برایان مورفی
رئیس جمهور سوریه در جریان دیدار سال گذشته خود از ایران، مدال یک قهرمان را دریافت کرد و در مراسمی که از تلویزیون سراسری ایران پخش می شد، از پیوندی ناگسستنی سخن گفت.
اکنون رهبران مضطرب ایران به برقراری یک سکوت رسانه ای علیه کشمکش بشار اسد با ناآرامی های رو به گسترش در سوریه متوسل شده اند، و تهران با دورنمای ناخوشایند از دست دادن مهمترین متحد خود در منطقه دست و پنجه نرم می کند.
جمهوری اسلامی توانست “جنبش سبز” را در کشور در فضای متعاقب انتخابات بحث انگیز سال 2009 سرکوب کند. اما اکنون اسیر ناآرامی هایی شده که به سراسر خاورمیانه سرایت کرده و دامن سوریه و نیز بحرین، همسایه غیردوست ایران، را گرفته است.
باراک اوباما در مرگبارترین اعتراضات سوریه در روز جمعه، روزی که بیش از 100 نفر توسط مقامات کشته شدند، بشار اسد را به درخواست کمک از ایران برای استفاده از همان شیوه های خشونت بار و وحشیانه به کار رفته در ایران در دو سال پیش متهم کرده است.
از نظر ایران، پیوند با سوریه تنها یک دوستی کم نظیر در منطقه ای با اکثریت عرب مظنون به بلندپروازی های رژیم تهران نیست؛ سوریه مجری مهمی برای ایران است: معبری برای رساندن کمک به مهره های ضداسرائیلی ایران شامل حزب الله لبنان و حماس در نوار غزه.
اگر رژیم اسد سقوط کند، ایران از وجود یک شریک وفادار عرب در منطقه ای که آماج ناآرامی های خواستار دموکراسی و آزادی قرار گرفته، محروم می شود.
شادی حمید مدیر تحقیقات مرکز بروکینگز در دوحه قطر گفت: “ایران و سوریه نمونه یک اتخاد ضد آمریکایی در منطقه هستند. ایران در گذشته خواستار تحکیم اتحادش با سوریه بوده است؛ مشکل اینجاست که سیاست خارجی ایران بسیار متناقض است.”
ایران هنوز گزینه های دیگری نیز در منطقه دارد. ایران با دولت تحت رهبری شیعیان در عراق و گروه های در حال رشد در ترکیه پیوندهایی دارد. ضمناً در حال ایجاد تحولاتی در رویکرد به مصر پس از انقلاب این کشور است.
از سوی دیگر، این ناآرمی ها سبب بروز خصومت کشورهای ثروتمند و با نفوذ خلیج فارس علیه ایران شده است. آنها اعتقاد دارند که تهران در حال تشویق معترضان شیعه در بحرین و سایر نقاط است.
به اعتقاد تئودور کاراسیک کارشناس امور منطقه ای از مؤسسه تحلیل نظامی خاور نزدیک و خلیج فارس، در صورت سقوط رژیم اسد، بلندپروازی های ایران برای گسترش نفوذ خود در منطقه می تواند با یک “پسرفت قابل توجه” مواجه شود.
وی گفت: “ممکن است انقلاب مصر یک شکست استراتژیک برای غرب محسوب شود. اما تغییر در سوریه باعث تغییر جدی در شکل بندی امنیتی خاورمیانه شده و می تواند شکست بزرگتری برای ایران محسوب شود.”
ارزیابی رویکرد ایران به سوریه مشکل است. روحانیون حاکم بر ایران مانع از پوشش وقایع سوریه توسط رسانه های کشور شده اند. هیچ بحث و مناظره علنی در مجلس و یا توسط رهبران کشور، از جمله محمود احمدی نژاد رئیس جمهور صریح اللهجه کشور، مطرح نشده و احتیاط فراوانی در خصوص اظهارات آنها درباره سوریه به چشم می خورد.
ایران برای ابراز نظر در خصوص منازعات سوریه و بهبود موضع تهران در پیش چشم دنیا، به پراکنده گویی روی آورده است.
شبکه انگلیسی زبان دولتی ایران، پرس تی وی، به پوشش این رویدادها دست زده ولی توضیحات این شبکه ترکیبی از پیام های جانبدارانه از اسد و نیز درخواست ها برای کنار رفتن رژیم وی بوده است. تلویزیون عرب زبان العالم ایران نیز روز شنبه به نقل از رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، ادعای اوباما مبنی بر کمک ایران به سوریه در بحبوجه بحران این کشور را رد کرد.
آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی ایران در سخنرانی روز شنبه از “بیداری اسلامی” در منطقه ابراز خشنودی کرد. ایران به دفعات ادعا کرده ناآرامی های اخیر از انقلاب اسلامی 1979 این کشور تأثیر پذیرفته اند. با این حال، رهبر ایران از اشاره به وقایع سوریه خودداری کرد و در عوض به ناآرامی های لیبی، یمن و بحرین پرداخت.
خامنه ای در این سخنان، در واقع بر معمای رویکرد ایران صحه گذاشت.
ایران تنها کشوری نیست که در حفظ منافع خود در مواجه با درخواست برای تغییررفتاری دوگانه دارد. آمریکا نیز از درخواست ها برای کنار رفتن معمر قذافی رهبر لیبی حمایت کرد، درحالیکه در قبال انقلاب های در حال وقوع در بحرین و یمن به عنوان متحدان استراتژیک خود، سکوت سنگینی کرده است. ایران تلاش فراوانی کرده است تا از آسیب بیشتر به تصویر خود در میان همسایگان عربی جلوگیری کند.
به گفته میرجاودانفر، تحلیلگر امور ایران از اسرائیل، این احتمال وجود دارد که در صورت قطعیت سقوط اسد، ایران باب گفتگو با مخالفان وی را باز کند. منافع ایران در سوریه به حدی زیاد است که سرنوشت خود را با سقوط احتمالی اسد گره نخواهد زد: سرمایه گذاری عظیم ایران در طرح های سوریه نظیر کارخانجات خودروسازی و سیمان سازی و احتمال از دست دادن نفوذش در حزب الله و حماس از جمله این موارد است.
جاودانفر گفت: “وقتی نوبت به مراقبت از منافع می رسد، رژیم ایران بسیار مصلحت گرا خواهد بود، خصوصاً به این دلیل که می داند اگر این اتفاقات در ایران می افتاد، اسد نیز همین رفتار را می کرد. وقتی نوبت به انتخاب میان دوستی و منافع می رسد، حاکمان ایران گزینه اول را براحتی فدا خواهند کرد.”
منبع: سانفرانسیسکو کرونیکل- 23 آوریل 2011