از پرتاب قندان تا حمله با دندان

نویسنده

gmohseniejeii.jpg

مازیار رادمنش

با آمدن اژه ای به وزارت اطلاعات، حسگیرهای این وزارتخانه چنان حساس شد که در تاریخ انقلاب نظیر نداشت. ‏وزارت اطلاعات محسنی اژه ای ترسی ندارد از اینکه برخی را دستگیر کند و تا مدتی خبری در مورد فرد مورد نظر ‏ندهد. بیشترین اتهام اقدام علیه امنیت ملی نسبت به دوره های پیشین در چهار سال تصدی اژه ای بر وزارت اطلاعات ‏صادر شده است. ارتباط با بیگانه، دیگر اتهامی وحشتناک نیست. از سنجاب و دلفین گرفته تا آنها که در دوره های ‏خبرنگاری بی بی سی شرکت کرده اند به نوعی ارتباط مخرب با بیگانه داشته اند. از دیدگاه وزارت اژه ای مردم خلاف ‏امنیت ملی اقدام کرده اند، مگر خلاف آن ثابت شود. ‏

نام محسنی اژه ای به عنوان قاضی، در طول دوران ریاست جمهوری خاتمی، به ویژه از سال های 77 تا 81 یادآور ‏برخورد قضایی با روزنامه نگاران اصلاح طلب است. چرا که بیشترین پرونده های تشکیل شده برای آنها، در یکی از ‏شعبه های مجتمع قضایی ویژه رسیدگی به جرائم کارکنان دولت به ریاست محسنی اژه ای رسیدگی شد. او در توضیح ‏رویکرد خود طی سال های مورد بحث گفت: “بعد از قضایای سال 76 دشمن به طور کامل صحنه را از دست ‏طرفداران اسلام و امام گرفت. از جمله مسائلی که پیش بینی کردیم، آن بود که این جریان باید تفکیک بشود. با آن دسته ‏از افرادی که آگاهانه دارند خیانت می کنند یا با دشمن همکار هستند، بالاخره مقابله شود. اگر لازم است ببندند، بگیرند، ‏زندانی کنند، مجازات کنند!“حالا گوینده همین جملات نزدیک چهار سال است که ریاست مهمترین نهاد اطلاعاتی- ‏امنیتی کشور را بر عهده گرفته است. به اعتقاد برخی کارشناسان مسائل اجتماعی، در دوره مسئولیت او، حریم شخصی ‏افراد به شدت آسیب دید.‏

‎ ‎محسنی اژه ای کیست؟‎ ‎

غلامحسین محسنی اژه ای سال 1335 در اژیه از توابع اصفهان متولد شد‎.‎‏ وی در اصفهان مقدمات تحصیلات حوزوی ‏خود را آغاز کرد و برای تحصیلات عالی به قم آمد و در مدرسه حقانی مشغول به تحصیل شد. اژه ای تا پایان سطح ‏شش امروزی نزد اساتید معروفی چون مطهری، قدوسی، مصباح یزدی و… درس خواند. پس از پایان سطح عالی، ‏چهار سال در درس “خارج” در حوزه علمیه قم شرکت و از محضر اساتید زمان خود نظیر مصلحی اراکی، سید حسن ‏طاهری خرم آبادی، محمدی گیلانی، محمد علی گرامی، احمد جنتی، انصاری شیرازی، خزعلی و… شرکت کرد. ‏

اژه ای از هم دوره ای های روح الله حسینیان، غلامحسین کرباسچی و مصطفی پورمحمدی در مدرسه حقانی است. وی ‏مانند بسیاری از روحانیون، پس از انقلاب علاوه بر تحصیلات حوزوی، کارشناسی ارشد حقوق بین الملل خصوصی ‏را از دانشگاه آزاد تهران گرفت. آنچنان که می گویند پیش از انقلاب فعالیت روشنی نداشته و چون مرادش، مصباح ‏یزدی فعالیت های انقلابی خود را در خفا انجام می داده است. گرچه به رسم روزگار مسئولین فعلی رژیم همگی از ‏فعالین سیاسی- مذهبی علیه رژیم شاه بوده اند. کسی نمی تواند خلاف آن را ثابت کند؟ محسنی اژه ای پس از انقلاب ‏بیش از چهارده سال سمت های متفاوت قضایی و اطلاعاتی را در اختیار داشته است. ‏

مسئول گزینش وزارت اطلاعات در سال های 63 و64، نماینده قوه قضائیه در وزارت اطلاعات از نیمه دوم سال 64 ‏تا 67، مسئول دادسرای امور اقتصادی تهران در سال های 68 و 69، نماینده قوه قضائیه در سال های 70 تا 73، در ‏وزارت اطلاعات و بعضی از حراست ها، دادستان ویژه روحانیت تهران از سال 74 تا 76، مسئولیت های محسنی اژه ‏ای قبل از دوره اصلاحات بود. ‏

