”فرار مغزها” در ایران مدتی است بر سر زبانها افتاده. نخبگانی که از ایران مهاجرت میکنند و اگر بودند، بهتر بود، تا هوش و دانششان را برای سازندگی مملکت خودشان خرج کنند تا…! روز به روز تعداد آن هایی که از ایران میروند بیشتر شده و پیشرفت شان را خارج از ایران میبینند و دولت هم بودجههای مسائل فرهنگی و هنری را کم کرده و به چیزهای دیگر اختصاص میدهد. اما غافل از اینکه هنرمندان، بخصوص موزیسینها در فشاری سهمگین - به دور از خواسته درونیشان- مجبور به ترک وطن میشوند. نه فقط برای پیشرفت و آموزش، بلکه برای کار کردن و زنده ماندن…
پرنده های مهاجر
”فرار مغزها” در ایران مدتی است بر سر زبانها افتاده. نخبگانی که از ایران مهاجرت میکنند و اگر بودند، بهتر بود، تا هوش و دانششان را برای سازندگی مملکت خودشان خرج کنند تا…! نخبه یا مغز یا هر کلمه دیگری که نسبت میدهند، انگار فقط نوابغ رشتههای ریاضی، فیزیک، طب و شیمی را شامل میشود. گویی تنها آن ها میتوانند شکوفایی بهبار آورند و دیگران هیچ. آن مغزها اگر در ایران هم بمانند میتوانند فعال باشند و نانشان چه کم و چه زیاد، سر سفرهشان هست. میتوانند کار کنند و آیندهای چه روشن، چه تار اما پیش رویشان ببینند. و اگر میروند، پیشرفتشان بهتر و سریعتر خواهد بود. اما واقعاً علم و اقتصاد مهمتر است؟ به هرحال با وجود توجههایی که دولت، چه قدیم و چه جدید، به این مسئله داشتند، روز به روز تعداد آن هایی که از ایران میروند بیشتر شده و پیشرفت شان را خارج از ایران میبینند و دولت هم بودجههای مسائل فرهنگی و هنری را کم کرده و به ورزش و آموزش اختصاص میدهد. اما غافل از اینکه هنرمندان، بخصوص موزیسینها در فشاری سهمگین - به دور از خواسته درونیشان- مجبور به ترک وطن میشوند. نه فقط برای پیشرفت و آموزش، بلکه برای کار کردن و زنده ماندن. موزیسینها در چارچوبی تنگ قرار گرفته اند که فقط خودشان در آن جای میشوند، بدون سازشان و بدون آوای صدایشان.
آنچه پیش رو میخوانید، مختصر بررسی است درباره مغزهایی که به جای عدد و کلمه، نت و نوا و عشق به موسیقی دارند.
آن ها که رفتند
- “آرش سبحانی” مهندس معمار است و از دانشگاه صنعتی اصفهان فارغالتحصیل شده. موسیقی را با سازهای سنتی آغاز کرد و کمی بعد گیتار به دست گرفت و بی هیچ آموزشی آن را در سطح حرفهای ادامه داد. صدای سازش را در آلبوم «دار قالی» کاری از گروه «راز شب» شنیدهاید. او که از سنین نوجوانی با رامین بهنا و شهروز خواجهمولایی دوست بوده، موسیقی راک را با آن ها آغاز کرد و در آلبوم دار قالی نیز علاوه بر نوازندگی، همراه با شهروز خواجهمولایی، اشعار را نیز سروده است. او 8 سال منتظر جرقهای در موسیقی بود تا به جلو حرکت کند. اما دریغا که پس از طی این دوران، با توجه به تلاش همه موزیسینها، همه چیز به جای اول بازگشت و او ناامید، ترک وطن کرد.
آرش هم اکنون در سانفرانسیسکوی آمریکا به سر میبرد. شغل اصلیاش را ادامه میدهد و موسیقی را در کنارش تجربه میکند. سبحانی میگوید: «هم در ایران و هم در اینجا شهروند درجه دو هستیم. با این تفاوت که در خانه خودمان حق بازکردن پنجره را نداشتیم. سابقه کاریام و دوستان را گذاشتم و آمدم برای اینکه دیگر فرصتی برای صبر کردن نداشتم. پیشرفت و حرکت رو به جلویی نمیدیدم. با وجود اینکه سالهاست خانوادهام اینجا زندگی میکنند، اما هیچ وقت دلم نمیخواست که مهاجرت کنم. اما در دو سالی که آمدم، حداقل از لحاظ مالی تامین هستم و آزادانه کار موسیقی را ادامه میدهم.»
