نمایشگاه کتاب به زبان شهلا لاهیجی

نویسنده

shalalahidi.jpg

‎ ‎

‎ ‎مدرسه فمینیستی: خانم لاهیجی از نمایشگاه کتاب‎ ‎امسال (1387) بگویید‎. ‎

شهلا لاهیجی‎: 21 ‎سال است که نمایشگاه‎ ‎کتاب در ایران برگزار می شود و 21 سال می تواند سابقه بسیار خوبی باشد ‏برای آنکه هر‎ ‎سال جریان راه اندازی نمایشگاه را بتوان ارتقا داد. با توجه به شباهت هایی که در‎ ‎دیگر نمایشگاه های دنیا ‏وجود دارد که مسئولان وزارت ارشاد هم در آن نمایشگاه ها‎ ‎شرکت کرده و برنامه های آنها و آرامش و احترامی که ‏برای بازدید کننده ایجاد می شود‎ ‎را می بیننداین تصور پیش می آید که به هر حال متاثر از تجربه آنها در برگزاری‎ ‎نمایشگاه خواهند شد. همانطور که به طور معمول نمایشگاه های کتاب در نقاط مختلف‎ ‎متاثر از هم هستند. به طور نمونه ‏امسال که من در نمایشگاه کتاب ابوظبی بودم متوجه‎ ‎شدم که نمایشگاه ابوظبی از نمایشگاه فرانکفورت تجربه کسب کرده ‏است. چه به لحاظ‎ ‎رعایت حال بازدید کنندگان و چه به لحاظ رعایت حال شرکت کنندگان و ناشران. ما‎ ‎معتقدیم که اساسا ‏میزبان نمایشگاه بین المللی کتاب ناشران هستند و آنها هستند که با‎ ‎حضور خودشان به یک نمایشگاه معنا می دهند. در ‏همه دنیا هم همین گونه است. دولت ها‎ ‎به برگزاری نمایشگاه کمک می کنند اما دخالت نمی کنند‎.‎

اتحادیه های ناشران یا هر نوع مجمع صنفی که ناشران دارند‌‌؛ مسئول‎ ‎برگزاری نمایشگاه است. مثلا در کشورهایی مثل ‏ابوظبی که دخالت مستقیم دولت به دلیل‎ ‎ضعف نهاد های فرهنگی وجود دارد دولت آنها مجبور است که به آنها کمک کند ‏و از‎ ‎اتحادیه ناشران آلمان کمک خواسته است تا نمایشگاه را برگزار کنند. با این حال نظر‎ ‎شرکت کنندگان برای آنها ‏اهمیت بسیاری دارد و دائما از آنها نظر می خواهند. به عنوان‎ ‎مثال من نظر خودم را اعلام نکردم چون یک روز قبل از ‏اتمام نمایشگاه برگشتم اما در‎ ‎نامه ای از من خواسته بودند تا نظر خودم را بگویم. بنابراین می شود تصور کرد که‎ ‎نظرات ارائه شده خوانده می شود و اعمال می شود نه آنکه به صورت فرمالیته با آنها‎ ‎برخورد شود‎.‎

‎‎قصه تغییر مکان نمایشگاه کتاب‎ ‎واقعا چه بود؟ به چه دلیل ا زمحوطه دائمی نمایشگاه بین المللی به مصلای ‏تهران نقل‎ ‎مکان داده شد؟‎ ‎