در دوره هشت ساله دولت خاتمی، اژه ای علاوه بر دادستانی کل ویژه روحانیت، در سال های 77 تا 81 مسئول مجتمع ‏قضایی ویژه رسیدگی به جرایم کارکنان دولت بود. در دوره های اخیر هیات نظارت بر مطبوعات وی به نمایندگی از ‏دستگاه قضایی در این هیات هم عضویت داشته است. در همین حال، در دانشکده وزارت اطلاعات و نیز قسمت آموزش ‏دادگاه انقلاب تجارب خود را به نیروهای جوان تر قضایی و امنیتی منتقل کرده است تا این درس آموخته مدرسه حقانی، ‏سابقه تدریس را هم در پرونده خویش داشته باشد. اژه ای چهره ای باسابقه ی دستگاه های قضایی و اطلاعاتی است که ‏نامش در سال 76 برای وزارت اطلاعات مطرح بود. وی در کنار “علی یونسی” و “علی رازینی” در ابتدا به “محمد ‏خاتمی” پیشنهاد شد؛ پس از آنکه گزینه های اصلی خاتمی برای وزارت اطلاعات نظیر “عبدالله نوری” و “محمد ‏موسوی خوئینی ها” پذیرفته نشدند. آن زمان خاتمی از این گزینه ها “قربانعلی دری نجف آبادی” را به وزارت ‏اطلاعات برگزید و پس از استعفای دُری، “علی یونسی” را جایگزین کرد. اما انتخاب نشدن به مسئولیت وزارت ‏اطلاعات هم از موقعیت محسنی اژه ای در تحولات سیاسی بعد نکاست چرا که او همچنان جایگاه قابل توجه خود در ‏نهادهای قضایی را حفظ کرد.‏

محسنی اژه ای که در بهار سال 77 با قضاوت دادگاه “غلامحسین کرباسچی” و پخش این محاکمه از تلویزیون به چهره ‏ای شناخته شده برای ایرانیان تبدیل شده بود، در اواخر این سال به سمت دادستان کل ویژه روحانیت برگزیده شد و از ‏سال 77 این جایگاه را در دست داشت. گفته می شد انتخاب اژه ای به عنوان رئیس دادگاه کرباسچی یک امر توافقی و با ‏پیشنهاد مهدی کروبی بوده تا پرونده از دست قاضی نومیری به سطح بالاتری منتقل شود. وی در دوم شهریورماه سال ‏‏84، با کسب 217 رأی موافق، 51 رأی مخالف‬ و سیزده رأی ممتنع، به کابینه احمدی نژاد به عنوان وزیر اطلاعات ‏راه یافت. قرار نبود او وزیر اطلاعات بشود، گفته می شد در لحظات آخر جای پورمحمدی با محسنی اژه ای عوض ‏شد. اغلب نمایندگان منتظر پورمحمدی بودند، اما بعد با نام محسنی اژه ای روبرو شدند. ‏

محسنی اژه ای غیر از بحث های کلی، طرح و برنامه ای ارائه نداد، اما وی در مقابل نمایندگان چهار سال از خود ‏مطرح کرد؛ اول- آیا توانایی اداره وزارتخانه مهم و حساس وزارت اطلاعات را دارد یا خیر؟ دوم- نظارت مجلس بر ‏وزارت اطلاعات چگونه خواهد بود؟ سوم- آیا وزارت اطلاعات حرمت و کرامت انسان ها را حفظ می کند و آیا در ‏احوال شخصیه افراد وارد می شود یا نه؟ چهارم- آیا وزارت اطلاعات مقتدر و سالم و بی طرف انجام وظیفه می کند و ‏یا خواسته و ناخواسته در جهت یک گرایش سیاسی خاص حرکت می کند؟ او به همه نمایندگان اطمینان داد که هرگز ‏خارج از چارچوب چشم انداز بیست ساله برنامه چهارم توسعه و قانون وزارت اطلاعات حرکت نخواهد کرد و از ‏آشنایی بیست ساله اش با این وزارتخانه گفت. او اطمینان داد که قانون اساسی را نصب العین خود قرار خواهد داد و ‏تجسس در احوال شخصیه مردم را حرام دانست و اطمینان داد که حرمت انسان ها در وزارت اطلاعات حفظ خواهد ‏شد. دفاع محکم محسنی اژه ای از خود در کنار دفاع الیاس نادران که او را شخصیتی پاک و مبرا از آلودگی های دهه ‏هفتاد وزارت اطلاعات خواند، نهایتاً نمایندگان را واداشت تا با آرایی قاطع او را روانه وزارت اطلاعات کنند. ‏نمایندگان نیز به سنت دادن رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی اطلاعات حداکثر احترام را گذاشتند. ‏


