نامه ای از اوین به سازمان ملل

مسیح علی نژاد
مسیح علی نژاد

جناب بان کی مون! چند نامه از ایران دریافت کرده اید؟

نامه هایی با نام های بسیاری از ایرانیان تاکنون دریافت کرده اید اما نامه آخری که به شما رسید،  کمی متفاوت است. تمبر و نشانی شاید بر آن نباشد  اما واژه بند ۳۰۵ اوین، یعنی امضای اعضای یک بند پر از زندانیان سیاسی  پای آن نامه..

 در همین ده ماهی که گذشت، درست پس از انتخابات پر اما و اگر ریاست جمهوری ایران، نامه هایی با  نام های بسیاری از ایرانیان دریافت کرده اید اما تاکنون از اوین کسی برایتان نامه فرستاده بود؟

 اینبار عیسی سحر خیز روزنامه نگار دربندی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران تا کنون حتی یک بار هم به مرخصی نیامده است، به نمایندگی از جمعی دیگر از زندانیان سیاسی به شما نامه داده است تا احیانا اگر به زودی در کسوت دبیر کل سازمان ملل  سفری به ایران داشته اید حسب وظیفه نظارتی آن سازمان،  بازدیدی هم از بازداشتگاههای سیاسی و امنیتی اوین به عمل آورید.

پیش از این نیز، نامه پدر حامد روحی نژاد یکی دیگر دیگر از زندانیان سیاسی اوین باید به دست تان رسیده باشد. او که نهادهای امنیتی ایران بر بیماری بی درمان ام اس فرزنش هم رحم نکرده اند و این دانشجو را با یک چشم کم سو و دستهای فلج هنوز هم در بند زندانیان سیاسی، بی مداوا و با مراقبت امنیتی نگهداری می کنند تا مبادا آزادی اش امنیت یک کشور پهناوری به نام ایران را با آن همه هیاهوی هسته ای اش برباد دهد.

پدر این دانشجوی زندانی، درخواست ساده ای از شما داشت؛ با حمایت معنوی خود ایران را نسبت به آزادی فرزند او هشدار دهید.

آقای دبیرکل!

بی شک هم  او و هم باقی ایرانیانی که به شما نامه نوشته اند، می دانستند که شما پیش از دریافت این رنجنامه و یا نامه هر ایرانی دیگر،  نسبت به آنچه حاکمیت ایران با مردمش کرده است،  در تیر ماه سال گذشته و تنها یک ماه بد از انتخابات هشدار داده بودید.

 استادان و پژوهشگران ایرانی خارج از کشور نیز وقتی بیانیه شما را دیده بودند حمایت نامه ای خطاب به شما تنظیم کردند که در آن ضمن تاکید بر مواردی که شما هشدار داده بودید از انتظار خود برای اجرایی شدن مفاد آن نامه نیز سخن گفتند و در عین حال  از شما درخواست کرده بودند تا نماینده ویژه ای برای رسیدگی به تحولات ایران منصوب دارید تا گزارشی از رخدادهای  پس از انتخابات، توسط هیات ویژه سازمان ملل تهیه شود. شاید این شیوه، روزنه ای می شد تا بنا به درخواست صدها اساتید و پژوهشگر ایرانی،  شما می توانستید در کسوت دبیر کل سازمان ملل،  ضرورت التزام به قراردادهای بین المللی در رعایت حقوق بشر را که جمهوری اسلامی ایران نیز بر آن متعهد است به آن حکومت متذکر شوید.   

این نامه نیز همانند بسیاری نامه های نمادین بین المللی در پستو ماند تا آنکه فشارهای سیاسی و اجتماعی بر ایرانیان بیداد کرد و نامه های دیگری در ماههای بعدی،  خطاب به شما تنظیم شد.