‎ ‎متاسفانه تغییر مکان‎ ‎نمایشگاه بیشتر نوعی اصرار و پافشاری جناحی بود. انگار یک جناح می خواست ثابت کند‎ ‎الان که ‏من هستم نباید نمایشگاه در مکانی که قبلی ها برگزار می کردند برگزار شود‎. ‎آخرین جمله آقای رییس جمهور این بود که ‏یا سال آینده من در نمایشگاه شما نیستم و یا‎ ‎نمایشگاه در این مکان نخواهد بود. اساسا این که آیا رییس جمهور در مقام ‏رییس مجریه‎ ‎می تواند در این امور که کاملا در زیر مجموعه نهاد دیگری است دخالت بکند یا نه خودش‎ ‎جای بحث ‏دارد. آیا جایگاه رییس جمهور دخالت در این امور است؟ یا آنکه این امور باید‎ ‎بوسیله متولیان امر و صاحبان امر که ‏ناشران هستند اداره شود. متاسفانه نهادهای ما‎ ‎بسیار ضعیف هستند. اتحادیه ناشران با وجود قدرت اندکی هم که دارد ‏دائما مورد حمله و‎ ‎هجوم قرار می گیرد و دیگر این قدرت را ندارد تا بتواند این سخنان را بگوید. حرف‎ ‎هایی که من ‏الان به عنوان یک ناشر تنها می گویم در حقیقت باید از زبان اتحادیه‎ ‎ناشران بیان شود. اتحادیه حتا برای تهیه یک ‏پرسشنامه نظر سنجی و طرح سوالاتی از‏‎ ‎ناشران و متصدیان برای بررسی کیفیت برگزاری نمایشگاه هم با محدودیت ‏مواجه شد. چون‎ ‎سوال ها را تغییر دادند و گفتند سوال های سیاسی پرسیده شده و این تغییرات تا حدی‎ ‎بود که اتحادیه از ‏نظر سنجی و تهیه فرم پرسشنامه منصرف شد. سوالاتی مثل اینکه آیا‎ ‎راضی بودید و‎…‎

‎ ‎منظورشان از سیاسی بودن سوال ها، متن آنها بوده یا منظورشان چیز دیگری بود؟‏‎ ‎

متاسفانه نمی گویند که حرفی‎ ‎زدید و سوالی که کردید درست بوده یا غلط. می گویند حرکت سیاسی کرده اید. و در ‏نهایت‎ ‎می توانند اهانت هم بکنند. کما اینکه اتحادیه ناشران درچند روز باقی مانده به‎ ‎برگزاری نمایشگاه نامه ای ‏اعتراضی به وزیر ارشاد نوشت و معضلات پیش پای ناشران در‎ ‎این دوره را یک به یک برشمرد. از جمله تعویق در ‏دادن جواب کسب مجوز برای کتاب ها و‎ ‎هر روز اعلام یک طرح تازه برای کنترل نشر کتاب ها و گیج و سرگردان ‏کردن دائمی‎ ‎ناشران و‎…‎

‎ ‎در این میان وزارت ارشاد چه نظری‎ ‎داشت؟‎ ‎

جناب وزیر ارشاد فرمودند کسانی‎ ‎که وضعیت نشر را دلخواه نمی دانند و به آن اعترض می کنند مشاعرشان اشکال ‏دارد و در‎ ‎جای دیگری فرمودند که نویسندگان روشنفکر دائما با سفارت خانه ها در ارتباطند. در‎ ‎حقیقت به نوعی به آنها ‏تهمت جاسوسی هم زدند. ببینید هرجای دیگری بود که بدون هیچ‎ ‎سند و مدرکی چنین تهمتی را به این همه ناشر می زدند ‏قطعا شکایت می کردند. آنها باید‎ ‎پاسخگو باشند. اما ما ناشران سکوت کردیم و هیچ شکایتی نکردیم برای اینکه تمام‎ ‎اعتماد ‏به نفس ما ظرف این یکی دوسال اخیر گرفته شده است. ما یادمان رفته است که‎ ‎حکومت (هر حکومتی که هست) خادم و ‏نوکر مردم است نه ارباب و حکمران. اما الان ما نقش‎ ‎هایمان عوض شده است. در حقیقت ما خادمانیم و آنها خدایگان و ‏در این رابطه اصلا‎ ‎دیالوگی صورت نمی گیرد. بحث نمایشگاه هم همین است تصور می رفت در یک جریان منطقی‎ ‎لااقل از کسانی که به طور پیوسته تمام نمایشگاه را رفته اند و از اتحادیه ناشران و‎ ‎با تجربه تر ها یک جمعی را انتخاب ‏می کردند که حداقل اگر هم دولت می خواست برگزار‎ ‎کند از آنها کمک بگیرند اما این گونه نشد‎.‎