علت های مختلفی برای اخذ رأی بالای وی ذکر شد، اما بیش از همه سه عامل اصلی موجب شد که او جز معدود ‏وزیران دولت نهم باشد که با مشکل اخذ رأی و چالش با مجلس روبرو نشد. نیاز وزیر اطلاعات به داشتن تجربه ‏اطلاعاتی و امنیتی که محسنی اژه ای بیش از حد داشت. دوم اینکه از زمان آیت الله خمینی بطور معمول وزرای کشور ‏و اطلاعات با هماهنگی ولی فقیه و دفتر ایشان انتخاب می شوند؛ به همین دلیل نمایندگان از چالش و به سئوال کشیدن ‏این دو وزیر علی الخصوص وزیر اطلاعات پرهیز دارند و بطور معمول وزرای اطلاعات به راحتی رأی موافق را ‏کسب می کنند. مورد سوم اینکه تاکنون وزرای اطلاعات همگی از قشر روحانیت و متصدیان ارشد امور قضائی در ‏قوه قضائیه بوده اند. از ری شهری و فلاحیان گرفته، تا دری و یونسی همگی پیش از تصدی وزارت اطلاعات، یا حاکم ‏شرع بوده اند، یا دادستان، یا دادستان دادگاه ویژه روحانیت. هرچند احمدی نژاد از مرزهای بسیاری عبور کرد، اما به ‏سنت دیرینه وزارت اطلاعات احترام گذاشت. ‏

محسنی اژه ای پیش از وزارت دولت نهم، نماینده دادستانی انقلاب در وزارت اطلاعات را بر عهده داشت، به همین ‏سبب می توان گفت که از وی کارنامه خوبی به یادگار نمانده، چرا که در دوره تصدی این وزارت خانه توسط فلاحیان، ‏اژه ای و پورمحمدی، دست کم هشتاد نویسنده دگراندیش کشته و یا محبوس شدند. کسانی که فضای سیاسی بین سالهای ‏‏68 تا 76 را به یاد دارند بر این تحلیل صحه می گذارند، که این دوران با طرح های مختلفی که توسط معاونت امنیت ‏معروف وقت “سعید اسلامی” به موقع اجرا در می آمد، از تیره ترین روزهای تاریخ ایران معاصر برای فعالین ‏اجتماعی و سیاسی است. اعدام های سیاسی، پروژه سگ کشی و محرم، فشار به هنرمندان و نویسندگان، بازجویی از ‏مشاهیر در هتل لاله و استقلال، قتل های سیاسی در داخل و خارج، ربودن و به تبع آن مرگ ناگهانی مشاهیر علی ‏الخصوص نویسندگان، از جمله اتفاقات بد آن ایام است که در خاطره ها حک شده است. اما محک سیستم اطلاعات و ‏امنیت ایران، روشنفکران و علی الخصوص قشر قلم به دست نیست، آنچنان که خودشان می گویند وزارت اطلاعات ‏حتی برای اعضای دفتر رهبری نیز پرونده دارد. منظور آن بود که وزارتخانه مذکور در مواقع لزوم حتی به آنجا نیز ‏رحم نمی کند. هیچ یک از وزرای اطلاعات در مراسم تودیع و معارفه شان، سخنان انتقادآمیزی نگفته و همواره از ‏یکدیگر تقدیر کرده اند. این روند در زمان شروع وزارت اژه ای ادامه یافت. ‏

‎ ‎روسای خوشنام سربازان گمنام‏‎ ‎


در 5 شهریور 84، حجت الاسلام و المسلمین محسنی اژه‌ای وزیر اطلاعات در مراسم تودیع و معارفه وزیر اطلاعات، ‏ضمن تبریک هفته دولت و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دولت و شهیدان وزارت اطلاعات گفت: “با شناختی که ‏حدود 21 سال است از این مجموعه دارم نیروهای بسیار ارزشمند، فداکار، متخصص و فاضل در این مجموعه هستند ‏و سرمایه عظیم تجربه و اطلاعات در این مجموعه نهفته است و علی رغم فراز و فرودهای بسیار بحمداله وزارت ‏اطلاعات امروز از وضعیت بسیار خوبی برخوردار است و امیدواریم با این سرمایه عظیم نیروی انسانی و با اتکاء به ‏خدای متعال بتوانیم بیش از پیش در خدمت تامین امنیت کشور مردم عزیزمان باشیم‎.‎‏ آرزوی همه ما که شعار دولت و ‏مجلس و رئیس جمهور محترم هم هست، همان عدالت گستری، مهرورزی نسبت به مردم، و تلاش در جهت خدمت بی ‏منت به مردم و تعالی کشور در همه ابعاد است‏‎.‎‏”‏


