قمرالملوک وزیری: تجلی زن مدرن در هنر موسیقی ایرانی
چهارده مرداد سالگرد انقلاب مشروطه و آغاز حضور عیان و پرشور زنان در فعالیت های اجتماعی و سیاسی است. هرچند که تلاش زنان با بی مهری جامعه سنتی مواجه شد و از رای دادن در مجلسی که مولود تلاش های مشروطه خواهی مردان و زنان روشنفکر آن زمان بود منع شدند، لیکن این واقعه آغاز گر جنبش حقوقی زنان در جامعه شد.
چهارده مرداد برای زنان ایران یاد آور واقعه دیگری نیز هست : سالگردخاموشی قمر الملوک وزیری “ مرغ سحر نا دیده ” سرزمین آوازهای زنان ایران.
تاریخ ایران همواره شاهد فراز و نشیب ها ی فراوانی بوده است وقایعی که توسط مردان و زنان در هر مقطعی از تاریخ رقم خورده است. آنهایی که در هر برهه از تاریخ و در زمینه های مختلف اجتماعی و هنری نقش مهمی در بارور کردن جامعه ایرانی و گشودن درهای نو آوری و مدرنیته به آن بوده اند. یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی ایران دوران مشروطه است درست در همین زمان بود که موج تجدد خواهی و دموکراسی طلبی مردم ایران وارد فاز جدیدی شد. در این میان و در حالی که جامعه ی ایرانی هنوز در قید و بندهای دست و پاگیر سنتی و مذهبی اسیر بود، کسانی پیدا شدند که برای اولین بار سدهای کهنه و پوسیده و عادات جامعه ی مذهب زده ی ایرانی را پس زدند و راه نو و جدیدی را در میان همه ی رسوم کهنه باز کردند.
هم آنان که برای اولین بار در برابر قوانین مسلط و دیکته شده ی جامعه ی شان سکوت نکردند.
در این میان و درست در سال های مشروطه پیدایش زنان پیشگام در عرصه های مختلف هنری، فرهنگی و اجتماعی را نباید از خاطر برد. در زمانه ای که حتی نوشتن زنان امری ناپسند تلقی میشد ، صدای زن گناه به حساب می آمد و زنان تنها در حاشیه ی خانه ها و یا اندرونی ها معنا پیدا کرده بودند، زنانی آمدند تا سنت شکن باشند و تعریف جدیدی از زن را ارائه دهند. قمر الملوک وزیری یکی از همین زنان است. از همان زنانی که راه را برای حضور زنان نسل های بعدشان گشودند و چه بی پروا قدم در راه پرمخاطره گذاشتند؛ چرا که به سرنوشت و سرشت کارشان ایما ن داشتند انگار انتخاب شده بودند تا نوید بخش دلهایی باشند که در کنج خانه ها و از ظلم وسیاه نمایی های سنت های مردسالاری تیره وتار گشته بود. زنانی چون قمر بودند که در برابر هجمه ها ی مختلف قوانین سخت و دست پاگیر، کرنش نکردند و تنها با اعتقاد به ایمان و عزم راسخش شان در راه اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم و مطرح کردن نام زن در این میان از هیچ تلاشی دریغ نورزیدند. و به راستی که تاریخ نام این زنان را هرگز از یاد نخواهد برد.
قمرالملوک در تاکستان قزوین زاده شد. هنگام تولد پدر نداشت و در ۱۸ ماهگی مادرش هم مرد و از این زمان تحت سرپرستی مادربزرگش که روضهخوان زنانه حرم ناصرالدین شاه بود قرار گرفت. او در جایی گفته است: “من مدیون تربیت اولیهٔ خودم هستم. چرا که همان پامنبری کردنها به من جرأت خوانندگی داد.”
