یکی از اساسی ترین ضرورتها در فهم تحولات سیاسی برخورداری از اطلاعات و ارزیابی های دقیق و واقع بینانه از مسائل و حوادث است. به عنوان مثال مبالغه در میزان تاثیر گذاری اشخاص و جریانات در چالش های سیاسی می تواند موجب درک نادرست از توازن قوا و در نهایت پیدایش انتظارات غیرواقع بینانه در باب نتیجه درگیرها گردد. در چنین حالتی معمولا تحقق نتایج خلاف پیش بینی و گاهی اوقات غافلگیرکننده می تواند موجب بهت زدگی و سر خوردگی دست اندرکاران و یا حتی ناظران و تحلیلگرانی شود که توان هضم و درک تحولات رخ داده را در چارچوب نظام تحلیلی و تبینی خود ندارند.این قضیه بویژه در مقاطع وقوع تحولات پر شتاب با دامنه و عمق زیاد، بسیار اتفاق می افتد که نمونه هایش در جامعه امروز ایران به عنوان یک جامعه پیچیده و در حال گذار کم نیست.
بنابر آنچه در بالا گفته شد لازم است که در تحلیل شرایط هر مقطع و قبل از پیش بینی نتیجه رقابت و چالش میان قوای مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به ارزیابی دقیق از میزان و منشا و جهت قوای درگیر بپردازیم و از دست کم گرفتن قدرت یکی یا مبالغه در تاثیر گذاری دیگری بپرهیزیم.
مثلا در جریان انتخابات اخیر و حوادث مترقب بر آن حاکمیت دچار خطای فاحش در محاسبه توان تاثیر گذاری مخالفان و منتقدان شد و در حالیکه خود را تنها و تنها آماده ی حرکتهای اعتراضی پراکنده کرده بود با یک جنبش فراگیر توده ای مواجه شد و باز در حالیکه گمان می کرد با سیاست ارعاب و به کارگیری مشت آهنین می تواند جمعیت انبوه مردم را از خیابان به خانه بازگرداند خطاهای بزرگتری مرتکب شد که به یکباره موازنه ی قوا را به زیان قدرت مستقر تغییر داد و شرایط به گونه ای رقم خورد که اقتدارحکومت در بیست سال گذشته به پایین ترین سطح خود سقوط کرد و تمام ظرفیت دستگاههای تبلیغاتی حکومت به کار گرفته شد که مشروعیت از دست رفته ی مردمی و دینی نظام سیاسی حاکم ترمیم شود.
اما باید در نظر داشت که این گونه خطاهای محاسباتی منتج به نتایج ناخوشایند و گاه فاجعه آمیز تنها مختص حکومتها که مست از استقرار قدرت خویشند نیست و معارضان یا به اصطلاح اپوزیسیون نیز در صورتی که دقت نظر و واقع بینی لازم را در تحلیل شرایط و اوضاع نداشته باشند دچار چنین خطاها و نتایج بعضا غیر قابل جبران آن خواهند شد همچنانکه تاریخ معاصر کشور ما پر است از حکایت های تلخ و عبرت آموز در این زمینه.
حال پس از ذکر این مقدمه نسبتا مفصل می توان به مقایسه برخی پیش بینی های متقدم بر اجلاس اخیر خبرگان و واکنش های متاخر بر آن پرداخت که در برخی موارد نشانگر فقدان واقع بینی لازم و کافی در ارزیابی میزان، منشا و جهت تاثیر گذاری بلوک های مختلف قدرت در ساختار حقیقی و حقوقی نظام جمهوری اسلامی است.
اگر در نظر داشته باشیم که بخش مهمی از نمایندگان دوره کنونی مجلس خبرگان روحانیون فاقد شخصیت سیاسی مستقل و قائم به ذات هستند و بخشی دیگر از آنان نیز از سردمداران و فعالان سنتی جناح راست آنگاه معلوم می شود انتظارات ما از مواجهه این مجلس با مسائل و حوادث اخیر گاه چندان واقع بینانه نیست. شاید نوع موضعگیری های رئیس مجلس خبرگان پیش و پس از انتخابات اخیر و قرار گرفتن ناخواسته اش در نقطه مقابل احمدی نژاد سبب بروز انتظارات نه چندان واقع بینانه هم از مجلس خبرگان و هم از آقای هاشمی رفسنجانی شده باشد. اما باید در نظر داشت که مجلس خبرگان و اعضاء و رئیس آن هم به اعتبار شخصیت حقوقی شان و هم بنا به شخصیت حقیقی شان در چارچوب نظام جمهوری اسلامی قرار می گیرند و ظرفیت مشخص و محدودی برای تحرک و تاثیر گذاری در مسیر چالش های مختلف از جمله حوادث اخیر دارند.و چنانچه بخواهند از این چارچوبها خارج شوند دیگر فاقد هر گونه تاثیر گذاری مثبت خواهند شد. حتی مراجع تقلید و روحانیون تراز اول نیز به رغم همه نارضایتی ها و نگرانی ها که حوادث اخیر می توانند داشته باشند امکان تاثیر گذاری مشخص و محدودی از مجاری خاص و تعریف شده دارند که خارج از آن نمی توانند عمل کنند مگر آنکه بخواهند خود را وارد معرکه تلاطم های شدید کنند که از طاقت ایشان عملا خارج است.
اگر در نظر داشته باشیم که نامزدهای عضویت در مجلس خبرگان نیز باید از صافی شورای نگهبان عبور کنند بالطبع نمی توان از دوره کنونی مجلس خبرگان انتظاری بیش از دوره کنونی مجلس شورای اسلامی داشت. بویژه اگر در نظر داشته باشیم از بیست سال پیش به این سو بسیاری از روحانیون سر شناس به هیچ وجه حاضر به ورود در رقابتهای انتخاباتی خبرگان نیستند چرا که این مجلس عملا در جایگاه واقعی اش که ناظر و مشرف بر عملکرد رهبری است ( و نه در ذیل آن ) نمی یابند.
با این اوصاف برخی پیش بینی های قبل از اجلاس واقع بینانه نبود و هم برخی واکنش های پس از اجلاس. مجلس خبرگان کنونی و آرایش نیروهای درون آن ظرفیت مشخصی برای تاثیر گذاری بر روند تحولات جاری دارد که باید کوشید از همین ظرفیتها بهره گیری شود نه آن که با برخی موضع گیری های شتاب زده همین ظرفیت نیزبه طرف مقابل تحویل گردد. در نظر داشته باشیم که نفس ایراد خطابه آیت الله دستغیب در این اجلاس اتفاق مهمی است و دست کم حکایت از آمادگی انفعالی اعضای خبرگان برای استماع سخنانی از این دست دارد. گفتن و شنیدن چنین سخنانی در مجلس خبرگان به هر حال حکایت از ظرفیت های این نهاد دارد که باید مورد توجه جدی قرار گیرد.