وزیر اطلاعات در پایان ضمن تشکر از همکاری های همه کارکنان و مدیران وزارت از بدو تشکیل تا آن زمان، به ‏ویژه یونسی گفت: “جناب آقای یونسی در دوره مدیریت خودشان به خوبی توانستند با مشکلات مقابله کنند و در داخل ‏هم امروز بحمداله سیستم، کاملا آماده است‎.‎‏” حجت الاسلام یونسی نیز در این مراسم ضمن مبارک دانستن آغاز کار ‏وزیر جدید اطلاعات مقارن با هفته دولت و الهام گرفتن از رجایی و باهنر گفت: “جناب آقای محسنی مناسب ترین فرد ‏برای این سمت است و من بیش از هر کس از انتخاب ایشان خوشحال شدم، زیرا ایشان علاوه بر این که مستقل است، ‏سیستم و مشکلات را خوب می شناسد. همچنین، جوانمردی و صداقت در کنار تخصص و تقوا از ویژگی های ایشان ‏است و من مطمئن هستم بهتر از همه موفق خواهند شد‎.‎‏”‏

غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات همان روز در جمع خبرنگاران گفت: “مبنای ما رعایت قانون در جهت ‏استقلال، قدرت و سلامت وزارت اطلاعات خواهد بود‎.‎‏” وی درخصوص فرآیند اطلاع رسانی در دنیای بدون مرز ‏امروز و برنامه های این وزارتخانه برای مدیریت هدفمند آن گفت: “شرایط جدیدی در دنیا حاکم است و ما باید در ‏ارتباط با این شرایط برنامه منظمی داشته باشیم. ما به کمک خبرنگاران رسانه ها برای جهت دهی مناسب مدیریت ‏اطلاعات و اخبار به شدت نیازمندیم.“‏‎ ‎


وی درخصوص تداوم رویکرد پاسخگو بودن وزارت اطلاعات نسبت به رسانه ها مانند دوره قبل گفت: “امیدوارم در ‏حد مقدورات و در حد فرصت بتوانیم در اختیار رسانه ها بوده و پاسخگوی سؤالات جامعه باشیم.” هرآنچه اژه ای آن ‏روزها گفت، تا به امروز بر روی آنها ایستاده است البته با معیارها و ارزش های خود.‏

اژه ای مردی که از آینده می آمد.‏


محسنی اژه ای اولین مقام رسمی است که خبر از تعطیلی روزنامه توس در سال 1377 داد. در روز 26 دی ماه ‏‏1377 روزنامه “خرداد” به نقل از اژه ای گفته شد: “لحنی که در روزنامه توس به کار گرفته شده جریانهای مختلف و ‏مردم را علیه نظام و امنیت کشور تحریک کرده و اگر این جرایم در دادگاه به اثبات برسد، عوامل آن محارب هستند و ‏تکلیف محارب را نیزقانون بروشنی مشخص کرده است…من به عنوان رییس مجتمع قضایی ویژه اعلام میکنم چنانچه ‏نشریات معاند به هشدار دوم مقام رهبری توجه نکنند، ما بنا به تکلیف خود با جدیت، چه در قالب دادگاههای عمومی و ‏چه در قالب دادگاههای انقلاب قاطعانه با آنها برخورد کرده و تعرض به مبانی اسلام و انقلاب و امنیت کشور را تحمل ‏نمی کنیم.” وی به سرعت وارد عمل شد، و به دلیل شغل اش یعنی دادستان دادگاه ویژه، با روحانیون دگراندیش برخورد ‏کرد. ‏