او تربیت اولیه ی خودش را مدیون مادربزرگش می دانست کسی که به او شهامت خواندن داد، گویا همین بزرگ شدن او در فراق مادر و پدر به او اعتماد به نفس خواندن می داد.قمر در همان سالهای اولیه جوانی با استاد مرتضی نی داوود آشنا شد و از آنجا بود که خواندن و آموختن نزد استاد را آغاز کرد:
“در جوانی پس از آشنائـی با استاد مرتضی نیداود با ردیف موسیقی ملی آشنا شد و راهش را برای کسب تجربیات از استادان دیگر هموار ساخت. کار پیشرفت قمر در مدتی کوتاه به آنجا رسید که کمپانی «هیز ماسترز ویس» به خاطر ضبط صدای او دستگاه صفحه پر کنی به تهران آورد. بعد از آن کمپانی «پولیفون» هم آمد. به گفته ساسان سپنتا ۲۰۰ صفحه از قمر ضبط شده است”.1
اهمیت خواندن قمر به عنوان اولین زن گذشته از تاثیر گذاری بر موسیقی ایرانی، شناساندن و بیرون کشیدن صدای زن از کنج خانه ها و حرمسراها و معرفی آن به بیرون از فضای خانه ها می باشد. در روزگاری که تعریف زنان در سایه ی سنت و مذهب تنها تعاریف محدود به تن و همینطور عدم توانایی زنان در محیط های اجتماعی و هنری بود، قمر معنی دیگری از زن ایرانی را نشان داد. زنی که می توانست با شد آن هم باهویت زنانه ی خود در محیطی که تماما در قبضه ی مردان بود.
حضور قمر در موسیقی تماما مردسالار ایرانی توانست هویت جنسی زن را تعریف کند.حضورِ او بازنمایی زن در ساختار جامعه ای بود که تماما، زن را انکار می کرد و به چیزی به نام هویت مستقل زن اعتقادی نداشت. حضورِ قمر بازنمایی زن در هنر بود، بر هم زدن تعاریف دیکته شده و کهنه ی موجود و در نتیجه برقراری هویت جدید زن ایرانی، آن هم در گفتمان های اجتماعی و هنری آن دوران که ردی از زنان نبود . قمر بود که با حضوربی حجابش در اولین کنسرتش دست به واسازی نظم های موجود زد، و هویت زن ایرانی که در پشت هویت مردانه دفن شده بود را بیرون کشید و احیا کرد آن هم در روزگاری که زن تنها به سایه ای د ر هویت مردانه تبدیل شده بود. او با سرکشی از نظم های موجود در قوانین مردسالار و بر هم زدن سنت های حاکم، الگوی جدیدی از زن را در جامعه ی ایرانی بازشناساند.
در همان روزگار بود که او نشان داد که زنان تنها در پشت روبندهایشان معنا ندارند، آن ها می توانند هنرمند باشند و در گفتمان های هنری و اجتماعی همانند مردان بدرخشند. قمر تعاریف سنتی از زن ایرانی را برهم زد و معادله ی جدیدی از حضور زن در هنر موسیقی را بنیان نهاد. با کوشش های پی گیر قمر در فرا گیری فنون آواز باعث شد که او بتواند در سال ۱۳۰۳ - یعنی در ۱۹ سالگی- نخستین کنسرت خود را در سالن گراند هتل (در لاله زار) همراه با ساز استاد مرتضا نی داوود بر گزار کند. این کنسرت اولین بار بود که در تهران برگزار می شد و خواننده ی آن یک زن بی حجاب بود.
حرکت قمر در نپوشیدن حجاب و به نوعی سرکشی از سنت های اجتماعی با روح انقلابی و تأثیر گذار او در تعارض نیست، بلکه همسو با آن است. اگر در او این روحیه نبود نمی توانست اولین بانوی آواز ایران شود. او آغاز گر بود و بدون حجاب در میان جمعیتی که خودش می دانست ممکن است بعدها او را به دلیل نداشتن حجاب نکوهش کنند، شروع به خواندن کرد. خودش در مورد اولین تجربه ی خواندنش می نویسد :
” آن شب یکی از خاطره انگیزترین شب های زندگی من است که هرگز فراموش نمی کنم. وقتی وارد سالن شدم همه جا را جمعیت گرفته و ناگفته نماند که خیلی ها هم ناراحت و حتا عصبانی بودند. ترس مبهمی در وجودم خانه کرده بود. من با تاج گل زیبا یی روی صحنه ظاهر شدم. حاضران با کف زدن و شور و شوق ورودم را به صحنه گرامی داشتند و این همه استقبال ناگهان به من اعتماد به نفس بخشید و جان داد. بی اختیار اشک شوق در دیدگانم آمد، اما نوای ساز مرتضا خان به دادم رسید و فرصتی یافتم تا حنجره ام را که بر اثر فشار بغض منقبض شده بود، آرام کنم. روی از جمعیت برگرفتم و نگاهم را به سمت مرتضا خان دوختم و او پس از مدتی با اشاره ی سر و چشم به من فهمانید که باید آواز را شروع کنم. آب دهانم را قورت دادم و با رعایت آنچه که تعلیم دیده بودم، آواز را آغاز کردم و دیگر از عهده برنمی آیم که بگویم مردم در پایان چه کردند. بعد ازاجرای کنسرت مرا به کلانتری احضار نمودند و تعهد گرفتند که دیگر بی حجاب نخوانم و مشوقانم را که فکر می کردند بعد از این اجرا سلامت به خانه ام نمی رسم در نگرانی بسیار گذاشتند. اما من بر خلاف تعهدی که سپرده بودم، باز هم به صحنه رفتم و بی حجاب هم رفتم و بی حجاب هم آواز خواندم”2