نمایشگاه کتاب 3 سال توسط اتحادیه ناشران و با کیفیت بسیار عالی‏‎ ‎برگزار شد. رضایت همه بیشتر بود. چون اگر هم ‏محدودیت و بی امکاناتی بود برای همه‎ ‎یکسان بود. دیگر این گونه نبود که به یک ناشر بدون هیچ دلیل موجهی غرفه ای ‏‏500 متری‏‎ ‎داده شود و به دیگری غرفه 9 متری. ظلم هم بین همه به یک اندازه تقسیم می شد. اما‎ ‎الان نمی دانی مبنای ‏تقسیم غرفه ها بر چه اساسی است‎.‎

با این حال مشکل اصلی نمایشکاه این هم نیست. بزرگترین مشکل نمایشگاه‎ ‎این است که با کارشناسان هیچ مشورتی نشد ‏که آیا این مکان حاضر(مصلا) با این همه پله‎ ‎برای کاری که وزن دارد و سنگین است مناسب است یا نه؟ یکی از ‏ناشران می گفت من 23‏‎ ‎نفر را برای حمل و نقل کتاب ها استخدام کرده ام. در هیچ جای دنیا چنین نیست. اگر هم‎ ‎پله ‏باشد پله برقی است که آن هم برای مردم است نه برای حمل کتاب ها بلکه کتاب ها با‎ ‎آسانسور حمل و نقل می شود‎.‎

آقایان خیلی خیلی می بالند به اینکه تعداد زیادی از نمایشگاه دیدن‎ ‎کرده اند. این چیزی نیست که آنها این همه به آن ببالند. ‏بلکه این را ما ناشران ظرف‎ ‎بیست سال سابقه برگزاری نمایشگاه کتاب ساخته ایم. ما ناشران بودیم که به دلیل ایجاد‎ ‎فضای فرهنگی مناسب در نمایشگاه توانستیم مردم را به دیدار نمایشگاه علاقمند کنیم‏‎. ‎نمایشگاهی که در سال اول تنها در ‏یک سالن برای 50 ناشر داخلی برپا شد. در آخرین‎ ‎برگزاری نمایشگاه دارای 15 سالن برای ناشران داخلی و 6 سالن ‏برای ناشران خارجی بود‎ ‎به همراه تعداد کثیری چادر در اطراف آن. که اینها را آقایان نساخته اند که به آن‎ ‎ببالند بلکه ‏نتیجه عملکرد ماست. آنچه دست آقایان است این است که کتاب ها را اجازه‎ ‎تجدید چاپ نمی دهند و باعث اعتراض مردم ‏شده اند. ما باید توضیح بدهیم که فشار مالی‎ ‎به خصوص در یک سال اخیر انقدر زیاد بوده است که توان چاپ دوباره ‏کتاب را از ما‎ ‎گرفته است و از طرف دیگر تاخیر در مجوز چاپ کتاب باعث شده است کارها به تعویق‎ ‎بیفتد. اما همه ‏اینها به عدم وجود یک دیالوگ منطقی بین مردم، دولت و بخشی از دولت‏‎ ‎که مسئولیت این امور را دارد یعنی وزارت ‏ارشاد بر می گردد. در این مدت هیچ راه‎ ‎گفتگویی بین ما وجود نداشته و تماما رابطه یک طرفه و به صورت امریه بوده ‏است. به‎ ‎خصوص معاون فرهنگی که اصرار دارد بگوید “همین است که هست و جز این نیست”. او حتا در‎ ‎جواب ‏خبرنگاران صدا و سیما گفت “همین است و من جواب سوال شما را نمی‎ ‎دهم”. در حالی‎ ‎که هیچ جای دنیا هیچ مسئولی ‏حق ندارد سوالی را بی جواب بگذارد. ثروت یک کشور متعلق‎ ‎به دولت ها نیست متعلق به ملت است. قیمت کتاب ظرف ‏چهار سال گذشته نوسانی باورنکردنی‎ ‎داشته است. من گاهی از قیمت کتاب های خودم خجالت می کشم. اما چاره ای ‏ندارم. برای‎ ‎آنکه قیمت کاغذ بالاست و نمی توانم در تیراژ بالا، کتاب را منتشر کنم. مجبورم در‎ ‎کمترین تیراژ ممکن ‏کتاب را چاپ کنم و همه این ها باری می شود بر دوش خواننده‎!‎