آرش سبحانی آلبوم اول خود را با نام «مرد معمولی» در سال 2001 در ایران کار کرد اما نتوانست آن را ادامه دهد. پس از مهاجرت، آلبوماش را در آنجا توسط شرکت «بمآهنگ» منتشر و دومین آلبوماش را نیز با نام «عشق سرعت» در سال 2007 به بازار عرضه کرد. آرش به کار معماریاش میپردازد و علاوه بر آن کنسرت میگذارد و فعال است.
- “شهروز خواجه مولایی” نیز مهندس معمار است. او درامز مینوازد و حضورش را در گروه راز شب، چه در آلبوم و چه در کنسرتها شاهد بودیم. او نیز ایران را ترک کرده و همراه با آرش سبحانی در گروه «کیوسک» فعال است.
- “کاوه یغمایی” با اینکه یغمایی بودنش در ابتدای فعالیتهای او موثر بود، اما همیشه مستقل از پدر (کوروش یغمایی) فعالیت میکرد. او در سن 8 سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و پیانوی کلاسیک را نزد نوین افروز به صورت تخصصی فرا گرفت. در همان زمان شروع به نواختن گیتار در سبک مورد علاقه اش یعنی راک و سبکهای مختلف دیگر نمود. آهنگسازی را نیز نزد پدر و عموهای خود کامران و کامبیز فرا گرفت. بعد از انقلاب اسلامی، هنرستان موسیقی تعطیل شد و با بازگشایی مجددش کاوه یغمایی با ساز تخصصی فلوت از آن هنرستان فارغ التحصیل شد. در سال 1373 وارد دانشگاه آزاد شد و شروع به نواختن گیتار کلاسیک کرد. کاوه از سال 1363 به صورت حرفه ای در زمینه های مختلف از قبیل آهنگ سازی، ضبط و تنظیم موسیقی فعالیت داشته و در آلبوم های مختلف به عنوان نوازنده، آهنگساز و تنظیم کننده همکاری داشته است. اولین کنسرتاش را با «بابک امینی» سال 1373 در فرهنگسرای نیاوران برگزار کرد. در آن زمان در برخی از کنسرتهای پدرش در خارج از کشور حضور داشت. اما پس از مدتی تصمیم گرفت به صورت مستقل گروه خود را تشکیل دهد و آلبوم «مسافر کویر» ثمره تلاش اوست که در سال 1380 پس از دو سال تاخیر منتشر شد. پس از آن آلبوم «مترسک» را ارئه داد که پاپ- راک بود و متضاد با آلبوم اولش. او چهار سال است که مقیم کاناداست. همراه با همسرش - نیلوفر فرزند شاد- که او نیز نوازنده پیانو بود، از ایران مهاجرت کردند و هم اکنون صاحب دو دختر دوقلو هستند. کاوه یغمایی به دلیل زندگی شخصی و خانوادگیاش فعالیتهای موسیقی کمتری میکند اما در پی انتشار آخرین آلبوماش است تا بتواند آن را هم در ایران و هم در خارج از ایران عرضه کند.
- “بابک امینی” نوازنده گیتار و آهنگساز، به دلیل همراهیاش با گروه موسیقیای که همراه با «فائقه آتشین» (گوگوش) به خارج رفتند، ایران را ترک کرد. اما مدتی بعد، از موزیسینهای لسآنجلسی فاصله گرفت و به فعالیتهای موسیقی خود مشغول شد. او تدریس میکند و به گرایش اصلیاش، یعنی موسیقی جز کلاسیک، میپردازد. همان سبکی که در ایران با آلبومهایی چون: باران خاکستری، مجیک و… به ثمر رسیده بود. امینی همچنین در کنار این ها کنسرتهای کوچک اما موفق برگزار میکند.
- “سپنتا هدایت نوری” نوازنده درامز، سالهاست که ایران را ترک کرده. او فارغالتحصیل رشته گرافیک دانشگاه سوره بود، اما فعالیتهایش در زمینه موسیقی بیشتر و موفقتر بود. از جمله فعالیتهایش میتوان به حضورش در کنسرت های داریوش خواجه نوری، علیرضا عصار و دیگران اشاره کرد. سپنتا پس از ترک ایران، موسیقی جاز را در دانشگاه سیاتل آموخت و هماکنون در آمریکا به تدریس موسیقی مشغول است.