وی محسن کدیور را به دلیل سخنرانی هایش در خصوص علت قتل های زنجیره ای به تشویش اذهان عمومی و به دلیل ‏برخی مصاحبه ها که کدیور نظام جمهوری اسلامی را شبیه حکومت پهلوی ارزیابی کرده بود به تبلیغ علیه نظام متهم ‏کرد و به یک سال و نیم زندان محکوم کرد. پس از آنکه روزنامه “سلام” در روز 15 تیرماه، نامه ای از سعید امامی ‏منتشر کرد، اژه ای طی یک روز روزنامه را که مدیرمسئولش شخصیت بانفوذ روحانی یعنی موسوی خوئینی ها بود، ‏توقیف کرد و چند هفته پس از آن، نیز او را به جرم توهین به مامور دولت، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی ‏محکوم کرد. به این ترتیب چراغ نشریه قدرتمند چپ مذهبی برای همیشه خاموش شد. در آبان سال 78، دادگاه ویژه ‏روحانیت با هدایت اژه ای، عبدالله نوری وزیر سابق کشور ومدیرمسئول روزنامه “خرداد” را به این جرم که روزنامه ‏اش مقالاتی را برای بدنام کردن نظام واشاعه اکاذیب وتبلیغ علیه دولت منتشر کرده است به پنج سال زندان محکوم ‏کرد. این مقالات مرتبط با ماجرای آیت الله منتظری و حصر خانه وی بودند. وی همچنین در خردادماه سال 1377 ‏ریاست دادگاه همکلاس سابق خود و شهردار سابق تهران یعنی غلامحسین کرباسچی را به عهده داشت. گرچه ‏کرباسچی به جرایم مختلفی از قبیل سوء استفاده از نفوذ شغلی، متهم شده بود، اما واقعیت این بود که وی به عنوان ‏شهردارتهران نقش فعالی در پیکار انتخاباتی ریاست جمهوری برای سید محمد خاتمی در سال 1376 داشت. دادگاه ‏کرباسچی را به سه سال زندان و محرومیت از داشتن سمت دولتی تا ده سال محروم کرد. ‏

‎ ‎حکم رازینی، حکم امام زمان است!‏‎ ‎

آیت الله منتظری در خاطرات خود خطاب به مصاحبه کننده می گوید: “من یک سخنرانی کردم در 13 رجب [23 آبان ‏‏1376 در انتقاد به آیت الله خامنه ای و ولایت فقیه]، عقیده ام بود. حرفهایی که گفته بودم حق بود. حالا شما‏ ‏بگویید: ‏فرضا یک مقدار حرف های من اشکال داشت، ولی نزدیکان من، ‏ ‏شاگردان، مقلدان و علاقه مندان چه گناهی کرده ‏اند….این حسینیه ما چه گناهی کرده است. ده‏ ‏سال است در این حسینیه را بسته، دفتر مشهد را هم بسته اند و همچنان در‏ ‏‏غصب است، دفتر اصفهان که بدتر آقای علی رازینی روی آن حکم نوشته که‏ ‏فروش برود به نفع دادگاه ویژه. به آقای ‏محسنی اژه ای گفته اند، او گفته: “بله، روی‏ ‏آن حکم شده، مثل این که حکم امام زمان است!” با کدام قانون و شرع ‏ملک‏ ‏شخصی را می‎توانند یک چنین حکمی برایش بدهند؟…“‏

‎ ‎اتهام دخالت در قتل پیروز دوانی‎ ‎

پیروز دوانی، از سوم شهریور 1377 ناپدید شد و پس از آن نیز هرگز پیدا نشد. وی یکی از زندانیان سیاسی دهه ‏شصت بود که پس از آزادی از زندان انتشارات “پیروز” را بنیان گذاری کرد. آزاد شدن او و ارتباطش با وزارت ‏اطلاعات سبب شده بود که در محافل سیاسی مخالف به او با دیده شک نگریسته شود. وی از طریق دفتر انتشارات ‏خود، ماجرای دستگیری و اعترافات فرودگاهی فرج الله سرکوهی، تحت عنوان “رنجنامه سرکوهی” را در آذر- دی ‏‏75 منتشر کرد. آنطور که گفته می شود وی در سال های 76-77 به فکر مبارزه مسلحانه علیه نظام افتاده و اقداماتی ‏در این خصوص کرده بود. ‏

مادر پیروز دوانی در گفت و گو با روزنامه ها در روزهای ربوده شدن پیروز دوانی، اطلاعاتی را نقل کرد که بعدا ‏مبنای تحقیق پیرامون قتل وی قرار گرفت. “پیروز، دو ماه پیش از قتل، یک بار در خیابان ربوده شد و پس از48 ساعت ‏در حالی به خانه بازگشت که به شدت مضروب شده بود. پیروز را زده و از او تعهد گرفته بودند تا انتشاراتی “پیروز” ‏را تعطیل کند و تحت هیچ عنوانی اطلاعیه و اعلامیه ندهد. آن موقع آقای محسنی اژه ای نماینده دادستانی انقلاب در ‏وزارت اطلاعات و امنیت بود و هنوز انتخابات ریاست جمهوری انجام نشده بود. بعد از انتخابات ماجرای ربودن و ‏اعترافات فرج سرکوهی پیش آمد و پیروز یک جزوه ای به نام “رنجنامه” منتشر کرد که در آن نامه افشاگرانه فرج ‏سرکوهی انتشار یافته و تکثیر شده بود. یک بار آقایان آمدند به خانه و دست نوشته ها و جزوه های رنجنامه را بردند و ‏از پیروز هم خواستند تا خودش را به وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب معرفی کند. پسرم از آن به بعد کم تر در خانه ‏می خوابید و بیش تر خانه دخترم و دوستانش بود… یک روز ساعت ده از خانه خارج شد و گفت می رود خانه خواهرش ‏و حدود پنج بعد از ظهر بر می گردد. چند ساعت بعد دخترم تلفن کرد و سراغ پیروز را گرفت که من گفتم آمده نزد تو. ‏اما او گفت که پیروز نرسیده است. غروب هم به خانه بازنگشت و روزهای دیگر هم از او خبری نشد. ما مدت ها به ‏هر مرجع قضائی و امنیتی که مراجعه کردیم اظهار بی اطلاعی کردند تا آن که ماجرای قتل آقای فروهر پیش آمد و ‏معلوم شد پیروز را پیش از آن ها کشته اند.” ‏


