”پیرزنی که بر روی صندلیهای قسمت مردانه اتوبوس ریالی نشسته بود زن جوانی را که در بخش بانوان ایستاده بود، ملامت میکرد که چرا به قسمت مردانه نمیآید تا بنشیند.“
از سالهای ابتدایی پس از انقلاب گرچه در فرهنگ رسمی، واژگان “زن و مرد” با ایجاد یک نسبت فامیلی جای خود را به “خواهر و بردار” داد، لیکن این نسبت نزدیکتر به رغم مفهوم اش بیشتر باعث دوری و انفکاک مصادیق این واژگان در حوزه های اجتماعی و… شد. اما یکی از اماکنی که در حوزه عمومی جامعه ایران بنا به اراده حاکمیت حکم به تفکیک زنان و مردان داده شد، محیط های وسایل حمل و نقل عمومی به ویژه اتوبوس های شرکت واحد در تهران بود. بر این اساس و به موجب طرحی تحت عنوان “تفکیک” قسمت جلوی اتوبوس ها به مردان یا همان برادران اختصاص یافته و قسمت عقبی اتوبوس به بانوان و یا همان خواهران تعلق پیدا کرد.
مدافعان و شاید مبتکران این طرح شلوغی بیش از حد این وسایل نقلیه که می توانست موجب امکان تماس فیزیکی میان دو جنس شده و یا آسایش و کرامت بانوان را خدشه دار کند مهمترین دلیل برپایی چنین نظام تفکیکی دانسته و می دانند. این نکته به ویژه در سالهای ابتدایی دهه شصت و هفتاد به نظر می رسد از نوعی پذیرش اجتماعی و حتی منطق نیز بهره می برد، با این حال شاید این سوال مطرح نشده بود و یا بی پاسخ مانده بود که “اتوبوس خلوت” چه حکمی دارد؟
طی چند سال اخیر که سیاست هایی خصوصی سازی و نیل به سوی یک اقتصاد لیبرال و آزاد از سوی لااقل بخش هایی از حاکمیت پذیرفته شده و حتی از سوی بالاترین مراجع حکومتی نیز مورد حمایت قرار می گیرند، بخش خصوصی با همه اما و اگرهایی که روند خصوصی سازی در ساختار فعلی به همراه دارد توانسته است وارد حوزه نسبتا پرمنفعت حمل و نقل عمومی داخل شهری نیز بشود. بر این اساس با تولید چند برابر بیش از پیش اتوبوس های شهری، شرکت واحد محدود به وظایف نظارتی شده و در خطوط مختلف رقیبی تازه وارد و نونوار که به نام “اتوبوس های ریالی” معروف شده اند را در کنار خود می بیند.
اینجا و زیر باد کولرهای این اتوبوس ها شاید جایی است که سوال اساسی از طرح تفکیک که می خواهد در اتوبوس های ریالی هم حکمرانی کند امکان مطرح شدن می یابد؛ “اتوبوس خلوت” چه حکمی دارد؟
آسودگی، سرعت، امکانات بیشتر و البته عدم شلوغی شاید عمده ترین دستاوردهای اقتصاد لیبرالی برای مسافران تا دیروز آویزان از میله های فلزی اتوبوس های شرکت واحد باشد، اما امکان طرح چنین پرسشی که منجر به کمرنگ شدن مرزهای تفکیک های بی منطق میان زنان و مردان می شود بی شک “مهمترین” دستاورد اقتصاد لیبرالی است. اینک با گسترش کمی و کیفی امکانات حمل و نقل شهری دیگر دلیلی برای پذیرش چنین طرحی حتی از سوی شهروندان با اعتقادات جدی مذهبی و با گرایش های فکری سنتی نیز باقی نمانده است.
گرچه نهادهای حاکمیتی به زور تذکر و اخطار به رانندگان و نصب اطلاعیه های مکرر در مورد لزوم اجرای طرح تفکیک در اتوبوس های بخش خصوصی می خواهند این بار نه به دلیل آسایش و احترام خواهران بلکه به دلیل حفظ اصول خودساخته ای که حافظ قدرت بی حد و حصر آنان برای دخالت در تمامی عرصه ها اعم از عمومی و خصوصی است، خواسته ی خود را جاری سازند لیکن تقریبا “هر زنی” وقتی مختار شود میان ایستادن در بخش زنان و نشستن در بخش مردان به ویژه زمانی که چند زن دیگر نیز این اقدام را انجام داده باشند، به احتمال بسیار زیاد آسودگی خود را بر هر خرده فرمایش حاکمیت که بر در و دیوار اتوبوس نصب شده باشد ترجیح می دهد.
در مورد ویژگی به هم پیوسته و وابسته بودن ارزشها و پیامدهای اقتصاد، فرهنگ و سیاست لیبرالی و انسان محور بسیار گفته و نوشته شده است اما به نظر می رسد صحنه اجتماعی ایران امروز آزمایشگاهی برای اثبات چنین دیدگاهی است و نکته ای که در مورد ورود بخش خصوصی به حوزه حمل و نقل گفته شد نیز دلیلی برای اثبات همین مساله است که نشان می دهد چگونه کوچکترین آزادسازی اقتصادی و رفاه بیشتر، انسانها را از قیود ناشی از عدم رفاه و برخورداری می رهاند و صاحب ویژگی “انتخابگری” به عنوان فصل مشترک ارزشهای لیبرالیسم می کند.