهد برخورد با تشکل های دانشجویی هستیم. آیا آن رخوت با باز شدن دانشگاه ها بازخواهد گشت؟
تشکل های دانشجویی در زمان اصلاحات یک وابستگی به بودجه و امکانات دولتی پیدا کرده بودند وتغییر از آن وضعیت و پذیرش نوع جدیدی از کنش در دانشگاه ها مدتی زمان احتیاج داشت. ولی الان شاهد هستیم که در اکثر دانشگاه ها تشکل های مستقل دانشجویی منحل شده وشکل جدیدی از ارتباط میان فعالین دانشجویی در دانشگاه های مختلف به وجود آمده که امیدوار کننده است و خود باعث پیروزی های اخیر در دانشگاه ها شده است. به نظر می رسد آن ضربه پذیری اولیه به دلیل مشکلات و عوارض وابستگی بود و این تغییرات وانطباق با شرایط جدید مدتی وقت گرفت. معتقدم این تصمیم خوبی است که دانشجویان خودشان را باشرایط جدید وفق بدهند تا در آینده هم با استقلال بیشتری رفتار بکنند و پویایی خودرا حفظ کنند.