این سخنان مبنای کار تحقیقی گنجی قرار گرفت و پس از آن به طور علنی فرضیه دخالت محسنی اژه ای در پرونده ‏پیروز دوانی توسط عبدالله نوری مدیر مسوول روزنامه خرداد، عمادالدین باقی عضو شورای سردبیری خرداد و اکبر ‏گنجی نویسنده روزنامه صبح امروز، مورد پی گیری قرار گرفت. اما این سخنان تبعات وخیمی برای گویندگانش داشت. ‏


در زمان برگزاری دادگاه عبدالله نوری در سال 78، وی سعی به توضیح ادعای خود در مورد ارتباط محسنی اژه ای و ‏پرونده قتل پیروز دوانی کرد، که با ممانعت دادگاه مواجه شد. یکی از طراحان شکایت و البته دادستان دادگاه محسنی ‏اژه ای بود. اژه ای طی مصاحبه ای در 14 آذرماه 78، با رد “سیاسی” و “عقیدتی” بودن اتهامات نوری، گفت: ‏‏”برخی افراد که این حرف ها را می زنند حکم را نخوانده‌اند. آیا کسی که امام را بدعت گذار می خواند جرم او اندیشه ‏است؟ کسی که به مردم ایران توهین می کند جرمش سیاسی است؟” ‏


در میان متهم کنندگان محسنی اژه ای، بیشترین بازتاب خبری را اکبر گنجی ایجاد کرد. وی نه تنها در کتاب “عالیجناب ‏سرخپوش و عالیجنابان خاکستری” [ص 96] وی را در قتل پیروز دوانی مقصر دانست، که در جریان دادگاه رسیدگی ‏به اتهامات خود در آذر 79 نیز صراحتاً این ادعا را در حضور خبرنگاران رسانه ها مورد تأکید قرار داد. اژه ای در ‏پاسخ به سخنان گنجی با تکذیب این اتهام، گنجی را “فاسق” نامید و گفت: “به زودی درباره ادعای گنجی در مورد قتل ‏های زنجیره ای پاسخ خواهم داد.” در پی این واکنش گنجی از زندان پیغام داد: “من منتظر پاسخی که آقای اژه ای وعده ‏اش را داده‌اند می مانم و خوشحال می شوم به نکاتی که مطرح کرده ام پاسخ دهند.” محسنی اژه ای هیچ گاه پاسخی به ‏این اتهام نداد و با لابی با نمایندگان نیز از پاسخگویی در برابر کمیسیون امنیت ملی مجلس رهید. ‏


ادعای ارتباط دادستان ویژه دادگاه روحانیت با قتل پیروز دوانی، توسط عمادالدین باقی در جلد دوم کتاب تراژدی ‏دموکراسی در ایران نیز مورد تایید قرار گرفته بود. این سخنان موجب شد که وی در اردیبهشت سال 79 به دادگاه ‏فراخوانده شود و از آن زمان تا به امروز عمادالدین باقی، خانه دوم اش زندان است. در آن دادگاه، محسنی اژه ای با ‏ارائه شکایتی 51 صفحه ای علیه باقی، نقش موثری را بر عهده داشت. در پی زندانی شدن باقی، نیویورک تایمز در ‏روز 17 فروردین 1382 گزارش داد که وکیل باقی با پیامی از غلامحسین محسنی اژه ای به نزد او رفته تا به او ‏اطلاع دهد در صورت عذر خواهی از فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات [که توسط باقی به داشتن نقش کلیدی در قتل های ‏زنجیره ای متهم شده بود] می تواند از زندان آزاد شود. ولی باقی این خواسته را رد کرده بود و در نتیجه، تا یک سال ‏بعد در زندان ماند. باقی از جمله زندانیان سیاسی است که پس از نوشتن آن کتاب ها هیچ گاه رنگ آسایش را به خود ‏ندیده است.‏