برای من تعجب آور بود که آقای رییس جمهور ساعت 9 شب برای بازدید به‏‎ ‎نمایشگاه آمدند. زمانی که چراغ ها خاموش ‏بود و ناشری حضور نداشت. شاید فکر می کردند‎ ‎کسی ممکن است از ایشان سوالی بکند و نتواند جواب قانع کننده ای به ‏سوالات بدهد. به‎ ‎همین دلیل در تاریکی مطلق و در حالت قرق به آنجا آمدند. یادم افتاد وقتی شاهان می‏‎ ‎خواستند از مکانی ‏دیدن کنند انجا را قرق می کردند. در حالی که حتا رهبر هم از سال‎ ‎اول که به نمایشگاه می آمدند با تک تک ناشران ‏صحبت می کردند و حتا حرف های سال قبل‎ ‎را به خاطر داشتند. گاهی ممکن بود ما فراموش کرده باشیم چه گفتگویی ‏بین مان گذشته‎ ‎اما ایشان به خاطر داشتند. اما آقای رییس جمهور بدون آنکه بخواهد با کسی حرفی بزند‎ ‎در آن وقت شب ‏آمد و شنیدم که یک بار دیگر هم روز چهارشنبه ساعت 6 صبح آمده است‏‎. ‎معلوم بود که نمی خواهد کتاب بخرد چون می ‏داند که کتاب چیز بی خودی است. بنابراین‎ ‎فقط گشتی در آنجا زدند تا ببینند همه چیز رعایت شده است و مراقب عفت و ‏عصمت مردم‎ ‎هستیم یا نه. چون بیش از همه چیز مامورین پلیس درآنجا حضور داشتند‎.‎

اما یک سوال دیگر مطرح می شود که چرا این سه میلیون که به نمایشگاه‎ ‎می آیند و کتاب می خرند در طول سال اینگونه ‏نیستند؟ آیا تصور این است که مثلا اگر‎ ‎نمایشگاه فرانکفورت در بالاترین سطح فقط 250 هزار بازدید کننده دارد، ‏بنابراین مردم‎ ‎در آلمان کتاب نمی خوانند؟ نمایشگاه جای حرفه ای هاست و فقط دو روز برای عموم باز‏‎ ‎است. چون ‏نمایشگاه کتاب فرانکفورت برای فروش کتاب نیست و فروش کتاب به شدت در آن‎ ‎ممنوع است. در آنجا آخرین خبرها و ‏آخرین اطلاعات و مبادله کردن حقوق کتاب بین‎ ‎ناشران جهان انجام می شود. اما همراه این ها دو هزارو پانصد برنامه ‏فرهنگی جانبی از‎ ‎جمله سینما؛ تئاتر؛ نقاشی و…. در آنجا بود. اما در ایران ظاهرا حتی با حضور خود‎ ‎نویسنده ها در ‏غرفه ها هم موافقت نشد. من خودم امسال تنها یک بار به نمایشگاه رفتم‎ ‎به دلیل آنکه نمایشگاه در ایران محل فروش ‏کتاب است و برای فروش کتاب به من نیازی‎ ‎نیست‎.‎