- “انوش سبکتکین” نوازنده موفق گیتار بود. او نیز سالهاست که ایران را ترک کرده و به عنوان کارشناس گیتار در یک فروشگاه بزرگ ساز، مشغول به کار است. مهم ترین موفقیت انوش - که او را از تمام موزیسین های مشابه متمایز می کند- این است که در تست انتخاب گیتاریست برای گروه معروف «لیمپ بیتزکیت» برنده شد و مدتی با این گروه همکاری می کرد. عکس انوش (به همراه 2 عضو اصلی لیمپ بیتزکیت) چند وقتی در صفحه اول وب سایت رسمی گروه دیده می شد. برادر انوش (کسری) نیز یکی از بهترین نوازندگان گیتار باس در ایران محسوب میشود.
- “بابک خیاوچی” نیز سالهاست از ایران رفته. او نوازندهی گیتار بود و پس از ترک ایران، به سراغ راهاندازی رادیویی در سوئد رفت. پس از آن به کانادا مهاجرت کرد و در رادیو «آلترناتیو» به کارش ادامه داد و هماکنون در رادیو «زمانه» برنامه میسازد. او همراه با رضا مقدس، شرکت بمآهنگ را فعال و آلبومهای بسیاری چون: کیوسک، خاک و… را منتشر کرده است. همچنین در گروه کیوسک در کنار دیگر اعضا گیتار می نوازد.
- “رضا مقدس” نوازنده پیانو و سینتیسایز، بیشتر فعالیتاش در زمینه صدابرداری استودیویی و کنسرت بود. استودیو بمآهنگ را همراه با رامین بهنا راه اندازی کرد و یکی از فعالترین استودیوهای ایران به شمار میرفت. از جمله فعالیتهای نوازندگیاش میتوان به آلبوم گروه راز شب و کنسرت گروه های راز شب و رومی اشاره کرد. او پس از مهاجرتاش به کانادا همراه با بابک خیاوچی به صدابرداری، ضبط و انتشار آلبوم و همچنین برگزاری کنسرتها مشغول است.
- “فرزام رحیمی” خواندن را دیر آغاز کرد. بیهیچ آموزشی خودش تمرین کرد و در زمینه خواندن موسیقی راک به زبان فارسی موفق بود. او سالهای جوانی را در جبهه گذراند و همراه با همسنگرهایش که دو نوازنده گیتار بودند، به موسیقی و خواندن علاقمند شد. اما آن دو شهید شدند و فرزام مدتی طول کشید تا دوباره بخواهد به موسیقی فکر کند. او در سال 1378 همراه با پویا نیکپور و شهروز خواجهمولایی گروهی با نام «آور» تشکیل دادند. از ساخت آهنگها تا ضبط و میکس و مسترینگ را در استودیویی خانگی انجام دادند. آلبوم «آب و آتش» آن ها مجوز گرفت، اما تهیهکننده به تعهداتش عمل نکرد و این آلبوم دو سال بعد در بازار پخش شد. پس از آن فرزام در آلبوم گروه راز شب به نام دار قالی در کنار «هومن جاوید» خواند. در حالی که آب و آتش مدتی پس از دار قالی منتشر شد و در واقع اولین کار منتشر شده فرزام آلبوم گروه رازشب بود. پس از آن به فکر تشکیل گروهی افتاد که نامش را «میرا» گذاشت. گروه میرا یک آلبوم با نام میرا منتشر کرد و دو بار نیز در تالار حرکت و تالار فرهنگ، به روی سن رفت. پس از انتشار آلبوم، فرزام به همراه همسرش برای فعالیتهای بیشتر به آمریکا سفر کردند و هماکنون نیز مشغول جمعآوری آلبوم و برگزاری کنسرت است.
- “شادمهر عقیلی” توی چشمترین و پرسروصداترین موزیسین مهاجرت کرده ایران در سالهای اخیر بوده است. کسی که اوایل رفتناش همه بر این باور بودند که: او هم فید شد! اما شادمهر توانست با حمایت «کیا» و شرکا خود را در فضای تازه جا کند. اگر کلیپهایش را کنار بگذاری، آهنگهایی که در این 5 ساله ساخته، جوری نبوده که نتواند در ایران مجوز بگیرد. اما حاشیهها گاه آنقدر فشار میآورند که مجبور شوی رضایت بدهی به کاری که خواسته قلبیات نیست.