‎ ‎گله باقی از برخورد “محسنی اژه ای” با نزدیکانش‎ ‎

هر چند غیر از تعدادی از مجلدات کتاب تراژدی دموکراسی در ایران، مابقی خمیر شدند اما محسنی اژه ای نشان داد ‏که هیچ گاه اقدامات علیه خود را نادیده نمی گیرد. در بند بیستم نامه تظلم خواهی عمادالدین باقی به شاهرودی که ‏در30/7/86 منتشر شده، آمده است:“مجله “جامعه نو” که مدیر مسئول آن همسر من “فاطمه کمالی احمد سرائی” بود، ‏به مدت سه سال منتشر می شد؛ اما سرانجام با اراده آقای محسنی اژه ای توقیف وسپس درهیئت نظارت بر مطبوعات ‏که اکثریت اعضای آن را محافظه کاران تشکیل می دادند آقای اژه ای پیشنهاد لغو مجوز آن را داد. پس از تقدیم ‏گزارشی کتبی از سوی مدیر مسئول به این امید که نشان دهد از قانون مطبوعات تخلف نکرده است، آقای اژه ای در ‏جلسه هیات نظارت می گوید: “این مجله از جهت محتوا مقصر است چرا که ترویج کننده سکولاریسم است” و بدون ‏هیچ دلیل موجهی پروانه انتشار آن لغو شد. [ن.ک.روزنامه شرق 23 و24 اسفند1383] این در حالی بود که خانم ‏کمالی با وجود پنج اتهام سنگین مطبوعاتی در دادگاه مطبوعات محاکمه شد وبخاطر ارائه دفاعیات مستند و قوی خود ‏هیات منصفه و دادگاه رای به برائت او دادند اما هیچوقت از مجله او رفع توقیف نگردید. آیا همسرم هم به دلیل اینکه ‏همسر و شریک من است باید قربانی شود؟”‏


وزیری مسلح به دندان و قندان!‏


روز چهارم خردادماه سال 1383، نعمت احمدی وکیل مدافع عیسی سحرخیز در گفت و گو با رسانه ها اژه ای را به ‏گاز گرفتن و ضرب و شتم موکلش در جلسه مورخ سوم خرداد هیئت نظارت بر مطبوعات، متهم کرد و گفت: “آقای ‏سحرخیز را پس از جلسه با وضعیت آشفته و پیراهنش پاره دیده که روی شانه اش محل گازگرفتگی به چشم می ‏خورده، سرش بر اثر برخورد جسم سخت زخمی شده و بخشی از پائین تنه بدنش خراشیدگی عمیقی برداشته بوده تا آنجا ‏که پزشک قانونی برای وی دو هفته طول درمان تعیین کرده است‏‎.‎‏” به گفته آقای سحرخیز، درگیری پس از آن میان او ‏و آقای محسنی اژه ای درگرفته بوده که در جلسه بحثی بر سر مطلبی که در یکی از مجلات هفتگی درباره روابط ‏دختران و پسران چاپ شده بوده است در می گیرد که طی آن آقای محسنی اژه ای در پاسخ به اظهارنظرهای آقای ‏سحرخیز در مورد این موضوع سخنانی می گوید که آقای سحرخیز آن را توهین و فحاشی به خود و جامعه روشنفکر ‏قلمداد می کند‏‎.‎‏ اعتراض سحرخیز به آنچه وی توهین شمرده بود، باعث می شود آقای محسنی اژه ای با پرتاب دو قندان ‏به او حمله کند. نکته مهم آنجا بود که سحرخیر می بایست که از اژه ای به خود وی شکایت کند!‏

‎ ‎پرونده های جنجالی‎ ‎

با حضور اژه ای در وزارت اطلاعات، سر قوه قضائیه بکلی خلوت شد! وی هرآنچه که بر عهده قوه قضائیه بود بر ‏عهده گرفت. برخی از مهمترین پرونده های دوران تصدی وی عبارتند از:‏


شهرام جزایری که در اسفندماه سال 85 از زندان گریخته بود و در عمان مخفی شده بود، دو روز پیش از عید سال 86 ‏دستگیر شد. غلامحسین محسنی اژه‌ای وزیر اطلاعات در جمع خبرنگاران در این باره گفت: “شهرام جزایری با تلاش ‏سربازان گمنام امام زمان و با کمک وزارت امور خارجه و قوه قضائیه در نخستین ساعات بامداد امروز یکشنبه دستگیر ‏شد‎.‎‏”‏