من یک بار برای دیدن فضای نمایشگاه رفتم و از تنگی جا و نبود امکانات‎ ‎برای کارمندانم، خجالت زده برگشتم. و فکر ‏کردم که این عزیزان چطور دوازده ساعت با‎ ‎چنین امکاناتی تاب می آوردند. از یک طرف مرا به خوشحالی وا می دارد ‏که غرفه من چنین‎ ‎استقبالی دارد که چهار نفر پاسخگوی آن نمی توانند باشند. اما از یک طرف سوال می شود‎ ‎که چرا در ‏نمایشگاه با ناشر این چنین با بی حرمتی برخورد شد؟ چرا بساط آنها مثل‎ ‎کسانی که مسافر بین راه هستند، در یک شکل ‏نازیبایی در گوشه غرفه ها پخش بود؟ آب‎ ‎نوشیدنی خنک نبود و در فضای غرفه محلی برای نشستن و نوشیدن آب خنک ‏وجود نداشت؟‎ ‎اینها همه مواردی است که نمایشگاه از دست داده است و البته همه را دراثر فشار و‎ ‎تلاش های اتحادیه ‏ناشران در چند سال گذشته به دست آورده بود. نمایشگاه محلی برای‎ ‎نشستن و استراحت مردم ندارد. در حالی که خرید ‏کتاب کاری سخت و وقت گیر است و نیاز‎ ‎به فضایی برای استراحت وجود دارد. مردم روی زمین نشسته بودند و هیچ ‏امکانی وجود‎ ‎نداشت که آنها در یک مکان محترم تری برای استراحت بنشینند. حتی می شود به مردم‎ ‎آموزش داد که کیف ‏چرخ داربیاورند تا کمتر خسته شوند و… غرفه داران مجبور بودند‎ ‎غرفه را ترک کنند و از بین ازدحام جمعیت بگذرند تا ‏یک لیوان آب خنک تهیه کنند. من‎ ‎هنوز به محتوای نمایشگاه نپرداختم و نمی پردازم. من فقط به ظاهر نمایشگاه پرداختم و‎ ‎فکر می کنم مسئولین باید بالاخره به این نتیجه برسند که از نمایشگاه کتاب یک تعریف‎ ‎واقعی داشته باشند و این نمایشگاه ‏را تبدیل به بازار مکاره فروش کتاب های داخلی‎ ‎نکنند‎.‎

‎ ‎نقش اتحادیه ناشران در برگزاری‎ ‎نمایشگاه کتاب امسال چگونه بوده است؟‎ ‎

یک سال پیش اعلام کردند قصد جدا‎ ‎کردن بخش داخلی و خارجی نمایشگاه را دارند. سالن های داخلی را به مصلی ‏منتقل کنند و‎ ‎سالن های خارجی در همان مکان قبلی باقی بماند. اتحادیه ناشران اعتراض جدی به این‎ ‎مسئله کرد و عده ‏ای از ناشران نیز گقتند دیگر در نمایشگاه شرکت نخواهند کرد چرا که‎ ‎دیگر نمایشگاه بین المللی نخواهد بود. اتفاقا ‏اتحادیه جهانی ناشران هم نامه ای نوشت‎ ‎که گویا شما تعریف نمایشگاه بین المللی را درست متوجه نشده اید. ما نمی آییم ‏که‎ ‎دولت ها را ببینیم، ما می آییم که ناشران را ببینیم. بنابراین اگر این امکان برای‎ ‎ما مهیا نباشد ما (84 کشور) شرکت ‏نخواهیم کرد. بعد از این جریان اتحادیه مورد اتهام‎ ‎قرار گرفت که این فشارها از جانب او ایجاد شده است، که در حقیقت ‏هم اینگونه نبود و‎ ‎این اعضا بودند که به اتحادیه فشار وارد کردند تا بلندگوی آنها باشد. در نهایت به‎ ‎خاطر همه این فشار ‏ها که به اتحادیه وارد شد امسال نتوانست هیچ نقشی در برگزاری‎ ‎نمایشگاه داشته باشد. اگر این روزها گذرتان به ‏اتحادیه ناشران می افتاد برگه ای را‏‎ ‎روی دیوار می دیدید که بر روی آن نوشته “اتحادیه هیچ گونه دخالتی در برگزاری‎ ‎نمایشگاه ندارد”. من فکر می کنم این بزرگترین سند محکومیت نمایشگاه کتاب امسال است‎. ‎اگر اتحادیه ناشران که یک ‏نهاد قانونی است و تحت نظارت مجمع امور صنفی اداره می شود‎ ‎و تنها نهاد قانونی مدنی برای دفاع از حقوق ناشران ‏است، در برگزاری نمایشگاه هیچ‎ ‎گونه دخالتی نداشته است؛ بسیار تاسف بار و منفی است. اما به هر حال این اتفاقی بود‏‎ ‎که افتاد‎.‎