در مورد شادمهر این 3 آلبومی که منتشر کرده و کنسرتهای زیادی که گذاشته و کلیپهایی که ساخته به کنار. از نظر ما مهم ترین نکته درباره او پیشرفت موسیقایی اوست. شادمهری که پیش از این در ایران وقتی برای نواختن گیتار و ویلن به استودیو میرفت، باید ملودی را با دهان برایش میزدند (چون نت نمیدانست!) حالا آنقدر توانایی پیدا کرده که وقتی با یکی از خوانندگان دیگر کنسرت مشترک داشت و طرف در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدش روی صحنه نرفت، شادمهر ظرف نیمساعت نت 8-7 تا از آهنگهای آلبومهای ایرانیاش (مثل یاس، پر پرواز و…) را برای پیانو نوشت و آن ها را به تنهایی اجرا کرد تا مردم حاضر در سالن غیبت خواننده دیگر را احساس نکنند! او در نواختن سازهای جدید، صدابرداری، کارگردانی کلیپ و… هم تجربههایی اندوخته و مهم تر از همه اینکه سعی کرده خود را از هیاهوهای محیط موسیقی لسآنجلس دور نگه دارد. تا حدی که نزدیکترین نزدیکانش میگویند او منتظر لحظهایست که گرین کارتاش را بگیرد تا سریعاً به ایران بازگردد. حتی به این قیمت که موسیقی را برای همیشه کنار بگذارد.
- “سعید شنبهزاده” بوشهری است و بسیار تلاش کرده تا موسیقی بومی جنوب ایران را به ایرانیان و موسیقیدوستان سراسر دنیا معرفی کند. شنبهزاده از شش سالگی موسیقی را آغاز کرده و سازهایی چون نیانبان، نیجفتی و دمام مینوازد. شنبهزاده هیچ آموزش آکادمیکی ندیده و نخستین بار در جشنواره موسیقی فجر اجرا داشت و سپس به جشنواره «اولیون» ایتالیا دعوت شده و در همانجا نیز به گروهی فرانسوی فرا خوانده شد که به جمعآوری موسیقی محلی نقاط مختلف ایران میپرداختند. او شش سال است که در فرانسه به سر میبرد. در این مدت دو بار در ایران به روی سن رفته؛ یکی روز جهانی موسیقی همراه با گروه جاز «دوناریه» در کاخ نیاوران و دیگری در سالن آمفیتئاتر بیمارستان قلب. در فرانسه نیز مشغول تحصیل در آکادمی کتی است و نواختن ساز ساکسیفون را میآموزد.
- “حامد نیکپی” خواننده و نوازنده سازهای سنتی چون سهتار و عود بود. او فارغالتحصیل رشته موسیقی دانشگاه سوره بود و بیش از نواختن، به خواندن آواز میپرداخت. اولین حضورش با گروه رومی بود و در کنسرتهای این گروه حضور داشت. همچنین با گروه «مسعود حبیبی» به هند سفر کرد و در جشنواره «جهان خسرو» خواند. او هماکنون در آمریکا به سر میبرد و در زمینه تدریس موسیقی سنتی مشغول به کار است. هراز گاهی در کنسرتهایی میخواند و مینوازد. صدای او را می توانید در آهنگ «عشق سرعت» گروه کیوسک بشنوید.
- گروه راک ایرانی “فانوس”، از «رامین آزادمهر» و «بهزاد راشدی» تشکیل شده. هر دو فارغالتحصیل موسیقی پاپ وکلاسیک از دانشگاه گوتنبرگ سوئد بوده و در همین کشور زندگی می کنند. بهزاد راشدی و رامین آزادمهر در سال 1993 با هم آشنا شدند و مدت ها در گروه موسیقی دانشگاه گوتنبرگ با یکدیگر همکاری کردند. آن ها پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که بر روی اشعار فارسی، موسیقی بسازند و بخوانند. به همین دلیل هم با پیشنهاد رامین به سراغ شعر بلند «صدای پای آب» سهراب سپهری رفتند و مدت ها بر روی آن کار کردند. تمام ترانههای آلبوم «آب روان» بر اساس این شعر بلند است و هر قطعه، بخشی از این شعر است. نام آلبوم آب روان به این دلیل انتخاب شد که وزارت ارشاد با نام صدای پای آب مخالفت کرد. چون پیش از این آلبومی به همین نام (دکلمه با صدای «خسرو شکیبایی») منتشر شده بود و اعضای گروه فانوس باید نام جدیدی انتخاب می کردند. آن ها هم تصمیم گرفتند نامی نزدیک به صدای پای آب انتخاب کنند؛ با همان آرامش، آب روان. به هرحال با وجود اینکه این گروه اساساً در خارج از ایران فعالاند و زندگی میکنند اما توانسته اند آلبوم خود را در ایران منتشر کنند.