اما این آغاز راه قمر بود. حضور او در موسیقی ایرانی که تماما در دست مردان بود نقطه ی عطفی در موسیقی و آواز زنان در ایران محسوب می شود. چرا که حضور کسانی مثل قمر بود که رفته رفته جای پای برابر زنان را در عرصه ی هنر در جامعه ی مردسالار ایران گشود و صدای زن ایرانی را که تنها در حرمسراها و مجالس زنانه شنیده می شد، بیرون کشید و به جامعه شناساند . جامعه ی که حتی ساده ترین تعاریف ا ز زن مدرن و امروز ی را بر نمیتابید.
اما بی حجاب حاضر شدن او در اولین اجرایش برای او بی دردسر هم نبود، با اینکه می دانست از سوی جامعه و حتی نظام حاکم به دلیل همین شجاعتش قطعا مؤاخذه می شود ونتیجه آن شد که در اولین کنسرتی که داد به کلانتری جلب شد و به او تاکید کردند و التزام گرفتند که بی حجاب ظاهر نشود و بدون اجازه ی شهربانی صفحه ضبط نکند.
محدودیت های اعمال شده بر او نه تنها از سوی جامعه ی سنتی و مذهبی بود، بلکه از سوی حکومتی هم بود که قصدش آن بود تا هرچه می تواند بر تنگناهای اجتماعی به خصوص در مورد زنان بیفزاید. با همه ی موانع قمر بیمی به خود راه نداد و خواندن را ادامه داد. او در جامعه ای می خواند که نه تنها آواز خواند ن برای زن گناه محسوب می شد، بلکه اساسا حضور زن در اجتماع خودش نوعی گناه و جرم و سنت شکنی بود، با این حال او کوتاه نیامد و نهراسید و پاهایش از رفتن ادامه ی راه سست نشد. اما این تنها ویژگی ها ی او نبود علاوه بر حضورش در صحنه های هنری او نیز در صحنه ی اجتماعی هم به یاری بیچارگان می شتافت و بخشی از درآمد کنسرت هایش را صرف آنان می کرد.در حین برگزاری کنسرت هایش مردم با شور و هیجان هر آنچه که از پول و طلا و سکه به همراه داشتند به سویش پرتاب می کردند:
” مردم برای دیدن او سر و دست می شکستند. برایش کنسرت ها تدارک دیده می شد و بلیت این کنسرت ها به بهای بسیار بالا، بین ۲۰ تا ۲۵ تومان – برابر با حقوق ماهانه ی یک کارمند عالی رتبه ی آن زمان – به فروش می رسید و این مبلغ در بازار سیاه گاه چند برابر می شد. در همین زمان بود که علی وکیلی، بنیان گذار سینما سپه تهران، برای او کنسرتی شش روزه ترتیب داد که این شش روز به علت استقبال بی سابقه ی مردم به شش هفته کشید. بلیت های این کنسرت به ۵۰ تومان هم رسید و حتا درشب های آخر بسیاری ازکسانی که بلیت نشستن به دست نیاورده بودند، تا پایان برنامه کنارسالن سراپا گوش ایستادند. مردم که در تمام مدت خواندن او نفس نمی کشیدند، بعد از پایان خواندن آنقدر شگفت زده می گشتند که بی توجه به فاصله ی خودشان و صحنه و با شور و هیجانی وصف ناپذیر آنچه از پول طلا و اسکناس و انگشتری و گردن بند و طوق و خلخال به همراه داشتند، به سوی او پرتاب می کردند. او از همان آغاز کار، خط خود را یافته بود. پس تمامی این هدایا را می پذیرفت و برای مردم پایین تر به هزینه می رساند. خانه های کوچک می خرید و به مردم بی خانمان سر پناه می داد، بدهی مقروضان را می پرداخت، برای دخترکان تنگدست جهیزیه تهیه می کرد، برای بیمارستان ها تخت می خرید و بطور کلی می توان گفت که این سرمایه های متراکم
در دست های مهربان او به گردش در می آمد.“3
قمرالمولک وزیری نماد زن مدرن ایرانی را با خود برای جامعه ی ایران به ارمغان آورد و بعد ا ز حضور بی محابای او در کنسرتها بود که زنا ن اجازه یافتند در کنسرتها شرکت کنند.