در همه جای دنیا، دولت ها کمک مالی برای برگزاری نمایشگاه می کنند‎ ‎ولی مطلقا در سیاست های نمایشگاه ها دخالت ‏نمی کنند. یعنی اجازه ندارند که دخالت‎ ‎کنند. چون برگزاری نمایشگاه ها کاری است مربوط به اتحادیه ناشران. اتحادیه ‏به عنوان‎ ‎زبان جمع، یک قدرت مدنی و قانونی است و یک قدرت حق گیرنده است. یعنی کار اتحادیه ها‎ ‎این است که در ‏مقابل دولت بایستند. اگر اتحادیه ای نتواند این کار را بکند، دیگر‎ ‎اتحادیه نیست. کار اتحادیه دفاع از اعضایش در مقابل ‏نهادهای دولتی است. در همه جای‎ ‎دنیا هم همین گونه است. به همین جهت هم می بینید که مثلا در آلمان اتحادیه ای می‏‎ ‎گوید که فلان صنف اعتصاب کند. اما در اینجا وضع فرق می کند و اتحادیه ناشران مجبور‎ ‎است برای پاسخ گویی به ‏مردم بگوید که ما هیچ گونه دخالتی در برگزاری نمایشگاه‎ ‎نداشته ایم. برای خارجی ها تعجب آور بود که اتحادیه در ‏نمایشگاه جایگاهی نداشت و‏‎ ‎مبهوت مانده بودند که مگر چنین چیزی امکان دارد؟‏

این راباید از آقایان پرسید که در مقابل هر نوع حرکت مدنی می ایستند‏‎. ‎در حالیکه اتحادیه ناشران، اتحادیه ای بسیار ‏محافظه کار است. حرکات نمایشی عجیب و‎ ‎غریبی هم نمی کند. کاملا هم در خط وظایفش حرکت میکند. ولی یک ‏چیزهایی هست که به آن‎ ‎تکلیف شده است. طبق قانون مجمع امور صنفی باید این کارها را بکند. باید در جهت‎ ‎منافع غیر ‏مالی اعضایش بکوشد. و جالب اینجاست که یک نهاد موازی و در واقع اقتصادی‎ ‎به جای اتحادیه ناشران از طرف دولت ‏ساخته شده است. ما واقعا نمی دانیم منطق این کار‎ ‎چیست و انقدر هم چنین کارهایی را تکرار کرده اند که بعضی ها هم ‏باورشان شده آن نهاد‎ ‎موازی، اتحادیه است. در حالی که اتحادیه تعاونی ها فقط یک نشر است. حتی می توان گفت‎ ‎کنسرسیوم است، چون نهاد اقتصادی است. اما اتحادیه چیزی است که فقط شامل امور صنفی و‎ ‎مدنی می شود، نه مالی ‏و اقتصادی‎.‎