حبس بی دلیل شهروندان ایرانی، سرکوب خشونت آمیز راهپیمایی های صلح آمیز، شکنجه و کشته شدن صدها ایرانی در خیابان ها و بازداشتگاه هایی که خودشان هم نسبت به غیراستاندارد بودن آن اذعان داشته اند، گرفتن اعتراف از طریق شکنجه و صدور حکم اعدام و زندان برای دستگیرشدگان با استناد به همان اعترافات گرفته شده در شرایط شکنجه، نه تنها نقص قانون اساسی خود ایران است بلکه از مصادیق  آشکار نقض حقوق بین المللی نیز به شمار می رود. بر همین اساس در کنار تمامی نامه هایی که به امضای ایرانیان  به دست شما رسید، نزدیک به سیصد تن از متفکران و اندیشمندان غربی نیز نامه ای را خطاب به شما تنظیم کردند.  خواسته متفکران و دگراندیشان غربی نیز ایفای نقش راهبردی سازمان ملل و دبیرکل آن در جلوگیری از گسترش خشونت و خونریزی در ایران بود.

آقای دبیرکل!

علاوه بر نامه های متفکران و استادان و دگراندیشان، پژوهشگران و شهروندان معمولی، این بار جمعی از هنرمندان و کارگردانان معتبر ایران و  جهان نیز نامه ای خطاب به شما تنظیم کرده اند که در آن ضمن برشمردن شرایط ناهنجار سیاسی ایران، و حمله ها و یورش های شبانه به خانه شهروندان و از جمله دستگیری شبانه جعفر پناهی کارگردان خوش نام ایران، خواستار اعلام موضع شما شده اند.

طبیعی است وقتی نقض قوانین در کشوری اوج بگیرد و سیستم قضایی آن کشور به جای دادخواهی، خود، ناقض اصول قانون اساسی باشد، سازمان ملل تنها ملجاء  و مامن برای دریافت شکوایه و نامه های رسیده از آن کشور

خواهد بود.

 

جناب بان کی مون!

سوال اینجاست تا کنون چند نامه از ایران دریافت کرده اید که خواسته ها و مطالبات امضاء کنندگان آن نامه ها فراتر از وظیفه نظارتی سازمان ملل بوده است.

آیا  علاوه بر نامه های کسانی که بیرون از زندان و در دفاع از زندانیان برای شما شکواییه  فرستاده اند، پیش از این  از خود زندان  نیز  نامه ای دریافت کرده بودید؟ نامه ای که بی شک نامه نگاران را با فشار مضاعف مسولان امنیتی مواجه خواهد کرد.  نامه نگاران از شما درخواست کرده اند تا با زندانیان سیاسی ایران در یک از زندان های معروف اما بدنام به نام اوین  دیدار کنید تا آنان شرح بی قانونی هایی که در زندان های جمهوری اسلامی می رود را  به نماینده ای از سازمان ملل بگویند.

 کاری که پیش از این یکی از زندانیان به نام محمد داوری انجام داد و این روزها معلوم نیست به چه سرنوشتی گرفتار خواهد شد. او شرح شکنجه و وضعیت آلوده زندان را برای بازدیدکنندگانی از داخل خود سیستم نظارتی جمهوری اسلامی گفت اما به محض خروج این هیات از زندان، به جای رسیدگی به وضعیت زندانیان، زندانی شاکی را برای تنبیه به انفرادی منتقل کردند.  آشکار است از چنین زندانی، نامه به دبیرکل سازمان ملل فرستادن چه عواقبی برای نامه نگاران خواهد داشت. با این همه اما آنان که همه زندگی خود را در راه اعتراض به  یک انتخابات خونین باخته اند، بی هیچ هراسی  از شما در کسوت دبیرکل سازمان ملل درخواست کرده اند تا به طور دقیق در جریان بخشی از موارد زیرپاگذاردن اصول اولیه آزادی، دموکراسی، عدالت و همچنین ابعاد گسترده نقض حقوق بشر در زندان های جمهوری اسلامی به خصوص بند ۳۵۰ اوین آشنا شوید. یعنی زندانیان حتی نشانی اتاق خود را بر روی پاکت نامه  مجازی ارسالی به سازمان ملل نوشته اند و به امید ارسال یک پاسخ ساده شاید تهدیدهای احتمالی  این نشانی  دادن را نیز به جان خریده اند.