- “آبجیز” نام یک گروه موسیقی ایرانی از سوئد است. سبک موسیقی این گروه پاپ و رگه و تلفیقی بوده و متن تمامی آهنگهای ایشان به فارسی است. خوانندگان این گروه دو خواهر به نامهای «صفورا» و «ملودی صفوی» هستند. فارسی را به سختی بیان میکنند اما اشعارشان را به خوبی به فارسی میخوانند. از آنجا که بزرگشده سوئد هستند، موسیقیشان را از آنجا وام گرفته و کاملاً غربی است. اما به لحاظ ایرانی بودنشان، کاملاً فارسی میخوانند با اصطلاحات روزمره در ایران.
- “پیروز ارجمند” نوازنده پیانو و یکی از آهنگسازان موفق در ایران که شهرتش در زمینه ساخت موسیقی فیلم بود، هم اکنون برای ادامه تحصیل در خارج از ایران به سر میبرد.
- “مامک خادم” سالهای زیادی است که مقیم آمریکاست و کار موسیقی را در آنجا آغاز کرد. او دانشجوی ریاضیات بود که با «رامین ترکیان» آشنا شد و این آشنایی سبب گشت تا گروهی با نام Axiom of Choice را راه اندازی کنند. گروهی که آلبومها و کنسرتهای موفقی را ارائه داد و به نوعی از موسیقی تلفیقی دست یافت که به نوبه خود ویژه است. مامک خادم به تازگی از گروهاش جدا شده و به فعالیتهای جدیدی روی آورده. او در طی سفرش به ایران و کشورهایی چون یونان، ترکیه و… به جمع آوری آواهای محلی و بومی پرداخت و قصد دارد آن ها را با گروهی از نوازندگان به اجرا گذارد. خادم مدتهاست در پی ایجاد شرایطی است تا بتواند در ایران فعالیت کند، کنسرت بگذارد و آلبوم منتشر کند. ضمن اینکه او پیش از این در آلبوم «ارگ» عماد بنکدار نیز همخوانی کرده است.
- “بابک آخوندی” یکی از نوازندههای گیتار الکتریک بود. او در گروههایی چون: اوهام، میرا، جم و… مینواخت. بابک به بهانه اینکه همسرش آلمانی است ترک وطن کرده و گاهی اگر گروهی از ایران به اروپا سفر کند، در ترکیب گروه به عنوان نوازنده قرار میگیرد و در غیر این صورت نوازندگیاش را با گروههای کوچک در آلمان ادامه میدهد.
- “امیرحسین مستعد” به عنوان نوازنده گیتار بیس در گروههایی چون «آریان» و «پیکولو» فعال بود و پس از سفر با گروه آریان به آلمان، در آنجا ماند و زندگی جدیدی را آغاز کرد. او هم اکنون در گروهی کوچک فعال است و به نوازندگی میپردازد.
- “همایون خسروی” زمانی نوازنده ویولن سل ارکستر سمفونیک بود و پس از ترک ایران به فعالیتهایش با موزیسینهای خارجی ادامه میدهد.
- “ایمان وزیری” نوازنده تار، چند سالی است برای تحصیل به دوسلدورف آلمان رفته و هماکنون در مقطع دکترا مشغول به تحصیل است.
- از دیگر موزیسین های جوانی که برای ادامه تحصیل از ایران رفتهاند میتوان به: «نسیم صدر» نوازنده ویولن سل که در ایتالیا به سر میبرد؛ «سینا صادقپور» نوازنده کلارینت در آلمان مشغول به تحصیل است؛ «آیدا سیغاریان» نوازنده پیانو که در هلند است؛ «نسترن کیمیاوی» در اتریش آهنگسازی میخواند؛ «پریسا طاهری» نوازنده ویولا که در اتریش مشغول تحصیل است؛ «ساینا مستعد» نوازنده ویولن در آلمان به تحصیل میپردازد؛ و «پژمان رستمیان» که در ارمنستان رشته آواز کلاسیک میخواند، اشاره کرد.