‎ ‎کتاب و وضعیت سانسور در نمایشگاه‎ ‎امسال چگونه بود؟‎ ‎

یکی از دلایلی که خیلی مایل‎ ‎نیستم راجع به این مسئله حرف بزنم این است که نمی دانیم به چه دلیل یک سری از کتاب‎ ‎ها ‏جمع آوری شدند. طبق قانون نمایشگاه کسی حق نداشت کتاب های مربوط به قبل از سال‎ 84 ‎را بیاورد. همچنین لیست ‏کتاب هایی که آورده بودیم، می بایست با لیست کتاب هایی‎ ‎که به ارشاد داده بودیم، یکی باشد. بی شک بخشی از کتاب ‏های جمع شده جزو کتابهای‎ ‎مربوط به قبل از سال 84 است. البته مثلا کتابی هم بود از صادق هدایت که چاپ 84 بود‏‎ ‎اما جمعش کرده بودند. در واقع یک علت قانونی را با یک علت غیرقانونی مخلوط کرده‎ ‎اند، تا راحت تر این کار را انجام ‏دهند. علت اصلی هم این است که مسئولان وزارت کشور‎ ‎دولت نهم، بر کتابهای قبل از سال 84 کنترل نداشته اند‏‎.‎

‎ ‎در یک سال گذشته برای کتاب های‎ ‎شما چه مشکلی پیش امده است؟‎ ‎

ما بیست و پنج کتاب قفل شده در‎ ‎وزارت ارشاد داریم. اینها غیر از کتابهایی است که هنوز جوابی برایشان نیامده است‎. ‎الان گفته اند کتاب ها باید سی دی داشته باشد. بعد گفته اند یک نسخه پی دی اف داشته‎ ‎باشد. چون به حوزه و مجمع‎ ‎طلاب می رود برای بررسی. آقای وزیر هم گفته قبلا گفته بود‎ ‎که طلاب بهترین افراد برای بررسی کتاب ها هستند. تا ‏چند سال برای اجازه نشر کتاب یک‏‎ ‎هفته ای جواب داده می شد و حتا گفته بودند اگر 15 روز بیشتر طول کشید می توانید‏‎ ‎مستقیما نزد مدیر کل بروید. الان حتا جواب کتاب های خنثی مثل تغذیه و بهداشت هم‎ ‎نیامده است. تعدادی از کتاب ها را ‏هم می گویند نباید این ناشر چاپ کند. مثلا پیش می‎ ‎آید که یک کتاب وقتی به ناشر دیگری داده می شود، بدون هیچ ‏تغییری چاپ می شود‎.‎

‎ ‎در خصوص کتاب های مربوط به حوزه‎ ‎مطالعات زنان اوضاع چگونه است؟‎ ‎

ما اعلام کرده ایم که بخشی از‎ ‎فعالیت ما مربوط به مطالعات زنان است. دانشجویان و محققان زیادی برای تحقیقات و‎ ‎پایان نامه های خود به ما مراجعه می کنند. و من تقریبا تمام بعدازظهر هایم صرف‎ ‎راهنمایی آنها می شود. اما الان 4 ‏کتاب مهم در این حوزه هنوز اجازه چاپ پیدا نکرده‎ ‎است. و بعضی از آنها معلوم نیست به چه دلیلی؟