او بعد از گشایش رادیو به خواندن در آن پیوست. گشایش رادیو به سال 1319 بزرگترین تکیه گاه قمر و هنرمندان همزمان او بود. مردم توانستند در سطحی گسترده تر با او رابطه برقرار سازند. رابطه ای که به زودی به پیوندی ناگسستنی تبدیل شد. دیگر همهً گوش ها تشنه صدای مخملی قمر شده بود.
حرکت قمرو حضور او به عنوان اولین زن در عرصه ی خوانندگی تجلی حضور زن مدرنی است که زیرساختهای جامعه ی مردسالار را به لرزه در آورد. در همین نظام که حتی زن بودن و حرف زدن از زن تا بو محسوب می شد، زنی چون او بود که در برابر همه ی ضعفها و نقص های جامعه اش سرخم نکرد و نهراسسید تا بدین سان راهگشای حضور زنان بعد از خودش در موسیقی سنتی ایرانی باشد از این روست که در ستایش زنانی چون او باید نوشت. زنانی که توانستند از فضای خانه هایشان بیرون بیایند و با حضورشان در سطح اجتماع، بنیان های پوسیده ی نظام مردسالاری را واسازی کنند و تعاریف جدید را از نو بسازند. حرکت او یک سوژه ی نمادین است که نظم نمادین همه ی نهادهای مردسالار و سنت های جامعه را برهم می زند و دلالتی نو از حضورش می گردد.
سمبولهای نمادین چون قمرالملوک وزیری باید در هر برهه ای از تاریخ تکرار شوند تا بیایند و نظم های سنگین و حاکم را برهم زنند و در برابر ظلم های جامعه ی مردسالار و راندن زنان به حاشیه بایستند. حضور نمادین کسانی چون او که تعریف تازه ای از زنان در جامعه ی سنتی و مذهبی به دست می دهد کسانی چون او را باید ارج نهاد چراکه همین ها انقلاب گران و عاملان تغییر زن سنتی به زن امروزی و مدرن شدند و پروسه ی آشنا سازی جامعه و به تدریج کم رنگ تر کردن سنت های پوسیده را سرعت بخشیدند. گرچه که در زمان حیاتش قدر او را نداسنتند و بعد از اینکه صدایش را در اثر سکته از دست داد همه ترکش کردند تا سرانجام در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ در شمیران، در فقر و تنگدستی مطلق به سکته مغزی درگذشت. وی در گورستان ظهیرالدوله بین امامزاده قاسم و تجریش شمیران به خاک سپرده شده است.
از قمر متجاوز از دویست اثر بروی صفحه ی گرامافون ضبط گردید که اولین آن ها تصنیف جمهوری از عارف در ماهور بود، سپس صفحه های «گریه کن که دگر»/ «ای دست حق» و چند تای دیگر از عارف. از تصنیف های خوب قمر یکی « نگار من» در بیات ترک، و « ماه من» در اصفهان است که سازنده ی آن نی داوود بود ازاو چند تصنیف از ساخته های امیر جاهد و عشقی و درویش و نیز چند قطعه ی ضربی هم ضبط شد که یکی از آنها ضربی معروفی است که با این شعر شروع می شود: شبی یاد دارم که چشمم نخفت / شنیدم که پروانه با شمع گفت که بعد ها خاطره ی پروانه آن را باز خوانی نمود.
یادش گرامی
پی نوشت :
1- natali123.persianblog.ir/post/102
2- nasour.net
3- nasour.net
منابع :
قمرالملوک وزیری. سایت مشاهیر و چهره های ماندگار < natali123.persianblog.ir/post/102>
پیرایه یغمایی. یادی از قمرالملوک وزیری
منبع: مدرسه ی فمینیستی