انفجار بمب به تاریخ 24 فرودین87 در حسینیه رهپویان شیراز موجب شد، 14 نفر کشته و 201 تن مجروح شوند. ‏مسئولین از جمله وزیر اطلاعات، این موضوع را به هیچ عنوان تروریستی قلمداد نمی کردند. 25 روز بعد و در حین ‏سفر رهبری به شیراز ناگهان پورمحمدی وزیر سابق کشور در میان خانواده کشته شدگان حاضر شد و گفت: “این ‏حادثه تروریستی بوده و ما عاملین را دستگیر کرده ایم.” چند ساعت بعد اژه ای نیز بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و ‏گفت: “حادثه تروریستی بوده و عاملان آن اعضای انجمن پادشاهی [منتسب به فرود فولادوند] بوده اند.“‏

در اسفند 85، پاسپورت نازی عظیما ضبط شد و وی به جرایم مختلف از جمله اشتغال در رادیوی کشور متخاصم هشت ‏ماه در ایران بلاتکلیف ماند.‏

در خرداد 85، 54 نفر از جامعه بهائیان به جرم اقدامات مشکوک در شیراز دستگیر شدند.‏

یک سال پس از آنکه رامین جهانبگلو به دلیل ارتباط با بیگانه دستگیر شده و هشت ماه پس از آنکه از زندان رهایی ‏یافته بود، دو استاد ایرانی تبار آمریکایی به نام های کیان تاجبخش و هاله اسفندیاری در اردیبهشت سال 86 به جرم ‏اقدام علیه امنیت ملی از طریق انقلاب مخملی دستگیر شده اند. آنها نیز سه چهار ماه پس از دستگیری آزاد شدند.‏

در اردیبهشت ماه سال 87، وزارت اطلاعات تمامی رهبران بهائی مقیم ایران را به جرم ارتباط با بیگانه دستگیر کرد.‏

در تیر 1387 برادران علائی به اتهام همکاری با بیگانه برای راه اندازی انقلاب مخملی دستگیر شدند.‏

حسین درخشان که آبان ماه 1387 به ایران سفر کرده بود، ناگهان به نقطه نامعلومی انتقال داده شد و تقریبا دو ماه بعد ‏از آن مشخص شد که در اختیار نیروهای اطلاعاتی قرار دارد.‏

قوه قضائیه بطور گسترده به دستگیری دانشجویان معترض دانشگاه پرداخت و تلاش کرد تا با ایجاد جهتگیری در میان ‏آنان نیروهای دانشجویی را اداره کند. برخورد اطلاعات در دوران اژه ای با دانشگاه تندترین برخورد دولت با دانشگاه ‏در طول بیست سال گذشته است.‏

این ها همه غیر از موارد دستگیری روزنامه نگاران، فعالین سیاسی و دانشجویی است که به دلیل تطویل از آن ها ‏صرف نظر شد. یادآور می شود تعداد بیانیه های سازمان های حقوق بشری علیه این اقدامات، به بیش از 100 مورد ‏می رسد.‏

‎ ‎سوابق تحصیلی‎ ‎

تحصیل در حوزه علمیه قم پس از پایان سطح عالی چند سال شرکت در درس خارج ‏‎

کارشناسی ارشد حقوق بین الملل خصوصی از دانشگاه آزاد اسلامی‎


سوابق علمی‎-‎آموزشی، پژوهشی و تحقیقاتی

تدریس در دانشکده وزارت اطلاعات ‏‎

تدریس در قسمت آموزش دادگاههای انقلاب ‏‎

مشارکت در تدوین لوایح قضایی و تشکیلاتی ‏

سوابق مدیریتی و اجرایی

مسئول گزینش وزارت اطلاعات در سالهای 1363 و 1364 ‏‎

نماینده قوه قضائیه در وزارت اطلاعات از نیمه دوم سال 1364 لغایت 1367‏‎

مسئول دادسرای امور اقتصادی تهران در سالهای 68 - 69‏‎

نماینده قوه قضائیه در سالهای 70 لغایت 73 در وزارت اطلاعات و بعضی از حراستها ‏‎

دادستان ویژه روحانیت تهران از سال 74 لغایت 76‏‎

دادستان کل ویژه روحانیت از سال 77 تاکنون ‏‎

مسئول مجتمع قضایی ویژه رسیدگی به جرائم کارکنان دولت از سال 77 لغایت 1381‏‎

حضور و فعالیت در شعب دادسرا و دادگاه بدوی و دادگاه تجدید نظر استان تهران و دیوانعالی کشور و هیئت نظارت بر ‏مطبوعات

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب از سوی رهبری ‏