کتاب “خانواده واعتیاد” که معضل اعتیاد را در خانواده بررسی می کند، اجازه چاپ پیدا نکرد. به خواست نویسنده ‏مجبور شدیم نسخه پی دی اف کتاب را برای چاپ‏‎ ‎به سوئد بفرستیم. اما این کتاب به درد اینجا می خورد چون که ‏معضلات مواد مخدر در‎ ‎ایران را بررسی می کرد. و وقتی می پرسیم چرا؟ جوابی نمی دهند. می گوییم اشکالش را‎ ‎بگویید رفع کنیم، باز هم پاسخی نمی شنویم. بنابراین سکوت می کنیم. الان هیچ گونه‎ ‎امکان چانه زنی و دیالوگی وجود ‏ندارد. ما حتا در دوره آقای میر سلیم امکان چانه زنی‎ ‎داشتیم. الان هیچ قاعده ای هم وجود ندارد. همه این ها سلیقه ای ‏اعمال می شود‎. ‎بگذریم که کل جریان غیر قانونی است. کنترل کتاب قبل از چاپ مطابق مصوبه شورای‎ ‎انقلاب ‏فرهنگی و قانون اساسی، غیر قانونی است و این مبنای شکایت ما از وزیر ارشاد‎ ‎به دیوان عدالت اداری بود. بعد هم ‏آنچه در این سال ها رخ داده است، ابطال مجوز های‎ ‎دائمی بوده است. ما با 25 سال سابقه نشر، خط قرمز ها را می ‏شناسیم. اما خط قرمزهای‎ ‎این دولت را نمی توان شناخت. نمی توانیم پیش بینی کنیم که خط قرمزهای آقایان چیست‎. ‎کتابی که 14 بار تجدید چاپ شده است، ناگهان بدون هیچ گونه حرفی ممنوع اعلام می شود‎. ‎حتی به ناشر یک کاغذ ‏نوشته شده نمی دهند که این کتاب ممنوع است. فقط شفاهی می‎ ‎گویند‎.‎

یکی از کتاب های حوزه زنان که اجازه چاپ پیدا نکرد، پایان نامه فوق‎ ‎لیسانس یک دانشجوی طلبه دانشگاه مفید بود که ‏با درجه عالی دفاع کرده بود. این پایان‎ ‎نامه با وجود چهار تشویق نامه ای که گرفته بود، اجازه چاپ نگرفت. نام آن ‏‏”فمینیسم و‎ ‎برابری طلبی در ایران و غرب” بود‏‎.‎

‎ ‎یعنی دانشگاه مفیداجازه دفاع از‎ ‎این پایان نامه را با این موضوع و عنوان داده است و این همه استقبال کرده ‏اما وزارت‎ ‎ارشاد اجازه چاپ نمی دهد؟‎ ‎

تشویق ها همه از طرف علما بوده‎ ‎است. طلبه هم دانشجویی عرب و عراقی بوده است به نام “مشتاق الحلو”.‏

‎ ‎امسال چند کتاب زنان برای‎ ‎نمایشگاه داشتید؟‎ ‎

دو کتاب “فصل زنان شماره6” و “زن و هویت یابی”، همین و همین. در حالی که پارسال 8کتاب داشتیم برای نمایشگاه ‏و‎ ‎همه فکر می کردند که من کاهلی می کنم در حالی که‎……‎

‎ ‎در واقع می خواستم بپرسم کتاب‏‎ ‎های زنان نسبت به گذشته چه تغییراتی داشته که متاسفانه کتابی نبوده که ‏بتوان مقایسه‎ ‎کرد….خوب بقیه ناشران چطور؟ آنها هم در مورد زنان کتابی نداشتند؟‎ ‎

‎ ‎نه مگر دیوانه هستند!!! تا وقتی‎ ‎کتابهایی مثل “چگونه یک شبه ثروتمند شوید” برایشان فروش دارد، در رابطه بامسائل‎ ‎زنان کتاب چاپ کنند. خوب البته برایشان دردسر هم دارد‎.‎

‎ ‎ولی این کتابهایی که داشتید خوب‎ ‎فروش رفته‎..‎‏.‏‎ ‎

‎ ‎بله و خیلی ها هم گله می کردند‎ ‎از ما. حتا کتابهای خود من را می خواستند. البته بعضی از کتابها را هم نتوانستیم به‎ ‎نمایشگاه برسانیم. چون چاپخانه ها سرشان شلوغ بود و قیمت کاغذ هم سرسام آور بالا‎ ‎رفته است. نزدیک به یک سال ‏است که کاغذ نداده اند. و اگر در خواست کنیم دلشان‎ ‎بخواهد می دهند و اکثر مواقع نمی دهند. در واقع به افراد خاصی ‏کاغذ می دهند! من‎ 3‎بار درخواست کردم که هر 3بار هم رد شد‎.‎

منبع: مدرسه فمینیستی