زن انتخابگر و اتوبوس ریالی

حسن اسدی زیدآبادی
حسن اسدی زیدآبادی

‏”پیرزنی که بر روی صندلی‌های قسمت مردانه اتوبوس ریالی نشسته بود زن جوانی را که در بخش بانوان ایستاده ‏بود، ملامت می‌کرد که چرا به قسمت مردانه نمی‌آید تا بنشیند.“‏

از سالهای ابتدایی پس از انقلاب گرچه در فرهنگ رسمی، واژگان “زن و مرد” با ایجاد یک نسبت فامیلی جای ‏خود را به “خواهر و بردار” داد، لیکن این نسبت نزدیکتر به رغم مفهوم اش بیشتر باعث دوری و انفکاک ‏مصادیق این واژگان در حوزه های اجتماعی و… شد. اما یکی از اماکنی که در حوزه عمومی جامعه ایران بنا به ‏اراده حاکمیت حکم به تفکیک زنان و مردان داده شد، محیط های وسایل حمل و نقل عمومی به ویژه اتوبوس های ‏شرکت واحد در تهران بود. بر این اساس و به موجب طرحی تحت عنوان “تفکیک” قسمت جلوی اتوبوس ها به ‏مردان یا همان برادران اختصاص یافته و قسمت عقبی اتوبوس به بانوان و یا همان خواهران تعلق پیدا کرد. ‏

مدافعان و شاید مبتکران این طرح شلوغی بیش از حد این وسایل نقلیه که می توانست موجب امکان تماس فیزیکی ‏میان دو جنس شده و یا آسایش و کرامت بانوان را خدشه دار کند مهمترین دلیل برپایی چنین نظام تفکیکی دانسته و ‏می دانند. این نکته به ویژه در سالهای ابتدایی دهه شصت و هفتاد به نظر می رسد از نوعی پذیرش اجتماعی و ‏حتی منطق نیز بهره می برد، با این حال شاید این سوال مطرح نشده بود و یا بی پاسخ مانده بود که “اتوبوس ‏خلوت” چه حکمی دارد؟ ‏

طی چند سال اخیر که سیاست هایی خصوصی سازی و نیل به سوی یک اقتصاد لیبرال و آزاد از سوی لااقل بخش ‏هایی از حاکمیت پذیرفته شده و حتی از سوی بالاترین مراجع حکومتی نیز مورد حمایت قرار می گیرند، بخش ‏خصوصی با همه اما و اگرهایی که روند خصوصی سازی در ساختار فعلی به همراه دارد توانسته است وارد ‏حوزه نسبتا پرمنفعت حمل و نقل عمومی داخل شهری نیز بشود. بر این اساس با تولید چند برابر بیش از پیش ‏اتوبوس های شهری، شرکت واحد محدود به وظایف نظارتی شده و در خطوط مختلف رقیبی تازه وارد و نونوار ‏که به نام “اتوبوس های ریالی” معروف شده اند را در کنار خود می بیند. ‏

اینجا و زیر باد کولرهای این اتوبوس ها شاید جایی است که سوال اساسی از طرح تفکیک که می خواهد در ‏اتوبوس های ریالی هم حکمرانی کند امکان مطرح شدن می یابد؛ “اتوبوس خلوت” چه حکمی دارد؟ ‏

آسودگی، سرعت، امکانات بیشتر و البته عدم شلوغی شاید عمده ترین دستاوردهای اقتصاد لیبرالی برای مسافران ‏تا دیروز آویزان از میله های فلزی اتوبوس های شرکت واحد باشد، اما امکان طرح چنین پرسشی که منجر به ‏کمرنگ شدن مرزهای تفکیک های بی منطق میان زنان و مردان می شود بی شک “مهمترین” دستاورد اقتصاد ‏لیبرالی است. اینک با گسترش کمی و کیفی امکانات حمل و نقل شهری دیگر دلیلی برای پذیرش چنین طرحی حتی ‏از سوی شهروندان با اعتقادات جدی مذهبی و با گرایش های فکری سنتی نیز باقی نمانده است. ‏

گرچه نهادهای حاکمیتی به زور تذکر و اخطار به رانندگان و نصب اطلاعیه های مکرر در مورد لزوم اجرای ‏طرح تفکیک در اتوبوس های بخش خصوصی می خواهند این بار نه به دلیل آسایش و احترام خواهران بلکه به ‏دلیل حفظ اصول خودساخته ای که حافظ قدرت بی حد و حصر آنان برای دخالت در تمامی عرصه ها اعم از ‏عمومی و خصوصی است، خواسته ی خود را جاری سازند لیکن تقریبا “هر زنی” وقتی مختار شود میان ایستادن ‏در بخش زنان و نشستن در بخش مردان به ویژه زمانی که چند زن دیگر نیز این اقدام را انجام داده باشند، به ‏احتمال بسیار زیاد آسودگی خود را بر هر خرده فرمایش حاکمیت که بر در و دیوار اتوبوس نصب شده باشد ‏ترجیح می دهد. ‏

در مورد ویژگی به هم پیوسته و وابسته بودن ارزشها و پیامدهای اقتصاد، فرهنگ و سیاست لیبرالی و انسان ‏محور بسیار گفته و نوشته شده است اما به نظر می رسد صحنه اجتماعی ایران امروز آزمایشگاهی برای اثبات ‏چنین دیدگاهی است و نکته ای که در مورد ورود بخش خصوصی به حوزه حمل و نقل گفته شد نیز دلیلی برای ‏اثبات همین مساله است که نشان می دهد چگونه کوچکترین آزادسازی اقتصادی و رفاه بیشتر، انسانها را از قیود ‏ناشی از عدم رفاه و برخورداری می رهاند و صاحب ویژگی “انتخابگری” به عنوان فصل مشترک ارزشهای ‏لیبرالیسم می کند. ‏